02 خرداد 1396
احمد سروشنژاد
در این نوشتار با استناد به یکی از اسناد لانه جاسوسی و از زبان هنری اس. سایزر به موضع آمریکا در برابر اشغالگران فلسطین پرداخته خواهد شد.
وی در بخشی از تحلیل سری خود با اشاره به این که ناظر کوتاه مدت تضاد اعراب و اسرائیل بوده، تمایل بیانیههای رسمی آمریکا را به حرکت در مسیرهای متناقض میداند: «بیانیههای ما... طوری طرحریزی میشوند که گویا هدف آن اجتناب از مطالعه دقیق موضوع است و گاهی نیز موجب اتخاذ موضعی میشود که ظاهراً هدف آن نیز شانه خالی کردن است... سیاست ما در مورد مسئله فلسطین، شامل عناصر ابهامآمیز است.»
هنری اس. سایزر مینویسد که آمریکاییها در ظاهر معتقدند که صلحی مداوم به وجود نخواهد آمد، مگر آن که مسئله فلسطین و تمام جنبههای آن حل شوند و این راهحل باید حقوق مشروع مردم فلسطین را به رسمیت بشناسد! اما این را هم یادآور میشود که از استفاده عبارت «حقوق مشروع»، بهطور جدی تا قبل از روی کار آمدن دولت کارتر[1] اجتناب میشد: «ما معتقدیم که فلسطینیها باید در تعیین سرنوشت آتی خود شرکت کنند، ولی معنی آن چه میتواند باشد. این عین مطالب ایراد شده توسط رئیسجمهور کارتر در آسوان بود که کاخ سفید نیز آن را به دقت در پایان سفر سادات[2] تکرار نمود... ما از پیدایش موطن فلسطینی حمایت میکنیم. این موضع که اتخاذ آن به اسفند 1356 برمیگردد، شبیه به یک موضع واقعی است، اما ممکن است معانی متعددی داشته باشد. این عنوان به اعلامیه بالفور[3] در سال 1296 اشاره دارد که طی سه دهه پرآشوب منجر به پیدایش کشور و دولت اسرائیل شد. ما میگوییم که «تمامیت» فلسطین را آنطور که طرفین توافق کنند میپذیریم، ولی ترجیح میدهیم که این تمامیت با اردن مرتبط باشد و چندان مستقل نیز نباشد. هنگام نوشتن این مطلب، رئیسجمهور کارتر این رجحان را با گفتن این موضوع که ما هرگز خواستار تشکیل یک دولت مستقل فلسطین نبودهایم و قصد نداریم در این موضع خود تغییری پدید آوریم، تشدید کرده است.
یکی از تأییدیههای بعدی رسمی در رابطه با بیانات رئیسجمهور نشان میدهد که او مطلب جدیدی را عنوان نکرده است، بلکه به وضوح تنفر ابهامآمیزمان را از یک حکومت فلسطین نشان داده است. حداقل این است که این سیاست به رسمیت شناخته میشود. ولی ماهیت «موطن» غیرمستقل فلسطینیها هنوز هم در پرده ابهام مانده است. ما اصرار داریم که کسی باید سخنگوی فلسطینیها باشد... ولی همیشه علناً اعلام میکنیم که هرگاه آنها قطعنامههای 242 و 338 شورای امنیت سازمان ملل را به رسمیت بشناسند که همان به رسمیت شناختن موجودیت اسرائیل است ما نیز با آنها وارد مذاکره خواهیم شد. این سیاست کلی قبل از ریاست جمهوری کارتر پدید آمد و به کرات توسط او و دیگر رهبران دولت مورد تأیید قرار گرفت.» [4]
پینوشتها:
[1] جیمز ارل کارتر معروف به جیمی کارتر در سال ۱۹۷۶ به عنوان نامزد حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا شرکت کرد. وی جرالد رودولف فورد، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا را از ادامه راه در دومین حضور در کاخ سفید بازداشت و به عنوان سیونهمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا انتخاب شد.
[2]محمد انورالسادات، سومین رئیس جمهور مصر بود و این سمت را از تاریخ ۱۵ اکتبر ۱۹۷۰ تا روز ترورش توسط جهاد اسلامی مصر در تاریخ ۶ اکتبر ۱۹۸۱ به عهده داشت. وی اولین حاکم یک کشور عرب بود که پیمان سازش را با اشغالگران فلسطین امضا کرد و آنها را بیچون و چرا به رسمیت شناخت.
[3] نامهای که آرتور جمیز بالفور، وزیر خارجه وقت انگلیس به لرد روچیلد، رئیس فدراسیون صهیونیست انگلستان نوشت و به اعلامیه بالفور شهرت گرفت. به موجب آن وزیر خارجه انگلستان موافقت خود را با تأسیس سرزمینی برای یهودیان فلسطین اعلام کرد. به دنبال ارسال این نامه به لرد روچیلد در تاریخ دوم نوامبر سال 1917 مهاجرت یهودیان به فلسطین آغاز شد و در سال 1948 م به تشکیل دولت آنها انجامید. این اعلامیه از نظر اعراب دلیلی بر وجود یک توطئه امپریالیستی از سوی انگلستان علیه فلسطینیان و اعراب بوده است.
[4] اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب پنجم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، صص 219 و 220، سند شماره 35
تعداد بازدید: 1255