28 مرداد 1395
طیبهالسادات رضایی
از میان هزاران جنایت و خیانت پهلوی در برابر ملت ایران، حادثه سینما رکس آبادان، یکی از آن وقایعی است که هنگامی که پس از سالها تاریخ را مورد تورق قرار میدهیم و خاطرات را مرور میکنیم، این سؤال در ذهن شکل میگیرد که آیا این نوع ارتباط برقرارکردن، ارتباطی انسانی است؟
هر فرآیند، کنش یا واکنشی نوعی ارتباط است، از این زاویه این حادثه نوعی ارتباط غیرانسانی است، چنان که در این نوع ارتباط، صدها انسان بیگناه کشته شدند.
شرح حادثه
28 مرداد ماه 1357 در شهر آبادان، حدود هفتصد نفر داخل سالن سینما مشغول تماشای فیلم بودند که با شعلههای آتش مواجه شدند و هر چه تلاش کردند، نتوانستند رهایی یابند. فیلم ساعت 9 شب به نمایش گذاشته شده بود، یک ساعتی میشد که صدها زن و مرد و کودک سرگرم دیدن فیلم بودند که ناگهان حدود ساعت 10 شب، این واقعه رخ داد. طبق اسناد و مدارک، عدهای ناشناس، لحظاتی پس از آغاز فیلم، درهای ورودی و خروجی سینما را بستند و سالن سینما را به مواد محترقه آغشته کردند و پس از این که با کبریت شعله را افروختند، فرار کردند.
ظاهراً در ابتدا صدای مهیب انفجار شنیده شد و در مدت کمی آتش، همه جا را در برگرفت. روزنامه اطلاعات که از مطبوعات آن دوره بود، در این مورد نوشت: «377 نفر از مردان و زنان و کودکان تماشاچی، زنده زنده و به طور فجیع و رقتباری، در میان شعلههای آتش سوختند. بلافاصله پس از شروع حریق، برای اطفاء آن از مأموران آتشنشانی شهرداری آبادان و شرکت ملی نفت ایران کمک خواسته شد. مأموران آتشنشانی موفق شدند ساعت 2 بامداد آتش را مهار کنند.
تلاش برای خارج ساختن اجساد 377 نفر از تماشاچیانی که در آتش سوخته و کشته شدند ادامه داشت. حدود 100 نفر توانستند فرار کنند و بقیه نیز به شدت آسیب دیدند. بلافاصله پس از آتشسوزی سینما رکس، شاپور نمازی (استاندار خوزستان)، فرماندار، شهردار، رییس شهربانی و مقامات مسئول در محل، تجمع کردند. آنها کوشیدند که مأموران آتشنشانی و مسئولان را راهنمایی و برای مهار آتش، کار را برای آنان تسریع کنند، به ویژه سعی بر این بود که مجروحان را زودتر به بیمارستان برسانند. آبادان، حالت فوقالعاده داشت. بسیاری از مردم، به خواب نرفتند. خانوادههایی که فرزندان و یا یکی از اعضای ایشان، به سینما رکس رفته بود در اطراف سینما، زاری و شیون میکردند. براساس آخرین گزارش، سرایدار سینما که در ایجاد این آتشسوزی با خرابکاران، همکاری داشته است، در حالت مستی از سوی مأموران، دستگیر شده است و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد. پس از وقوع آتشسوزی در سینما رکس آبادان و اطلاع مردم از فاجعهای که رخ داد، خانوادههای زنان و مردان و کودکانی که در این آتشسوزی کشته شدند، به خیابانها ریختند.»(1)
تعریف ارتباط
در فرهنگ لغات، برای ارتباط از واژههایی معادل رساندن، بخشیدن، انتقال دادن، آگاه ساختن، مکالمه و مراوده داشتن استفاده شده است، که برقراری ارتباط میتواند از طریق کلمات، حروف، پیامها، کنفرانسها، مکاتبهها و دیگر راهها انجام گیرد. ارسطو فیلسوف یونانی، در کتاب (ریطوریقا)، در تعریف ارتباط مینویسد: ارتباط، جستوجو برای دست یافتن به وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و اقناع دیگران است. نظر ویلبر شرام، از محققان علوم ارتباطات اجتماعی نیز، در کتاب فراگرد و تأثیر ارتباط جمعی چنین است: «در فراگرد ارتباط به طول کلی میخواهیم با گیرندة پیام خود در یک مورد و مسئله معین، همانندی (اشتراک فکر) ایجاد کنیم. همچنین، در تعریفی که استاد محسنیان از ارتباط ارائه داده است، میخوانیم: «ارتباط، فراگرد انتقال پیام از سوی فرستنده برای گیرنده است، مشروط بر آنکه در گیرندة پیام، مشابهت معنی با معنی مورد نظر فرستندة پیام ایجاد شود.»
چارلز کولی نیز که از اساتید همین علم است، ارتباط را فرآیندی میداند که روابط انسانی براساس و به وسیله آن، به وجود میآید و تمام مظاهر آن یعنی رفتارها، حرکات، طنین صدا، کلمات، نوشتهها و... را در بر میگیرد.(2) براساس این تعاریف، در اکثر مواقع حکومت پهلوی خصوصاً ساواک، ارتباطی را که با مردم برقرار میکرد، از نوع خشونتآمیز، قهرگرا، انعطافناپذیر و جبارانه بود. ارتباطی بر پایة وحشت، هراس، و دلهرهآور. چنانچه، در سالهای قبل از حادثه سینما رکس نیز، به انحاء مختلف در کوچه و خیابان، در زندان و مکانهای مختلف به اعمال خشونت علیه مردم دست یازیده بود.
اجزای فرآیند ارتباط
هر ارتباط، از اجزاء و عناصری تشکیل یافته که مهمترین آن، عبارتند از: فرستنده، گیرنده، کد ورمز، نماد و نشانه، معنی و پیام.
در فرآیند ارتباط، کسی یا چیزی که پیامی ارسال میکند. فرستنده و کسی یا چیزی که پیام را دریافت کند گیرنده، مینامند. در این ارتباط، حکومت پهلوی و ساواک، فرستندة پیام و مردم، چه آنان که در سینما کشته شدند و چه خانوادههای آنان و ملت ایران، گیرندة پیام، محسوب میشوند.
کد و رمز: هر روند ارتباطی برای بقا و پویایی خود به کد ورمزهایی نیاز دارد. رفتار، بیان، نوشتار، شیوه به ثمر رساندن کارها، پروژهها و فرجام برنامهها با کد ورمزهای خاصی، محاسبه میگردد. در یک نگاه کلان، به جرأت میتوان گفت، کد ورمز ساواک، زور، شکنجه و زجر بود. کمااینکه، بارها پیش از فاجعه سینما رکس نیز به کشتار و اعمال رقتانگیز در خیابان و زندانها، مبادرت داشت.
هوشنگ نهاوندی، وزیر آموزش عالی حکومت پهلوی در کتابش، به جشن بزرگی که روز پس از فاجعه سینما رکس، توسط خاندان سلطنتی برگزار شد، اشاره میکند: «چند روز بعد، هنگامی که همگان از ابعاد فاجعه آبادان آگاهی یافتند، مخالفان تندروی رژیم از میهمانی باشکوه و آتشبازی آن شب به سود خود استفاده کردند و آن را به باد انتقاد گرفتند. میگفتند: هنگامی که شهر یکپارچه عزادار است آنان در دربار سرگرم رقص و آتشبازی هستند. اشتباه بزرگی روی داده بود. باید آن مهمانی را متوقف میکردند و از خیر آتشبازی چشمگیر هم میگذشتند. باید حتی عزای ملی اعلام میکردند. این ماجرا ضربه شدیدی به رژیم بود.» نهاوندی، اذعان داشته که همه درباریان، روز بعد از این جنایت هولناک، در کاخ ملکه مادر به رقص و میگساری پرداختند و هیچگونه نشانهای از تأثر به خاطر سوخته شدن جمعی از هموطنانشان در آنها وجود نداشته است. در حالی که ملت ایران، عزای عمومی اعلام کرده بود و مردم در سراسر کشور یکسره، در غم و ماتم فرو رفته بودند. همچنین، وی معترف بود، به مطبوعات دستور داده شد، مسئله سینما رکس را پیگیری نکنند.(3) با نگاهی کوتاه، همه این موارد میتواند کد و رمز ساواک باشد.
نماد و نشانه: دنیس، از محققان علوم ارتباطات اجتماعی میگوید: «نمادها و علایم و نشانهها قلمرو مخصوصی را در بر میگیرند. آنها دارای کاربرد اساسی در جهت تبیین و تفسیر کنشهای متقابل و روابط میان افراد در گروههای اولیه و ثانویه و در موجودیتهای ملی هستند. علایم بصری، اطلاعات واقعی را عرضه میکنند و گسترش و کاربرد آنها نباید با تولید نشانههای قراردادی و نمادها اشتباه گرفته شود.» نشانهها را به سه دسته تقسیم میکنند؛ نشانههای طبیعی (علایم)، نشانههای تصویری و نشانههای قراردادی (کدها، نمادها و نشانههای وضعی)
1ـ نشانه طبیعی: نشانهای است که میان صورت و مفهوم آن، رابطه همجواری یا تماس است؛ مثل رابطه دود و آتش.
2ـ نشانه تصویری: نشانهای است که میان صورت و مفهوم آن، شباهتی عینی و تقلیدی است، مثل نقش مار که بر خود مار دلالت میکند و به سبب شباهت ظاهری میتوان از اولی به دومی راه برد.
3ـ نشانه وضعی یا قراردادی یا نماد: نشانهای است که میان صورت و مفهوم آن، نه شباهت عینی است و نه رابطه همجواری، بلکه رابطهای است قراردادی نه ذاتی و خودبهخودی. مثل بوقهای سهگانه تلفن (اشغال، آزاد و زنگ) یا چراغ راهنمایی رانندگی(4) در فاجعه سینما رکس نمادها و نشانههایی از اسناد به دست آمده که همهجا ردپای ساواک و رژیم پهلوی در آن دیده میشود. آتشنشانی شهری که بزرگترین پالایشگاه جهان در آن قرار داشت 2 ساعت پس از وقوع حادثه در محل حاضر شد و آن هم در حالی که وسایل نقلیهشان فاقد آب بود و تنها شیر آب آتشنشانی نزدیک به سینما آب نداشت. از همه مهمتر با توجه به نزدیک بودن اداره پلیس (یعنی در فاصله 300 متری سینما) هیچکس به مدت یک ساعت به محل حادثه نزدیک نگردید. همچنین رئیس پلیس شهر آبادان، تیمسار رزمی، رئیس پلیس قم بود که پس از سرکوب تظاهرات قم، ترفیع گرفت و به آبادان منتقل شد.
علی نادری (صاحب سینما رکس آبادان) در گفتوگو با خبرنگار روزنامه اطلاعات با اظهار تأسف نسبت به این حادثه گفت: «سینما رکس که حدود 20 سال پیش [از تاریخ فاجعه] در خیابان شهرداری آبادان ساخته شده، بیش از شش میلیون تومان ارزش داشت و ظرفیت آن نهصد صندلی بود. ساختمان سینما در برابر آتشسوزی بیمه بوده است.»(5)
فرماندهان رده بالای ساواک، کسانی مانند: محمدحسین عضدی، معروف به ناصر شکنجهگر بازجوی متخصص و معاون کمیته مشترک ضد خرابکاری، نوذری، معروف به رسولی، شکنجهگر معروف، مجتهدی، معروف به دکتر مجیدی، بازجو و متخصص، سرهنگ تیمور وثوقی، بازپرس نظامی، دقیقاً یک روز قبل از فاجعه آتشسوزی، همگی با هم وارد آبادان شدند. یک گروه متخصص برای انجام چه مأموریتی به آبادان رفتند؟ کدام دستگاه حکومتی، که حتی کوچکترین رفتارهای مردم را زیر نظر داشت، میتوانست چنین فاجعهای به بار آورد؟ نقشه این آتشسوزی آنقدر حساب شده بود که بسیاری از افرادی که در این پرونده سهمی داشتند، باورشان نمیشد اقدام اندکشان، در جهت این حادثه برنامهریزی شده باشد؛ مثل، سهلانگاری و بیتوجهی مقامات محلی همچون سرتیپ ودیعی، رئیس ساواک خوزستان و تیمسار رزمی، رییس شهربانی وقت آبادان که دستور بستن سینما را داد. (6)
از سویی دیگر بنا بر شواهد و مدارک درهای سینما از داخل چفت کوچکی داشت، که در مواقع ضروری به سرعت باز میشد، اما هنگام حادثه درها از پشت به شدت قفل شده بود، همچنین صدای هولناک انفجار در آغاز آتشسوزی شنیده شده بود که معلوم است یک آتشسوزی عادی نبوده و از امکانات مجهزی که فقط در اختیار ساواک قرار داشت، استفاده شده بود.(7) نام فیلمی که به نمایش گذاشته شده بود، گوزنها بود. به روایت اسناد، این فیلم موضوعی سیاسی ـ اجتماعی داشت که ماهیت حکومت پهلوی را به چالش میکشید، بنابراین یکی از مقاصد حکومت از این آتشسوزی، اعتراض به این فیلم و نشان دادن ضربه شستی به مخالفان بود.(8) در یک نگاه از منظر علوم ارتباطات، این فاجعه هر سه نشانه طبیعی، تصویری و قراردادی را شامل میشود؛ طبیعی: دود و آتش، تصویری: سینما و صحنه فاجعه، قراردادی: شیوههای ساواک.
معنی: از نظر دیوید برلو یکی از محققان علوم ارتباطات اجتماعی، معنا چیزی است که در ذهن شکل میگیرد. انسان آن را شکل میدهد، بر آن میافزاید، کامل میسازد یا نابود میکند. معنی، بستگی به کد و رمزهایی دارد که انسان در انتخاب میکند. کدهایی که قبلاً از فرستنده به گیرنده، منتقل شده است. معنیها در انسانها هستند و مسبب پاسخها میشوند. معنیها آموخته میشوند، شخصی هستند و داراییهای انسان محسوب میشوند. معنی با توجه به فرهنگ، دین، آیین و آداب و رسوم در ذهن شکل میگیرد.
حکومت پهلوی، از همان ابتدای سلطنتش معانی بدی وارد ذهن ایرانیان و به خصوص ملت مسلمان کرد؛ از کشف حجاب گرفته تا تصویب کاپیتولاسیون، برخورد شدید با قیام پانزده خرداد، تبعید امام خمینی (ره) و پس از آن به هر بهانهای شکنجه و کشتار.
بدیهی بود، پس از آن همه اعمال خشونتبار، با فاجعه سینما رکس نیز معنی کارهای ساواک و حکومتپهلوی، در ذهن ملت ایران تداعی شود. اساساً، ساواک به معنای زجر و شکنجه بود. زیرا در اسناد آمده است، مردم بیپناه داخل سینما رکس، با درهای بسته مواجه شدند، شعلههای مهیب آتش آنها را در بر گرفت و با ضجه و التماس، یاری میخواستند، اما هیچکس به فریادشان نرسید.
