16 خرداد 1396
احمد سروشنژاد
تبیین شرایط کنونی روابط ایران و آمریکا مستلزم بررسی دقیق پیشینه روابط دو کشور است. چرا که این پیشینه در تداوم تیرگی مناسبات دو طرف در حال حاضر تاثیری قاطع و غیرقابل انکار دارد. بررسی پیشینه روابط ایران و آمریکا از گذشته تاکنون از بروز فراز و نشیبهای متعددی در روابط دو کشور حکایت دارد. سیر تاریخی این روابط موید استیلای هر دو الگوی تعامل و تقابل در مناسبات تهران و واشنگتن طی برهههای مختلف زمانی است، به نحوی که گستره و دامنه نوسان این مناسبات تا حدی است که در یک مقطع ایران را به مهمترین متحد آمریکا در خاورمیانه تبدیل میکند (دوران پهلوی دوم) و در مقطعی دیگر به اصلیترین دشمن ایالات متحده در همین منطقه تبدیل میشود.
بررسی سابقه روابط ایران و آمریکا مؤید این واقعیت است که طرف آمریکایی در پیریزی سیاستهای خود در قبال کشورمان رویکرد دخالت در امور ایران را بهطور چشمگیری در دستور کار خود داشته است. از این جهت تاریخ روابط دو کشور موارد فراوانی از دخالتهای مستقیم و غیر مستقیم آمریکا در امور ایران را تأیید میکند.
در میان اسناد به دست آمده در لانه جاسوسی آمریکا (سفارت سابق آمریکا در تهران)، در گزارش 14 اردیبهشت 1357 ویلیام هیلی سولیوان، آخرین سفیر این کشور در ایران که به صورت سرّی به وزارت امور خارجه آمریکا در واشنگتن دی.سی ارسال کرده است، اینگونه میخوانیم: «روی هم رفته روابط ایران و آمریکا عالی است. این روابط دوباره توسط مسافرت شاه به واشنگتن در نوامبر و بازدید رئیسجمهور از تهران در اواخر دسامبر تقویت و تأیید شدند. ایران با قدرت و نفوذ فزایندهای که دارد همواره آماده بود تا به طریقی نقش فعالتری در امور منطقه ایفا کند تا منافع خودمان تأمین گردد.
اهدایی آن به UNIFIL نمونه اخیر این مسئله است؛ نمونه دیگر که برای ما منافع حیاتی دارد موضع ایران در اوپک است و آمادگی آنها به همراه عربستان سعودی در مخالفت قاطع با افزایش قیمت نفت در 1978.
با این که تجهیزات نظامی و برنامه مشاورت ما جنبههای اصلی روابطمان با ایران میباشد، ولی ما طیف وسیعی از منافع دیگر هم داریم. صادرات غیر نظامی ما به ایران الان به حدود 2 میلیارد دلار در سال رسیده. بیش از 155 شرکت و بانک از بزرگترین شرکتها و بانکهای آمریکا در کشور فعال هستند و اکنون 39 هزار آمریکایی در ایران سکونت دارند. کمیسیون مشترکی بین ایران و آمریکا برای پیشبرد همکاری عمومی و خصوصی آمریکا در زمینههای انرژی، نیروی انسانی، کشاورزی، تجارت و امور مالی و علم و تکنولوژی برای چهارمین بار در واشنگتن تحت ریاست وزیر خارجه [سایروس] ونس تشکیل شد. بیشتر از 50 دانشگاه آمریکایی با دانشگاههای ایرانی و یا نهادهای دولتی ارتباط دارند. جمعیت دانشجویان ایرانی در آمریکا اکنون بیشتر از 30 هزار نفر میباشد. ایران در حال حاضر 9 ، 8 درصد واردات نفتی ما را تأمین میکند.
به مفهوم واقعی ایران در حال حاضر به موقعیت یک قدرت باثبات و میانهرو در حد متوسط متمایل به آمریکا رسیده است و این هدف سیاستهای ما بعد از پایان جنگ جهانی دوم بوده...»[1]
ارقام فوق بیانگر خوان یغمای گسترده برای غارتگران در میهن ما بوده است و پایکوبی آنها از ثبات و آرامش حاکم در میهن ما! وجود چنین پیشینهای، خود از مهمترین موانع فراروی بهبود روابط ایران و آمریکاست و مهمتر آن که اصرار آمریکا برای تداوم چنین سیاستی چشم انداز احیای روابط دو کشور را بیش از گذشته تاریک میسازد.
