انقلاب اسلامی :: جاسوس‌پروری با وعده ویزا

جاسوس‌پروری با وعده ویزا

16 اردیبهشت 1396

احمد سروش‌نژاد

این سلسله متن‌ها بر اساس مرور و مطالعه اسناد به دست آمده از سفارت سابق آمریکا در ایران (لانه جاسوسی آمریکا) آماده و منتشر می‌شوند. در هر متن، سند یا اسنادی درباره یک موضوع مورد توجه قرار می‌گیرد. این اسناد جزئیات توطئه‌ها و دشمنی علیه ملت ایران را نشان می‌دهند.

در مفهوم استکبار بزرگ‌طلبی وجود دارد. در سطح جهانی این بزرگ‌طلبی نسبت به دولت‌ها و ملت‌های دیگر لوازمی را به دنبال آورده است که خوی استکبار به آنها شناخته می‌شود. مفهوم امپریالیسم که از ریشه امپراتوری مشتق شده است، در معنای وسیع خود به دو ویژگی خوی سلطه‌طلبی و توسعه ارضی اشاره دارد.

اصولاً مبنای تمام ظلم‌ها و ستم‌های انسان چیزی جز منفعت‌طلبی نیست. البته در قدرت‌های استکباری این منفعت‌طلبی در حد بالایی نمایان است. مستکبران به تنها چیزی که اهمیت می‌دهند نفع مادی و حیوانی آنان است. نگاهی به عملکرد دولت آمریکا نسبت به عاملان خود در سایر کشورها به خوبی این نکته را روشن می‌سازد.

سند ذیل، مخابره‌ای سری و فوری از سفارت آمریکا در تهران  به وزارت امور خارجه در واشنگتن است که جهت ورود به بحث مورد استفاده نگارنده قرار می‌گیرد:

«روزنامه کثیرالانتشار اطلاعات در نسخه‌های مورخ 2 و 3 ژوئن ترجمه مقاله‌ای به قلم «جان کلی - یک محقق آمریکایی » منتشر کرده و در آن خاطرنشان کرده جان کلی برخی اقدامات سازمان سیا در ایران را افشا کرده است. از جمله این که شاه سابق به منظور حفظ سلطنت خود، ژنرال هایزر را به عنوان نایب‌السلطنه برگزید؛ و نیز این که حمله به سفارت آمریکا توسط سازمان سیا برنامه‌ریزی و طراحی شده بود. به علاوه، در این مقاله اسامی افراد ایرانی شرکت کننده در برنامه‌های آموزشی سازمان سیا ارائه شده است؛ ضمناً در این مقاله به خوانندگان قول داده شده است که اسامی افسران و عوامل سازمان CIA که در بازه زمانی سال‌های 1950 تا 1975 در ایران مشغول فعالیت بوده‌اند، در نسخه‌های بعدی منتشرخواهد شد. گزیده‌هایی از این مقاله به صورت غیررسمی به انگلیسی ترجمه شده و در قالب اطلاعات سفارت، ارسال خواهد شد. نکته شایان توجه اینکه در ماه فوریه گذشته، جان کلی یک کنفرانس خبری «ضد جاسوسی» برگزار کرد و این مقالات را نیز در نشریه  NYC منتشر نمود.» [1]

فراهم کردن زمینه نفوذ در افراد متنفذ و روشنفکران نیز از نظر استکبار راه‌حلی بوده است که همواره در راستای اجرایی کردن سیاست‌ها و برنامه‌های زمان‌بندی شده از آن بهره می‌جستند. گزارش سفیر کبیر آمریکا در ایران به مقامات خود در واشنگتن سند نمایانی است از سیاست خانمان‌برانداز امپریالیسم آمریکا که همواره در ایران به دنبال آن بوده است[2]: «چندی پیش چند شب پی‌درپی مشاور سیاسی با محمد درخشش، رئیس کانون معلمین و سناتور محمد علی مسعودی، طرفدار مشهور شریف امامی و حامی شاه ملاقات کرد. در این ملاقات‌ها تمام مسایل هفده سال گذشته مطرح شد. درخشش پس از شغل وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش)، دیگر پست دولتی نداشته و همان شغل را در کابینه علم نیز نپذیرفته است. او یک هفته پیش، پس از دو هفته بستری بودن در یک بیمارستان نظامی که به دلیل فشار خون آنجا بود، مرخص شده است. (چون او به خاطر مخالفتش توسط حکومت نظامی دستگیر شده بود.) او رهبر کانونی است که چهارصد هزار معلم در سراسر کشور عضو آن هستند. درخشش از افراد نادری است که می تواند نوعی سازماندهی به وجود آورد. او اشاره کرده است که شدیداً علاقه‌مند است که خط سازش‌کارانه‌ای را راه بیندازد که اجازه می‌دهد شاه بماند وسلطنت کند نه حکومت. ولی دولت از تمام سعی‌های او و گروهش برای انتشار مطالب و فعالیت‌های سیاسی جلوگیری کرده است.

درخشش گروهی را که پیرو او هستند اکثریت معلمین می‌داند. اقلیتی را طرفدار گروه‌های کمونیستی و اقلیت بزرگ‌تری را مذهبی‌هایی که به وسیله [آیت‌الله] خمینی رهبری می‌شوند، می‌نامد. او افرادی را که شغل‌هایی در هفده سال گذشته در دولت داشته‌اند فاسد معرفی می‌کند و از تجربیات خودش مثال می‌زند. من‌جمله زمانی که حقوقش برای چند سال قطع شده بود و مجبور بوده با درآمد زنش زندگی کند. تمام این مسایل ظاهراً برای او زیاد ناگوار نبوده‌اند. آمادگی وی جهت دنبال کردن خط میانه‌ای که می‌تواند کشورش را از جهت‌گیری‌های افراطی‌ای که در حال حاضر به سوی آن رانده می‌شود، نجات دهد، مشاور سیاسی و آقای گریفین (مأمور بازرسی قسمت INR) را تحت تأثیر قرار داد.

 مسعودی که در جهت حمایت از نخست‌وزیری شریف امامی در پشت پرده فعال بوده است، اکنون هم با گروه‌های مخالف و هم با عناصر وفادار، به فعالیتش ادامه می‌دهد. همچنین او نمایان‌گر وفاداری مداومی است که خیلی از ایرانی‌ها نسبت به شاه دارند؛ با وجود اینکه تشخیص داده‌اند که او مرتکب اشتباهاتی هم شده است. مسعودی و دخترانش به تفصیل در مورد گناهان اطرافیان شاه که در دهه اخیر از نقش خویش به عنوان واسطه‌ای میان شاه و مردم سود بسیار بردند صحبت نمودند. هویدا مورد انتقادات شدیدی قرار گرفت.

ما این دو ملاقات را گزارش می‌دهیم تا پیچیدگی وضع داخلی ایران را نشان دهیم... همه تشخیص داده‌اند تا زمانی که اوضاع بدین منوال پیش رود اجرای نقش اصلی ممکن است به عهده نیروهای مسلح باشد. سولیوان»[3]

 گفت‌وگوی سولیوان، سفیر آمریکا با هوشنگ رام، رئیس بانک عمران نیز مؤید استقبال آمریکاییان از متنفذین است. متنفذینی که بعد از انقلاب اسلامی، سفارت آمریکا از عدم همکاری آنها به جهت ترس از افشا شدن نزد دیگران، شاکیست: «هوشنگ رام، رئیس بانک عمران و معتمد شاه، در سیزدهم دسامبر به دیدن من آمد. او می‌خواست به من اطلاع دهد گروهی از روشنفکران جوان را سازمان داده است که هدف آنها معرفی و طرح زمینه‌های تازه‌ای در بحث‌های سیاسی است که بین طبقه متوسط ایرانیان در جریان است. اوتمایل داشت بداند که این عمل می‌تواند به هر طریقی برای ما مثمرثمر باشد. من گفتم که مایلیم با هر گروهی از این قبیل در تماس باشیم و امیدواریم که اینها بتوانند در اعتدال بخشیدن به صحنه سیاسی ایران سودمند باشند. با وجود این متذکر شدم که به نظر من مردم دقت زیادی برای بررسی مسایل سیاسی ندارند و این در حالی است که اقتصاد کشور در حال سقوط است. رام بلافاصله نظریه مرا مورد تأیید قرار داد و شرح مبسوطی راجع به مسایلی که بانکش با بانک مرکزی و ملی داشته است تعریف کرد. سولیوان»[4]

تاریخ نشان می‌دهد که آمریکاییان جهت کسب سلطه جهانی و تصاحب شریان حیات اقتصادی جهان، همه گونه اقدامی کرده‌اند. از همین رو مصالحه‌ای که در میان مأموران و سرکردگان سیا با سرمایه‌داران وابسته و متمایل به غرب و طرفدار حضور آمریکا در ایران شکل گرفته نیز به نوعی در راستای  تحقق همین امر است و اساساً دلیلی جز اتحاد تاکتیکی برای کارشکنی و تخریب وجود نداشته است. در سند پیش رو معلوم می‌شود که چگونه عده‌ای به‌تبع منفعت‌طلبی خود، در خدمت سیاست حضور آمریکا در ایران  قرار گرفته و به راحتی و در ازای وعده‌هایی نظیر دریافت ویزای تجارتی آمریکا، به عنوان منبع اطلاعاتی، جاسوسی و تحلیل‌گر اوضاع سیاسی سفارت آمریکا قبول تکلیف کرده‌اند‌: «شاید تقاضای روغنی برای ویزای تجارتی به آمریکا نشانگر بهتری از ارزیابی شخص وی برای دراز مدت باشد. وقتی که در ماه مه فقط برای چهار یا شش هفته رفت، او در مورد وضع قم اظهار نگرانی و ناراحتی می‌کرد و در فکر این بود که کجای کار انقلاب خراب شده است. اگر وضع برگشته باشد گرین کارت به چه درد او می‌خورد؟ ما در یکی از روزنامه‌های فارسی زبان به مطلبی برخوردیم که یک ماه پیش از کشور فرار کرده است.» [5]

در واقع به‌زعم آمریکاییان، افرادی چون روغنی، به‌‌واسطه کمک آمریکا، برای حل مسایل اقتصادی و حقوقی این افراد با کمپانی‌های آمریکایی، برای خوش خدمتی و مدیون کردن آنها به خودشان تا بتوانند در موضع یک دوست خوب و یک منبع اطلاعات و جاسوسی برای سفارت قرار خواهند گرفت. لذا در همین راستا با اسنادی مواجه می‌شویم که مبیّن مساعدت آمریکاییان به وابستگان خود در ایران است. سند ذیل نمونه‌ای از همین نوع اسناد است: «علاوه بر مشکل کمیسیون، روغنی یک اختلاف نظر دومی هم با شرکت فورد دارد که در مورد فروش 60 دستگاه کامیون‌های سنگین به شرکت ملی نفت ایران است. ادعای او این است که تفاوت بین قیمت صدور شرکت فولاد و قیمت فروش به شرکت نفت حق اوست که واسطه است. شرکت نفت پول فورد را مستقیماً داده است. مبلغ پولی که او فکر می‌کند طلبکار است، باید برای او جبران شود. این مشکل ظاهراً به حدود چهار سال پیش برمی‌گردد و هنوز حل نشده. از هر اطلاعاتی که شما می‌توانید در مورد وضع شرکت فورد و آمادگی آنها برای انجام پرداخت تهیه کنید، قدردانی می‌شود. سولیوان »[6]

در ادامه گزارشگر تصریح می‌کند: «روغنی مایل است که با پرشت صحبت کند و ممکن است به گفت‌وگوهای محرمانه با دیگران نیز تمایل داشته باشد. وی به علت رابطه‌اش... می‌تواند منبع اطلاعاتی مفیدی از اطرافیان [آیت‌الله] خمینی باشد.»[7]

با توجه به خاصیت فوق و منبع جاسوسی بودن برای آمریکا، علت کمک‌های اقتصادی و رفع کردن اختلافات روغنی با کمپانی‌های آمریکایی کاملاً روشن می‌گردد. مکاتبه محرمانه هارولد ساندرز با نیوسام در 11ژانویه 1978 در مورد منابع و شبکه‌های جاسوسی آمریکا در ایران که به وزارت دفاع واشنگتن مخابره شده است، گویای خط مستکبرین در نفوذ به سایر کشورهاست: «برای آمریکا امتیازی در ایران در مورد جمع‌آوری اطلاعات (جاسوسی) به دست آورید و پشتیبانی برای Proquoliasionquid را در پاسخ به این امتیازات ادامه دهید. هر پیشنهاد را برای امتیازی جدید به دقت سبک و سنگین کنید تا مطمئن شوید که باعث در خطر انداختن پیشروی‌های موجود نباشند.» [8]

 سیاست آمریکا بعد از انقلاب اسلامی، دستیابی دوباره به اوضاع سیاسی، اقتصادی ایران بود. بنابراین طرح‌های خود را باید بر اساس یک‌سری اطلاعات دقیق استوار می‌کرد. شبکه‌ها و منابع خبری و اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا در ایران، در زمان انقلاب ضربه دیده و بعد از انقلاب هم بسیاری از این شبکه‌ها و منابع از هم پاشیده شده بودند. سازماندهی دوباره و کشف منابع جدید جاسوسی از هدف‌های آمریکا بود. بنابراین غیر از شیوه‌های فوق، افسران سفارت برای ملاقات‌ها و صحبت با افراد به سازمان‌های دولتی و به میهمانی‌های رسمی و غیر رسمی فرستاده می‌شدند و با طرح سؤالاتی که جهت و هدف آنها از قبل مشخص بود، سعی در به دست آوردن اطلاعات دست اول داشتند.

