انقلاب اسلامی :: حضور بازاریان در جریان پیروزی انقلاب

حضور بازاریان در جریان پیروزی انقلاب

04 اردیبهشت 1396

احمد سروش‌نژاد

پیشه‌‌وران و بازاریان در گذشته تاریخ اجتماعی ایران همواره از جایگاه مهمی برخوردار بوده‌اند. لذا بازار، به عنوان یک نهاد سنتی، نقش بسزایی چه از لحاظ مالی و اقتصادی و چه از لحاظ سیاسی در پیروزی انقلاب اسلامی داشته است. پشتیبانی و حمایت از مبارزات انقلابی و انقلابیون توسط این قشر از جامعه‌، موضوعی است که در میان گزارش‌های آمریکایی در ایران به آن پرداخته شده است.

 گزارش محرمانه‌ای که توسط جرج لامبراکیس (مشاور امور سیاسی آمریکا در تهران) تهیه و به وزیر خارجه در واشنگتن ارسال گردیده، مؤید نقش مذکور در حمایت از نهضت انقلاب اسلامی است. وی در بخشی از گزارش خود می‌نویسد: «دیگر شکی نیست که گروهی از تجار بازار حمایت خویش را از رهبر مذهبی به وسیله پرداخت هزینه‌های مکرر و متوالی اعلام می‌دارند... این منابع صرف بسیاری از کارهای شایسته و حمایت از نهضت می‌شود. نمونه‌ای از سازمان‌های مربوطه یک نظام مدرسه مذهبی است که 32 سال قبل توسط یک آیت‌الله که هنوز هم زنده است پایه‌گذاری گردید و رفته رفته تبدیل به 1500 مدرسه از این نوع در سراسر ایران گردید. از نظر مادی این‌گونه مدارس کاملاً به وسیله بازاریان حمایت می‌شود. دانش‌آموزانی که از خانواده‌های مهم مذهبی، بازاری و غیره هستند، در این گونه مدارس نه تنها دروسی که در مدارس دولتی تدریس می‌شود، بلکه دروس ممنوع اعلام شده از طرف دولت [حکومت پهلوی] را نیز فرا می‌گیرند. تلاش دولت نیز برای تصرف این مدارس، آخرین بار توسط مقاومت شدید مذهبیون و بازاریان کاملاً درهم شکست... سولیوان.»[1]

نقش و اهمیت حضور این قشر از جامعه آن‌قدر بارز و برجسته است که حتی مامور سازمان اطلاعات و امنیت آمریکا در تهران بر آن اذعان داشته و در گزارش خود به واشنگتن بدان اشاره می‌کند. در بخشی از سند مربوطه آمده است: «روز یادبود (15 خرداد)[2] عزای ملی، در سخنرانی مخصوصی، آیت‌الله خمینی ادعا کرد که 5 ژوئن 1963 [15 خرداد 1342] تنها مبدأ انقلاب بود... 5 ژوئن، روز قیام، اتحادی از بازاریان، عناصر زمینه‌داران و مسلمانان متعصب، به رهبری روحانیون من‌جمله [آیت‌الله] خمینی بر علیه انقلاب سفید شاه صورت گرفت... بعد از شورشی که پس از سخنرانی [آیت‌الله] خمینی صورت گرفت و به‌طور وحشیانه سرکوب شد و [آیت‌الله] خمینی نیز توقیف گردید، اعمال رهبران مذهبی مانع محاکمه و اعدام احتمالی او گردید. شهدای آن شورش نیز از طبقه پایین، بازاریان محافظه کار و محصلین مذهبی بودند...» [3]