ساواک و در پس دستورات آن، برخی مطبوعات، این فاجعه را به مسلمانان و انقلابیون نسبت دادند. چنانچه روزنامه اطلاعات چاپ روز پس از حادثه نوشته بود: «دولت، مسلمان افراطی و ارتجاعی را مسئول این جنایت هولناک دانست.»(9) در اینجا ذکر چند نکته ضروری است. دین اسلام، انسانها را از آسیب رساندن به یکدیگر برحذر داشته؛ چه مسلمانان و چه پیروان ادیان دیگر. همچنین، سیاستها و برنامههای مبارزاتی امام خمینی(ره) برای همه روشن بود و حتی دشمنان قسمخورده ایشان، میدانستند که خشونت و اقدامات مسلحانه هیچ جایگاهی در برنامهریزیهای امام ندارد. بر این اساس، نمیبایست کاری صورت بگیرد که جان افراد بیگناه، در خطر بیفتد.
امام حتی اجازه نمیدادند سربازان ارتش حکومت پهلوی مورد تعرض مردم قرار گیرند، زیرا معتقد بود آنها بخشی از ملتند و در نهایت به مردم خواهند پیوست. بنابراین، این حادثه نمیتوانست کار مسلمانان و انقلابیها باشد، زیرا همه افراد درون سینما را زنان، مردان و کودکان بیگناه مسلمان، تشکیل میدادند.(10)
پیام: از نظر ویلبر شرام، «پیام یک تولید عملی و فیزیکی از منبع رمزگذار است». پیام، ممکن است به شکل جوهر روی کاغذ، امواج صوتی در هوا، جریان برق، تکان دادن دست یا پرچم یا هر نوع علایم قادر به تفهیم معنی باشد. همچنین، پیام عبارت است از تصمیمهایی که منبع ارتباط برای انتخاب و تنظیم وترتیب کدها و محتوا میگیرد.(11) با این تفاسیر پیام این فاجعه توسط ساواک، جز وحشیگری، ددمنشی و بیرحمی، چه میتواند باشد؟ اساساً پیام ساواک، برقراری ارتباطی غیرانسانی، تحقیرآمیز و منزجرکننده با انسانها و مسلمانان بود.
ارتباطات انسانی
سه رکن اصلی ارتباطات انسانی را تفهیم و تفاهم و تسهیم، تشکیل میدهند. انسانها با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند تا در آن، چیزی یا نکتهای را به یکدیگر تفهیم کنند و از طریق پیامی که در این رابطه تبادل میشود، با هم به تفاهم میرسند. ارتباط انسانی شکل نمیگیرد، مگر تفهیم و تفاهم انجام شود. همچنین، ارتباطات انسانی به تسهیم معانی نیازمند است. انسانها غذای خود را با دیگران سهیم میشوند انسانها چیزی را که دوست دارند با دیگران در میان میگذارند و آنها را نیز در آنچه دوست دارند، شریک و سهیم میکنند. تسهیم، هدیهای است که انسانها به دیگران میدهند.(12)
قبلاً گفته شد، ارتباط به کد ورمز نیاز دارد، انسانها برای برقراری ارتباطاتی اثربخش به کد ورمزهایی مانند همدلی، حمایتگری، مثبتگرایی و تساوی نیاز دارند. ارکان ارتباطات انسانی را تشکیل میدهند.(13)
با توجه به این ارکان به عمق فاجعه سینما رکس، میتوان پی برد. ساواکیها، حتی به عنوان یک انسان، هنگامیکه ضجههای افراد داخل سینما را شنیدند درها را باز نکردند. یعنی هیچ احساسی نسبت به طرف مقابل نداشتند؟ بنابراین، هیچ گونه همدلی در بین نبود.
در مورد حمایتگری، ساواک و حکومت پهلوی همیشه خود را تافته جدابافته از مردم میدانستند، بنابراین در فضای ترس و وحشتی که به وجود آورده بودند، هیچ گونه حس حمایتگری نسبت به مردم بیگناه نداشتند. در رابطه با مثبتگرایی، در واقع طبق القاء افکار آمریکا و غرب، ساواک و حکومت مؤسس آن اصلاً احساس خوب و خوشایندی نه تنها به خود، بلکه به هموطنانشان نیز نداشتند و احساسات منفی خود را با این حادثه بروز دادند. درباره تساوی نیز باید گفت، حکومت پهلوی و ساواک هیچگاه نخواستند احساس کنند با ملت ایران، همدین، همآیین، هم مسلک و دارای نقاط مشترک فراوانی هستند. دقیقاً اینجاست که عدم تساوی در ارتباطات انسانی به وجود میآید و چنین فجایعی رخ میدهد.
شناسایی و محاکمه عوامل فاجعه سینما رکس
در مورد عوامل فاجعه سینما رکس آبادان، دو روایت وجود دارد. عدهای، هاشم آشور را مسبب این حادثه میدانند و تعدادی دیگر فردی به نام حسین تکبعلیزاده، که وابسته به ساواک بود را متهم مینامند.
روزنامه کیهان، در تاریخ 8 شهریور 1357 در مورد متهم و عامل حادثه سینما رکس، نوشت: «عامل فاجعه آبادان، به تهران آورده شد. با دستگیری هاشم عبدالرضا آشور که در عراق، به آتش زدن سینما رکس آبادان، اعتراف کرده است ساعت هشتونیم صبح دیروز یک هواپیمای متعلق به شرکت «ارتاکسی» از تهران، به بغداد پرواز کرد. این هواپیما نزدیک ساعت ده صبح در فرودگاه بغداد به زمین نشست و مأموران اعزامی، هاشم عبدالرضا آشور را تحویل گرفتند و هواپیمای حامل آشور ساعت دوازده از بغداد به سوی تهران پرواز کرد. مأموران، پس از پیاده شدن هاشم عبدالرضا آشور بلافاصله با پوشاندن صورتش که نتواند اطراف را تشخیص دهد او را سوار اتومبیل کردند و از فرودگاه خارج شدند.»(14)
حسین تکبعلیزاده، متهم دیگر این پرونده بود. وی فردی ساکن آبادان بود که از کودکی به علت جدایی پدر و مادرش، دچار مشکلات فراوان شد. سواد چندانی نداشت و به اعتیاد روی آورد. پس از اینکه مبارزات مردم در برابر حکومت پهلوی را دید، بر آن شد تا او نیز مبارزه کند. پس از مدتی، به علت پذیرفته نشدن از سوی برخی، دوباره معتاد شد. اینبار توسط فردی به نام فرج که واسطه ساواک بود، گماشته ساواک شد. در ابتدا به وی پیشنهاد آتشسوزی سینما سهیلا را دادند که نافرجام بود و پس از آن، برای آتشسوزی سینما رکس به کار گرفته شد که آن فاجعه رخ داد، اما خودش در دادگاه انکار میکرد که عامل این حادثه بوده و چرا به جای وی تیمسار رزمی، رئیس شهربانی آبادان را محاکمه نکردند؟(15)
فهرست منابع:
1ـ روزنامه اطلاعات، ش 15691، 57/5/29، صفحه 4
2ـ محسنیان راد، مهدی، ارتباطشناسی: ارتباطات انسانی (میان فردی، گروهی، جمعی)، مهدی چاپ اول، 1369، انتشارات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران،( سروش)، صفحة 42.
3ـ سلیمینمین، عباس، قتلگاه رکس، انتشارات روزنامه همشهری( تاریخ انتشار 1388/5/29، صفحه 10.
4ـ همان
5ـ روزنامه اطلاعات، ش 15691، 57/5/29، صفحة 4.
6ـ اشرفی، لیلا خروج ممنوع، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، صفحه 177.
7ـ همان، صفحه 112.
8ـ همان، صفحه 46.
9ـ روزنامه اطلاعات، ش 15691، 57/5/29، صفحه 4
10ـ قتلگاه رکس، صفحه 17.
11ـ ارتباطشناسی، صفحه 189.
12ـ فرهنگی، علیاکبر،ارتباطات انسانی: مبانی، جلد اول، چاپ نهم، 1384، انتشارات غزال، صفحه 13.
13ـ همان، صفحه 117 به بعد.
14ـ قتلگاه رکس، صفحه 6.
15ـ خروج ممنوع، صفحه 132.
تعداد بازدید: 1716