مدیر امور آفریقای شمالی، شرق نزدیک و آسیای جنوبی آژانس ارتباطات بینالمللی ایالات متحده آمریکا در واشنگتن، در بخشی از گزارش خود آورده است: «در انتهای دومین ماه اقامتم در تهران ممکن است برای من و شاید هم برای شما مفید باشد که تحلیلی از اوضاع کنونی بکنم و کارهایی را که در شش ماه آینده در رابطه با افزودن منافع آمریکا در ایران میبایست انجام داد، بگویم. ایران هنوز راه زیادی را میباید بپیماید تا برنامههای همکاریهای بینالمللی آمریکا منطبق گردد.»[2]
نکته جالب در این سند را میتوان اینگونه ذکر کرد که برنامه فرهنگزدایی دفتر همکاریهای بینالمللی ثابت است و کوچکترین تغییری نخواهد یافت و ایران را باید به گونهای ساخت که خود را با آن منطبق کند! این نکات است که باید ما را به سوی جایگزینی هر چه سریعتر فرهنگ انقلابی اسلام به جای فرهنگ غربی رهنمون شود تا دیگر بار زمینههای رشد آن فراهم نگردد. زیرا آمریکا حتی اگر از روابط دیپلماتیک خود با ایران نیز چشمپوشی کند به معنی سکوت و یا عدم مداخله در امور ایران نیست. فقط بدین معنی است که شیوههای دخالت پیچیدهتر و گُنگتر خواهد شد.
به طور کلی موضوع دخالت در امور داخلی ایران یکی از اتهامات ثابت آمریکا بوده است و این در حالی است که مقامات مختلف آمریکایی برخی از این اتهامات را مورد تأیید قرار دادهاند. اصرار آمریکاییها برای تعرض به منافع و حقوق جمهوری اسلامی ایران نشان میدهد که سیاست سنتی ایالات متحده برای دخالت در امور داخلی ایران همچنان یک وجه مشخص از سیاست این کشور در قبال ایران است. از این رو تشریح موارد و مصادیق چنین دخالتی لازمه تبیین دقیق و جامعالاطراف کلیت روابط ایران و آمریکاست.
متن سخنانی که هارولد اچ ساندرز، معاون وزیر امورخارجه آمریکا در برابر کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان این کشور ایراد کرد نیز مؤید همین مطلب است: «منافع آمریکا در ایران در طول عمر نسل گذشته به قوت خود پابرجا مانده است. به خاطر اهمیت ایران از نظر امنیت منطقه خلیج (فارس)، آینده خاورمیانه و تولید نفت، ما به ایرانی آزاد، باثبات و مستقل شدیداً علاقهمند هستیم. ما از زمان جنگ جهانی دوم مصرانه و فعالانه در پی تحقق این هدف بودهایم.»[3]
در گزارش سفیر آمریکا در تهران به وزیر امورخارجه در واشنگتن هم به روشنی پیداست که نظام امپریالیسم برای تثبیت مواضع خود چگونه شبکههای جاسوسی را در تمام جهان گسترش میدهد. CIA پیچیدهترین این نهادهاست. هر جا که سرکوبی بیرحمانه ملل صورت میگیرد رد پای CIA پیداست و جالب اینجاست که هدایت و رهبری این عملیات توسط افرادی صورت گرفته که داعیه حفظ حقوق بشر دارند. در این سند میبینیم که سیا برای پیاده کردن نقشههای خود از سفارت استفاده میکند. در بخشی از این سند آمده است: «من درباره مأموریت مالکوم کالپ و ویلیام دارتی، آنچنان که در تلگرافهای قبلی تشریح شده بود، موافق هستم. با موقعیتی که در اختیار داریم، به این مضمون که ما با یک سابقه روشن و پاک تحت پوشش SRF این مأموریت را آغاز میکنیم، اما با در نظر گرفتن حساسیت بسیار شدید محلی نسبت به هرگونه اشاره از فعالیت CIA انتخاب بهترین پوشش تا آنجایی که برای ما مقدور است از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. بنابراین عنوانهای دبیر دوم و دبیر سوم برای این دو مقام مسئول جای هیچگونه سؤال و ابهامی را باقی نمیگذارد. ما باید آن را داشته باشیم.
من معتقدم که مأموریتهای ترتیبات پوششی تحت عنوان مأموریت داخل سفارت روی هم رفته متناسب با نمودار شغلی فعلی سفارت هست. در هرحال برای آینده قابل پیشبینی، به همین تعداد چهار افسر بسنده نماییم و همچنین کارمندان کمکی را تا آنجایی که امکان دارد از هم جدا و متفرق نگه داریم تا این که ببینیم مسایل چگونه پیش میرود. ما کوشش میکنیم که اطلاعات نسبت به مأموریتهای SRFرا به داخل سفارت محدود کنیم. این کوشش مشخصاً به DAUGHERTYمربوط است. متعاقب برنامه جدیدی است که او DAUGHERTY حاصلی از آن است و درباره آنها به من اطلاع داده شده است. من تصور میکنم لزومی ندارد که به وزارت یادآوری نمایم که مسئله قدیمی و در ظاهر غیر قابل حل انتصاب کارمندان SRF ناگزیر پیچیده خواهد شد و تا حدودی سبب تضعیف کوششهای پوشش محلی ما خواهد شد و کوششهای ما در این مورد تأثیری نخواهد داشت. (هر چه کار کنیم این مشکلات خواهد بود.)»[4]
در 21 تیر 1358 از رئیس 474998 با بخش خارجه لوسآنجلس مکاتبهای صورت گرفت که مفاد و محتوای آن، یکی از بارزترین، صریحترین و گویاترین اسناد موجود در میان اسناد لانه جاسوسی، مبنی بر دخالت ایالت متحده در جزء به جزء امور ایران اسلامی است: «ما به هرگونه خبری که ممکن است شهرستانی درباره اوضاع ایران داشته باشد علاقه وافری داریم. اگر ممکن باشد در مدت کوتاهی که احتمالاً از اقامت / ا در ناحیه لوسآنجلس باقیمانده میل داریم او اطلاعات شهرستانی درباره موضوعات مندرج در ذیل را تخلیه نماید. ت / ا خودش باید موضوعات، خصوصاً آنهایی را که به قم مربوط میشوند درخاطر نگاه دارد. چرا که پس از دیداری که مطرح شده (در تلگرام مرجع اشاره گردید) در موقعیتی خواهد بود که میتواند جواب دهد.
برای تهران: نظر به آن که دیگر چیزی به عزیمت ت / ا از آمریکا نمانده اگر بخش خارجه/ لوسآنجلس قادر نبود درخواستهای ذیل را برآورد شما اطلاعات درباره ملاقات با تیمسار شهرستانی را پس از برقراری مجدد تماس در تهران تخلیه نمایید.
نکات خواسته شده بدین قرارند:
الف: بنا به گزارشهای مطبوعات دولت موقت سعی نموده سرتیپ عزیزالله رحیمی فرمانده صریحالبیان دژبانی ارتش را اخراج کند، اما آیتالله خمینی مانع امر شد و این موجب ضربه قابل ملاحظهای به دولت شد. وزیر دفاع، ریاحی و رئیس ستاد نیروی زمینی، فربد، هر دو گفتهاند که از دستور [آیتالله] خمینی اطاعت خواهند نمود. خواهان اظهار نظر منبع درباره قضیه ریاحی هستیم. آیا رحیمی سعی دارد خود را در موقعیتی قرار دهد که جای ریاحی یا فربد را بگیرد؟ رحیمی در ارتش از چه اندازه پشتیبانی برخوردار است؟
ب: موقعیت گروههای همافر چگونه است؟ آیا آنها متحد با مجاهدین خلق هستند؟ آیا آنها در حال سلب حمایت خود از [آیتالله] خمینی هستند؟
ج: کمیتههای درون ارتش: آیا ساخت یا سلسله مراتب فرماندهی وجود دارد؟ آیا آنها توسط فردی یا گروهی معرفی یا انتخاب میشوند؟ هیچ رهبر برجستهای از آنها دارد بیرون میآید؟ درباره رابطه مدنی با کمیتهها اظهار نظر شود. رابطه بین کمیتههای نظامی و غیرنظامی چگونه است؟
ه: اظهار نظر درباره انفجار جاری در لولههای نفت: آیا منبع درباره مشکلات کارگری در حوزههای نفتی چیزی میداند؟ درباره اعتراضات اعراب در خوزستان چطور؟
و: آیا عراقیها فعالانه در مشکلات خوزستان دخالت دارند؟
ز: آیا او هیچ خبری از فعالیتهای قبیله قشقایی دارد؟
کمیتهها
ح: آیا رؤسای کمیتهها مستقیماً به [آیتالله] خمینی دسترسی دارند یا این که باید از طریق کمیته مرکزی تهران اقدام کنند؟ یا از طریق شورای انقلاب اسلامی؟
ط: آیا جدا از کمیتهها نیروی دیگری در حال شکل گرفتن برای تشکیل پلیس و سایر نهادهاست؟ آیا منبع میتواند نوع بعضی از تخاصماتی را که بین کمیتهها و دیگران روی میدهد و اکنون به نظر میرسد از شهرستانها مکرراً گزارش آنها میآید توصیف کند؟
ی: تشکیلات ستاد [آیتالله] خمینی را توصیف کنید. آیا ستاد او واقعاً در مدرسه فیضیه قرار دارد؟ یا این که او از ساختمانهای دیگری استفاده میکند؟ نحوه تشکیلات محافظان چگونه است؟ آیا تعلیم دیدهاند؟ توسط چه کسی؟ آنها چه کسانی هستند؟ آیا نوعی دفتر مدیریت هم دارند؟ چه کسی آن را اداره میکند؟
س: تمام جزئیات ممکنه درباره افرادی که بلافاصله پیرامون [آیتالله] خمینی هستند تهیه کنید. چه کسی بیشتر اوقات با اوست؟ آیا هیچ یک از کسانی که ذیلاً نام برده میشوند، بهطور مرتب نزد او میروند و اگر آری لطفاً هرگونه جزئیات ممکن درباره آنها و رابطهشان با [آیتالله] خمینی را تهیه کنید: پسرش احمد، دامادش اشراقی، بهشتی، بنیصدر، خلخالی، لاهوتی، ملکوتی، منتظری. رابطه [آیتالله] خمینی با فداییان اسلام چگونه است؟ آیا خلخالی رهبر آن است؟ مقاصد فداییان اسلام چیست؟ چه تعداد عضو دارد؟
ع: لطفاً رابطه بین [آیتالله] خمینی، شریعتمداری، گلپایگانی و مرعشی نجفی را توصیف کنید. آیا هر یک از این آیتاللههای اخیر برای خود ستاد دارند؟ آیا خودشان محافظ دارند؟ آیا بین گروههای مختلف محافظان خصومت وجود دارد؟ گروههای مختلف محافظان به چه اندازه هستند؟
ف: آیا شورای انقلاب اسلامی در تهران قرار دارد یا در قم؟ در رأس آن چه کسی است؟ هر چند وقت یکبار جلسه دارد؟ آیا بهطور منظم با [آیتالله] خمینی ملاقات دارد؟
ص: [آیتالله] خمینی در ملاقاتهای کوچک چه کسانی را میپذیرد؟ چگونه افراد ترتیب دسترسی به [آیتالله] خمینی را میدهند؟ شخص باید چه موقعیتی داشته باشد تا بتواند او را ملاقات کند؟
ق: وضع فعلی سلامتی [آیتالله] خمینی چگونه است؟
ر: جانشین احتمالی [آیتالله] خمینی در صورت مرگ وی چه کسی خواهد بود؟ آیا حدسی درباره این که امکاناً در قم چه روی خواهد داد زده میشود؟ فعالان عمده ممکن است چه کسانی باشند؟
ش: آیا در قم واحد سپاه پاسداران هست؟ چند نفر آنها آنجا هستند؟ آیا تعلیم دیدهاند؟ توسط چه کسی؟
ت: تصورمیشود سیاهجامگانی که با رحیمی هستند نوعی ارتباط خاص با [آیتالله] خمینی داشته باشند. آنها چه کسانی هستند؟ چه کسی آنها را آموزش داده؟ چند نفر هستند؟ به چه کسانی وفادارند؟
ک: وضع امنیتی در قم چگونه است؟ تا چه حدی (قم) برای بیگانگان قابل دسترسی است؟ آیا پلیس مسئول امنیت قم است یا مجاهدین یا پاسداران انقلاب؟ ارتباط آنها با یکدیگر چگونه است؟
ل: در چه نوع حوادثی تروریستها دست دارند؟ آنها چه کسانی هستند؟ بعد از دستگیری آنها به چه نوع مجازاتهایی محکوم میشوند؟ آیا کشور خارجی با تروریستها همدست است یا از آنها حمایت میکند؟
امیدواریم مطالب فوق مفید باشند. میدانیم که منبع قادر نخواهد بود همه نکات فوق را برآورده سازد، با این وجود او باید آنها را... به خاطر بسپارد.»[5]
همان طور که اسناد نشان میدهند CIA مأمورهای مختلفی به عنوان کارمند سفارت داشت که برای هر کدام پوششی معین کرده بود تا ماهیت واقعیشان آشکار نگردد. این پوششها برای فریب ملتها و توجیه اعمال CIA به کار میرود و این مدارک و اسناد هشداریست به تمام ملتها.
[1] اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب دهم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 210 ، سند شماره 10: 14 اردیبهشت 1357
[2] همان، ص 138، سند شماره 4: 4 اکتبر 1979 – 12 مهر 1358
[3] همان، کتاب هفتم، ص 33، سند شماره9: 17 ژانویه 1979 - 27 دی 1357
[4] همان، صص 36 و 37، سند شماره 8933: 9 آگوست 1979- مرداد 1358
[5] همان، کتاب اول، ص 53 ، سند شماره 9: 21 تیر 1358
تعداد بازدید: 1582