سفیر آمریکا، در راستای تحلیل وضعیت بازار و بازاریان و در واقع توصیف موضع آنان نسبت به اقدامات سلطنت و حامیان آن، به بازدید اسکودرو (مأمور سفارت) از بازار بزرگ تهران‌، آن هم درست در آخرین روزی که به محرم سال 1357مانده اشاره کرده و نتایج دیدار وی را چنین گزارش می‌کند‌: «خلاصه: گفت‌وگو با تجار مختلف بازار در آخرین روزی که به محرم مانده خبر از یک وضعیت بسیار بحرانی می دهد. مجموعه کمبود سوخت‌، قیمت بالای مواد غذایی، تنفر از اجانب، مخالفت با شاه و هیجان مذهبی و مصادف شدن با محرم، آمادگی بسیاری از مردم را برای اعتصاب و ریختن به خیابان‌ها علیرغم ممنوعیت دولت در مورد تظاهرات افزایش داده است. یهودیان بازار ضمن اینکه امیدوارند که احساسات مسلمانان علیه آنها برانگیخته نشود سعی می‌کنند کاملاً محتاطانه عمل کنند. (پایان خلاصه)

«اسکودرو» مأمور سفارت، اول دسامبر از اطراف بازار بزرگ دیدن کرد تا نمونه‌هایی از نظرات را درست قبل از آغاز محرم به دست آورد. آن روز جمعه بود و اکثر مناطق اصلی بازار بسته بودند. پرچم‌های سیاه عزاداری به‌طور وسیع در همه‌جا به چشم می‌خورد و در پی پیش‌بینی اعتصاب عمومی در بازار که بسیاری عقیده دارند در دوم دسامبر شروع  می‌شود، مردم در حالی که از قیمت‌های بالا شدیداً می‌نالند، شروع به ذخیره کردن مواد سوختی و غذایی کرده‌اند. هر چند که نفت به مقدار کم عرضه می‌شود، اما به نظر می‌رسد روغن خوراکی، برنج، تخم مرغ و گوشت تازه فراوان باشد. در هر صورت بازاری‌ها از این شکایت دارند که فقط بخش کمی از این اجناس ایرانی را می‌توانند تأمین کنند. آنها هم‌زمان از تورم و وضعیت خراب اقتصادی‌شان و فساد اداری مقامات بلندپایه و دخالت کشورهای خارجی بد می‌گویند، به‌خصوص ایالات متحده که پول‌ها و منابع طبیعی ایران را توسط مقامات فاسد اداری می‌برد و به پناهگاهی برای پول‌پرست‌ها در خارج از ایران تبدیل شده است. بازاری‌ها همچنین احساس می‌کنند که کمبود سوخت و گاز طبیعی و گازوئیل به‌ خاطر قراردادهای بسته شده با کشورهای خارجی است و آن را سرزنش می‌کنند و فکر می‌کنند که همه منابع نفتی خریداری و صادر شده است و مقدار بسیار اندکی برای ایرانیان به جای مانده است. ایالات متحده‌، پادشاهی انگلستان‌، ژاپن و اتحاد شوروی در این نوع طرز تفکر متهمان درجه اول به شمار می‌روند.

تنفر از اجانب در ایران همواره وجود دارد و به خصوص در ایام محرم شدت می‌یابد. به هر حال مأمور سفارت تنفر از اجانب و خصوصاً احساسات ضد آمریکایی در بازار را اکنون بسیار شدیدتر از هر زمان دیگری می‌داند. دوستان قدیمی مأمور سفارت، در میان بازاری‌ها، او را به خانه‌ها و مغازه‌های‌شان دعوت کردند (که با توجه به اصرار در تعارف ایرانیان هنگام مهمان‌نوازی به سختی می‌توانستند به نحو دیگری عمل نمایند) هرچند که آنها از مأمور سفارت درخواست کردند در صورتی که از هویت وی سوال شد به جای اینکه خود را آمریکایی معرفی کند، خودش را آلمانی یا فرانسوی معرفی نماید. چند تن از آنها این شایعه که چهار یا پنج آمریکایی در اصفهان کشته شده‌اند را تکرار کردند و از مأمور سفارت خواستند در ایام محرم از آمدن به بازار اجتناب نماید. حتی دوستان قدیمی وی به خاطر حمایت کارتر از شاه عداوت خود نسبت به آمریکا را بیان کردند. به نظر می‌رسد که بازاری‌ها اطلاع دقیقی از کیفیت و چگونگی حمایت دولت آمریکا از شاه ندارند، اما همه معتقد بودند که چنین حمایتی وجود دارد و همگی با آن مخالفت می‌کردند. بازاری‌ها به حد افراط از شاه انتقاد می‌کردند و پافشاری می‌نمودند که به خاطر اعمال غیرقانونی و ضد مذهبی خود مثل ادامه کشتار تظاهرکننده‌های ایرانی، باید برود. خیرخواهانه‌ترین نظر ارائه شده در مورد شاه این بود که او فقط به عنوان یک فرد، در جلوگیری از ورشکستگی اقتصادی کشور، نقش کمی را می‌توانست بازی کند، اما همین طرز تفکر در درون خود زمینه‌ای برای محکوم‌سازی آمریکا و شوروی برای استخراج منابع طبیعی ایران را در بر دارد. ...