شبکه جاسوسی آمریکا در این شرایط کاملاً کار می‌کرد و دلیل آن هم اطلاعات دقیقی بود که از اوضاع کشور در سفارت جمع می‌شد. همچنین قرار دادن مهره‌های جدید در سازمان‌های انقلابی که تازه تأسیس شده بودند، از هدف‌های سفارت آمریکا بوده است. آنها احتیاج داشتند که منابع و افرادشان از تأمین حقوقی برخوردار باشند، زیرا می‌نوشتند: «ما می‌خواهیم مسئولانه بر روی مسایل نظامی کار کنیم... و مطمئن باشیم که برای اوضاع آینده سیاسی مملکت دوستانی... داریم که ممکن است در معضلات سیاسی مملکت راهگشا باشند... ما همچنین خواهان یک رفتار مطلوب و مساوی برای طرفداران خصوصی‌مان در ایران هستیم.» [9]

همچنین سفارت آمریکا جهت تأمین و کشف منابع جاسوسی جدید از جریمه استفاده می‌کند و در قبال دادن ویزا به افراد مورد احتیاجش که اطلاعات ارزنده‌ای داشته باشند، برای‌شان ویزای مسافرت به آمریکا صادر می‌کند: «از سرهنگ شیفر، وابسته نظامی دفاعی در نیروی هوایی به تمام وابسته‌های دفاعی آمریکا در تهران و به مورفیلد سرکنسول آمریکا در تهران. وابسته‌های نظامی آمریکا درباره فامیل درجه یک افراد زیر می‌توانند رأی صدور ویزا توصیه نمایند: الف: افراد ارتش، ژاندارمری و شهربانی ایران که از سرگرد به بالا باشند. ب: افراد هواپیمایی کشوری. ج: افراد دیپلمات درجه یک ایرانی یا خارجی که با دفتر وابستگان نظامی آمریکا همکاری مستقیم داشته باشند. توصیه: صدور ویزا تنها برای افرادی پذیرفته می‌شود که اطلاعات جاسوسی مفیدی برای آمریکا داشته باشند. متقاضیانی که مشخصات بالا را نداشته باشند، اما دارای موقعیت‌های فوق‌العاده‌ای باشند، مانند همافرانی که اطلاعات باارزشی برای ما تهیه نموده‌اند، باید توسط سرهنگ شیفر تأیید شوند. بخش صدور ویزا می‌تواند به عنوان وسیله‌ای برای جمع‌آوری اطلاعات جاسوسی مورد استفاده قرار گیرد؛ اطلاعاتی که معمولاً دسترسی به آن از راه‌های دیگر امکان‌پذیر نیست و باید توجه داشت که صدور ویزا مورد استفاده شخصی افراد قرار نگیرد. افراد تنها وقتی برای ما مهم هستند که اطلاعات جاسوسی با ارزش فراهم نمایند و یا راهی برای رسیدن به این اطلاعات ارائه دهند. من در این معامله پایاپای (گرفتن اطلاعات در مقابل ویزا) انتظار دارم گزارش‌های مفیدی به دست آید.» [10

وقاحت سفارت آمریکا در ایران به همین‌جا ختم نشده و طی گزارشی دیگر به عناصر سرسپرده خود در تشکیلات کشوری اشاره کرده و می‌نویسد: «سفارت در نظر دارد علاوه بر استفاده از عناصر سرسپرده خود در ارتش و تشکیلات کشوری از عناصر خائن ساواک که آزاد شده‌اند استفاده نماید و در شبکه‌های خبرگیری و جاسوسی و عملیات تخریب در آینده استفاده کند. بسیاری از کارشناسان ساواک که با نظارت‌کنندگان سفارتخانه‌های خارجی همکاری می‌کردند، توانستند کار آنها را در دست بگیرند و این موضوع می‌تواند به ما فرصتی بدهد تا بتوانیم از آن در موقعیت‌های آرام‌تر استفاده کنیم. تمام این کارشناسان در آمریکا بوده‌اند.» [11]

 

[1] - اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب دهم، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1386، ص 446، سند: 4 ژوئن 1979 ـ 14 خرداد 1358

[2]  - همان، کتاب اول، صص 28 و 29، سند:  16 نوامبر 1978 - 25 آبان 1357

[3]  - همان

4- همان، ص 84

[5] - همان

[6] - همان، ص 85

[7] - همان

[8] - همان، ص 89

[9]  - همان

[10]- همان، صص 89 و 90

[11]- همان، ص 90



 
تعداد بازدید: 1328


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: