04 مرداد 1395
الهام صالح
جوانی/ عباس پژمان/ 191 صفحه/ تهران: موسسه انتشارات نگاه، 1392
همیشه هم اینطور نیست که پرداختن به موضوعات از طریق اسناد یا گفتوگو با اشخاص صورت بگیرد. گاهی میتوان اتفاقاتی را که رخ داده، در قالب داستان بیان کرد، داستانهایی که حتی شاید نتوان در آنها مرز بین واقعیت و خیال را تشخیص داد. پیروزی انقلاب اسلامی هم میتواند یکی از همین رویدادها باشد. کتاب «جوانی»، این رویدادها را در قالب داستانی که راوی آن اول شخص است بیان میکند، البته نه اینکه اتفاقات را کاملا و جزء به جزء زیر ذرهبین قرار داده باشد. نویسنده این رمان، اتفاقات سالهای 1355 تا 1360 را خط اصلی داستان قرار داده و به این شکل آنها را بیان کرده است.
«جوانی» در چند جمله
کتاب «جوانی» چند شخصیت دارد. شخصیت اصلی یا همان راوی اول شخص کتاب، پسری به اسم علی است؛ دانشآموزی که در رشته ریاضی درس میخواند. «فاطی»، «پری»، «آذر» و «شیرین» هم سایر شخصیتهای کتاب را تشکیل میدهند. فاطی، پری و آذر، دانشجویانی هستند که در شهر قزوین درس میخوانند. آنها در خانهای که علی هم در آن مستاجر است، اتاق کرایه کردهاند. اتفاقات داستان از جایی آغاز میشود که این سه دختر از علی دعوت میکنند تا شام را در کنار آنها باشد. شیرین، خواهر آذر هم از تهران به قزوین آمده. در همین مهمانی، شیرین و علی به یکدیگر علاقهمند میشوند. فردای روز مهمانی، شیرین از علی میخواهد که شهر را به او نشان دهد. بعد دخترها به تهران بازمیگردند. علی قرار است با خانه آذر و شیرین تماس بگیرد. اما آذر، ناپدید میشود. او در امتحانات پایان ترم شرکت نمیکند. از طرفی، کسی هم پاسخگوی تلفن منزل آنها نیست. علی بعدها میفهمد که آذر توسط ساواک دستگیر شده، شیرین هم همینطور. او که در رشته پزشکی پذیرفته شده، از کلاسهای ترم اول بازمیماند. علی هم سال بعد در رشته پزشکی پذیرفته میشود. شیرین و علی کلاسها را با هم میگذرانند. آنها با یکدیگر ازدواج میکنند و همه این اتفاقات در جریان پیروزی انقلاب رخ میدهد. سرانجام هم شیرین که به بیماری اماس دچار شده، خودکشی میکند.
مفاهیم رمان
نویسنده در کتاب «جوانی»، در خلال بیان یک رابطه عاطفی، مفاهیمی را هم به مخاطب منتقل میکند. مبارزه، یکی از این مفاهیم است که در صحبتهای دخترهای دانشجو و علی گنجانده شده و این مبارزات در جامعه و اخبار رسانهها بازتاب زیادی دارد
دانشگاهها همیشه مکان مبارزه بودهاند. در این کتاب نیز به نقش دانشگاهها و حضور فعال دانشجویان در مبارزه پرداخته میشود: «میگوید دانشکده فنی دانشگاه تهران مرکز فعالیتهای سیاسی و چریکی است. اکثر ترمهایش منحل میشود. بعید است کسی بتواند آنجا در مدت چهار سال لیسانس بگیرد. اما دانشکده پزشکی اینطور نیست. آنجا هیچ وقت ترمهایش منحل نمیشود.»
مطالعه کتابهای ممنوعه پیش از انقلاب بین دانشآموزان و دانشجویان رواج داشت. در این کتاب نیز این موضوع از قلم نیفتاده است: «فاطی میگوید: «چه کتابهایی خواندهای؟» میخواهم کمی در جواب دادن احتیاط کنم. اما نمیتوانم. میگویم: بعضی کتابهای مهندس بازرگان، بعضی کتابهای دکتر شریعتی، خسی در میقات آل احمد... شعر هم میخوانم. بعضی شعرهای شاملو و اخوان را خواندهام. بعضی داستانهای هدایت را هم خواندهام. فقط داستانهای سه قطره خونش را. دلم میخواهد بوف کورش را بخوانم. اما هنوز نخواندهام.»
پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم دانشگاه، یکی از مکانهایی است که مسائل سیاسی ، به شدت در آن بروز پیدا میکند.
در کتاب «جوانی» به موضوعاتی مانند انقلاب فرهنگی هم اشاره میشود.
اماس، هگل و مارکس
علاوه بر مفهوم مبارزه، مفاهیم دیگری هم در کتاب «جوانی» به چشم میخورد. بیماری، یکی از همین مفاهیم است. شیرین، به بیماری اماس مبتلا شده، بنابراین صفحاتی از کتاب به شرح این بیماری اختصاص دارد: «اِنسِفالو مییِلِتیس دیسِمیناتا. اسم انگلیسیاش مالتیپل اسکروزیس است، که صورت مخففش میشود اماس. اماس نوعی بیماری اتو ایمیون است که سیستم اعصاب مرکزی را گرفتار میکند. سیستم اعصاب بدن به دو قسمت تقسیم میشود: سیستم اعصاب مرکزی و سیستم اعصاب محیطی... اماس بیماری ریلَپسینگ/ ریمیتینگ است. یعنی یک مدت شدت پیدا میکند و آن وقت خاموش میشود، و ممکن است تا مدتی هیچ خبری از آن نباشد. اما عوارضی که هر بار ایجاد میکند برای همیشه باقی میماند.»
با توجه به اینکه علی در داستان «جوانی» دانشجوی رشته پزشکی است، ارائه این اطلاعات جالب به نظر میرسد، اما به این دلیل که اطلاعات درباره بیماری اماس در سه صفحه به صورت متوالی به مخاطب ارائه شده، موفق از آب درنیامده است. واگویههای راوی هم درباره بحثهای فلسفی برای مخاطب باورپذیر نیست: «آیا واقعا گفتههای هگل و مارکس است که انسان را وامیدارد تا خودش را به خاطر بعضی مفهومها و هدفها به کشتن دهد؟ شیرین میگوید پس چه چیز است که کمونیستها را به این جور کارها وامیدارد؟ میگویم نمیدانم چه چیز است. اما تز و آنتی تز و سنتز نیست. یا همینطور تکامل. آیا تکاملی که صدها و شاید هزارها سال طول خواهد کشید تا به وقوع بپیوندد چیزی هست که بتواند مرا قانع کند تا از زندگیای دست بشویم که دیگر هیچ وقت به من داده نمیشود؟»
علی، شخصیت اصلی کتاب که راوی هم هست، در ابتدای داستان پسری هفده، هجده ساله است، اما هنگام خواندن کتاب این حس را نداریم که با پسری هفده، هجده ساله طرفیم، بلکه صحبتها و رفتارهایش بزرگتر از سن اوست. خودکشی شیرین هم که به صورت غیر مستقیم به آن اشاره میشود، باورپذیر از آب درنیامده.
این کتاب، اما توصیفات به جا و جالبی دارد: «میپیچیم به خیابان پیغمبریه، خیابان کوچکی که از اول سبزه میدان به سمت جنوب میرود و به بازوی چپ ایگرگی میماند که بازوی راستش خیابان شاهپور است و پایهاش خیابان سپه. دبیرستان محمد قزوینی، شهربانی، زمین فوتبال، دبیرستان محمدرضا شاه پهلوی، کتابخانه عمومی، کاخ شاه طهماسب، اداره مخابرات، همگی داخل دو بازوی ایگرگ قرار گرفتهاند... .»
«جوانی» دارای دو فصل است، فصل اول؛ پیش از ورود به دانشگاه و فصل دوم، پس از ورود به دانشگاه. این کتاب به طور کلی به خاطر پرداخت خوبی که دارد، میتواند مخاطب را با خود همراه کند.
کاملا تصادفی!
یکی از قسمتهایی که مخاطب را به مطالعه کتاب ترغیب میکند، همان بخشی است که پیش از آغاز فصل اول نوشته شده: «کلیه صحنهها و اتفاقات این رمان ساخته و پرداخته خیال است. شاید فقط یک صحنه است که رنگ ناچیزی از واقعیت را هم در خودش دارد – مثلا در حد همان اسم بعضی شخصیتها، اسم مکان، تاریخ واقعه و شاید تصویرهایی از خود واقعه. راوی هم من نیستم. هرگونه تشابه یا امکان تشابه او با من کاملا تصادفی است – عباس پژمان.»
تعداد بازدید: 1477