بازاریان همگی از دعوت [آیت‌الله] خمینی برای اعتصاب عمومی که دوم دسامبر شروع می‌شود و انجام تظاهرات محرم علیرغم ممنوعیت‌هایی که دولت [حکومت پهلوی] تعیین کرده بود، آگاه بودند. به استثنای تاجران یهودی، بازاریان آماده بودند که به خاطر حمایت از اعتصاب دعوت شده، بازار را تعطیل کنند و هرچند که انتظار داشتند تظاهرات برپا گردد، به طریقی از امکان شرکت خودشان در تظاهرات طفره می‌رفتند.

نظریه: وقوع اعتصاب عمومی در بازار حتمی است و همچنین به نظر می‌رسد که احتمالاً چند تظاهرات دیگر در بازار، در دوم دسامبر انجام خواهد پذیرفت... سولیوان»[4]

وی در گزارشی دیگر به دستورات امام خمینی(ره) درباره انجام تظاهرات ضد حکومت پهلوی اشاره کرده و بر حتمی بودن حضور بازاریان در این تظاهرات تاکید می‌ورزد. سولیوان می‌نویسد: «اعلامیه‌های [آیت‌الله] خمینی... در تهران و دیگر شهرها انتشار می‌یابد... در مساجد و دیگر مکان‌ها جلساتی تشکیل می‌شود تا تاریخ و محل برگزاری تظاهرات وسیع تعیین گردد.

اظهار نظر منبع: در حال حاضر هیچ کس نمی‌تواند با اطمینان بگوید که اکثریت ایرانیان به دستور [آیت‌الله] خمینی با مایه گذاشتن از جان در تظاهرات راهپیمایی شرکت جسته و با ارتش به مقابله برخواهند خواست. ولی به نظر می‌رسد که تظاهرات همه‌گیر علیه شاه در ماه محرم احتمالاً انجام خواهد گردید. احساسات ضد شاهی بین دانشجویان، بازاریان و دیگر عناصر «قابل تحریک» بسیار شدید بوده و اینها حتماً دستورات [آیت‌الله] خمینی را اجرا خواهند نمود...»[5]

سولیوان در ارتباط با بیان نقطه نظرهای بازاریان درباره اوضاع سال 1357 به ملاقات با سه تن از بازاریان سرشناس اشاره کرده و می‌نویسد: «خلاصه: سه تن از بازاریان سرشناس که با شرایط به طور منطقی برخورد دارند، اظهار کرده‌اند که چنانچه شاه درباره موارد سه گانه زیر اقدام کند، آنها حاضرند خمینی را برای حل بحران کنونی تحت فشار قرار دهند:

الف: کلیه زندانیان سیاسی را بلافاصله آزاد کند.

 ب: دست کم ده تن از خیانتکاران بزرگ ده سال گذشته را مجازات کند.

 ج: برای تشکیل دولت ائتلافی اقداماتی صورت گیرد. آنها پیشنهاد می‌کنند که هیئتی از نمایندگان بازار، دانشگاه‌ها و سایر گروه‌های ذینفع به مشورت با دولت به منظور آرام نمودن تظاهرات خیابانی بپردازند. این گفت‌وگوها پیش از تشکیل حکومت نظامی انجام شد، ولی همچنان می‌توان در آینده به آنها امیدوار بود. (پایان خلاصه)

شب پنجم نوامبر آقای کوهن، معاون وزارت خارجه آمریکا، آقای کلمان از اداره امور خاور نزدیک ایران، مشاور سیاسی، آقای لامبراکیس و مسئول سیاسی سفارت، آقای استمپل در منزل شخصی یکی از رابطین با سه تن از سران بازار ملاقات کردند... بازاریان با هیجان از گناهان شاه در طول پنج تا شش سال گذشته و جنایت‌های اطرافیان او نظیر نصیری رئیس ساواک داد سخن دادند. از هر خانواده‌ای لااقل یک نفر یا کشته شده و یا به زندان افتاده است. آنها مشروحاً موارد زندانیان سیاسی را برشمردند... در حدود سه تا چهار هزار زندانی سیاسی دیگر نیز همچنان دربند هستند. فقط بعضی از افراد شناخته شده را آزاد کرده‌اند. مأمورین زندان با ملاقات‌کنندگان بسیار بد رفتاری می‌کنند.

در گذشته (در سال‌های 50 و 60 [میلادی]) در زمان آیت‌الله بروجردی از طرف شاه و اطرافیانش با مذهبیون رفتار شایسته‌ای می شد. همچنین بازاری‌ها از طریق اتحادیه و سخنگوی خود با دولت در ارتباط بودند. ولی در حال حاضر همه این مسائل فراموش شده است. دولت مساجد را به آتش کشیده است و روی بازار کنترل شدیدی اعمال کرده است. به‌طوری که شبکه ارتباطی آنها با دولت از هم متلاشی شده است.

بازاری‌ها گفتند که خواسته‌های اساسی آنها انگشت شمارند. از جمله آزادی فوری کلیه زندانیان سیاسی، از خواسته آنهاست و دلیلی برای صبر کردن تا روز عاشورا (11 دسامبر) نمی‌بینند. از خواسته‌های دیگر آنها مجازات پندآموزانه ده تن از سران دولت که در فساد و بد رفتاری از دیگران سرآمد هستند، نظیر ارتشبد نصیری، می‌باشد. خواسته سوم آنها عبارت بود از تشکیل دولت ائتلافی به وسیله شخصی... که مورد اعتماد همه جناح‌های سیاسی می‌باشد. وی باید در انتخاب اعضای دولت خود آزاد باشد، ولی در عین حال بایستی با هیئتی از نمایندگان بازار، دانشگاه و سایرگروه‌های ذینفع مشورت کند. آنها یادآور شدند که اعضای هیئت را می‌توان ظرف 48 ساعت انتخاب کرد. اگر به نمایندگانی که در این هیئت هستند اطمینان داده شود که دولت درجهت منافع مردم قدم برخواهد داشت، آنها از تظاهرکنندگان خواهند خواست که آرامش خویش را حفظ کنند...

نمایندگان بازاریان نگرانی خود را نسبت به حزب توده ابراز داشتند. آنها گفتند هم‌اکنون اعضای حزب توده ارگان‌های حساسی از قبیل تلویزیون و روزنامه کیهان را در اختیار گرفته‌اند. آنها اعضای حزب توده و نیروهای طرفدار شاه را مسئول تشنجات و اذیت و آزار مردم و به آتش کشیدن ساختمان‌ها که به دنبال تظاهرات مردم اتفاق می‌افتد، می‌دانستند. جمعیت‌های مذهبی در این خرابکاری‌ها هیچ‌گونه نقشی ندارند... 

علاوه بر این نمایندگان بازار معتقد بودند که حکومت نظامی اوضاع را وخیم‌تر خواهد کرد. ساواک سرگرم سازمان دادن اعمال تحریک‌آمیزی است... بایستی دست اعضای خانواده شاه که سهام‌داران بسیار بزرگ می‌باشند از تجارت قطع شود. باید افراد سرشناسی که در ظرف 20 سال گذشته در دولت دخالتی نداشته‌اند، به عضویت دولت جدید درآیند. آنها در پاسخ به پرسش آقای کوهن درباره توقف شکنجه در زندان‌ها یادآور شدند که این موضوع صرفاً با گفتن شاه باور کردنی نیست، بلکه ممکن است فقط از میزان شکنجه کاسته شده باشد.

اظهارنظر: با وجودی که این مذاکرات پس از برقراری دولت نظامی در تاریخ 6 نوامبر انجام گرفته، ولی در هر حال پس از برقراری نظم در خیابان‌ها به وسیله حکومت نظامی، در از سرگرفتن مذاکرات برای تشکیل دولت ائتلافی مفید خواهد بود... سولیوان» [6]

او در بخشی از گزارش  فوری و محرمانه خود به وزارت امور خارجه در واشنگتن می‌نویسد: «در 1953 بازاری‌ها و ملاها مردم را در حمایت از سلطنت رهبری می‌کردند. در 1978 آنها دارند مردم را علیه سلطنت رهبری می کنند. زاهدی نمی‌تواند بازاریان و ملاهای امروز را تغییر دهد... سولیوان»[7]

یادآور می‌شود که در پاییز و زمستان سال ۱۳۵۷ اعتصابات فلج کننده تقریباً همه ایران را در بر گرفت و این اعتصابات علاوه بر خواست‌های صنفی، تحقق خواسته‌های سیاسی مردم را نیز شامل می‌شد. این اعتصابات ادامه داشت تا اینکه در ۲۲ بهمن سال 1357 رژیم ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی خاتمه یافت و بازار نقش پررنگ خود را در این پیروزی بزرگ ایفا کرد.

نکاتی که بیان شد نشانگر پیوند عمیق مذهب و بازار و نقش پررنگ این دو نهاد در تحقق انقلاب اسلامی در سال 1357 است. این پیوند عمدتاً یک ارتباط دوسویه برای تأمین نیازهای فکری و مالی از سوی هر یک از طرفین بوده است. به همین دلیل همه نظریه‌پردازانی که در حوزه انقلاب اسلامی به تحقیق پرداخته‌اند به نقش حیاتی بازاریان در سرنگونی رژیم پادشاهی اذعان داشته‌اند.

 

پی‌نوشت‌ها:

[1] - اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب اول، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1386، ص 689، سند شماره 9: 3 فوریه 1978 - 14 بهمن 1356

[2] - شاید مهم‌ترین سند گویای جایگاه بازار و گروه‌های مختلف بازاریان در قیام مذکور، گزارش تحلیل‌گونه ساواک از چگونگی به وجود آمدن این قیام باشد. بر طبق این گزارش، از بین گروه‌های نُه‌گانه مؤثر در قیام، چهار گروه از جمله بازاریان عضو کمیته جبهه ملی، بازاریان وابسته به نیروهای مذهبی، کارگران شاغل در بازار و دسته‌های وابسته به میدان‌دارهای متعلق به بازاریان می‌باشند. (‌آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش بازیابی 118، ش سند 79-77)

[3]- اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب اول، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1386، صص 193 و 194، سند شماره 5930: 7 ژوئن 1979 – 17 خرداد 1358

[4]- همان، کتاب نهم، ص 412، سند شماره 233، 2 دسامبر 1978 - 11 آذر 1357

[5] - همان، کتاب هفتم، ص 35، سند شماره 5

[6] - همان، کتاب سیزدهم، صص 23 و 24، سند شماره 10: 8 نوامبر 1978 - 17 آبان 1357

[7] - همان، ص 17، سند شماره 5: 2 نوامبر 1978 – 11 آبان 1357



 
تعداد بازدید: 1827


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: