04 تیر 1396
عصمت بابادی
سال1357 سالی بسیار مهم و تأثیرگذار در تاریخ ایران است، زیرا در این سال زمزمههای مخالفت مردم با محمدرضا پهلوی و حکومت او به خوبی به گوش میرسید. ضربات اساسی به پایههای حکومت پهلوی را باید در روند حوادث همین سال جستوجو کرد. راهپیماییهای آن سال اوج بدبینی و خشم مردم نسبت به حکومت را نشان داد. در این نوشته برآنیم نگاهی به نحوه برگزاری یکی از راهپیماییهای مهم که در پایان دادن به حکومت پهلوی نقش پررنگی داشت بپردازیم.
زمینههای راهپیمایی عید فطر 1357
حکومت پهلوی طی سالها حکومت بر مردم، با اقداماتی که انجام داد، بهویژه اقداماتی که در جهت روی آوردن کشور به غربگرایی صورت گرفت به تدریج مشروعیت خود را در بین مردم از دست داد. صدای اعتراض مردم ضد این اقدامات در سال 1356 به هر طریقی خفه میشد، اما بعد از آن سال وضع بهگونهای دیگر پیش رفت و محاسبات محمدرضا شاه و حامیانش در چگونگی برخورد با مبارزات مردم به کلی به هم خورد. در این میان امام خمینی(ره) در بین مردم بسیار محبوب شده بود و هر چقدر فاصله شاه از مردم بیشتر میشد، در عوض پیوند مردم در سالهای پایانی حکومت پهلوی با امام خمینی(ره) بیشتر میشد.
محبوبیت امام خمینی(ره) در میان مردم را میتوان در پی حادثهای در دی ماه 1356 عملاً مشاهد کرد. چاپ مقالهای در روزنامه اطلاعات با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در دی ماه آن سال خشم مردم علیه حکومت پهلوی را برانگیخت. محمدرضا پهلوی که از میزان تأثیرپذیری مردم از امام خمینی(ره) آگاه شده بود، نمیتوانست به راحتی از واکنش مردم نسبت به این مقاله بگذرد. مردم در پاسخ توهینی که در این مقاله به امام خمینی(ره) شده بود تظاهرات کردند. تظاهرات قم به خشونت کشیده شد و عدهای شهید شدند. تظاهرات مردم تبریز در چهلم شهدای قم که مانند قم به خون کشیده شد و تظاهرات مردم یزد در چهلم شهدای تبریز، از جمله اقداماتی بود که نشان داد مردم تا چه اندازه به امام خمینی(ره) گرایش پیدا کردهاند.[1] مردم یزد که به برپایی مجالس بزرگداشت شهدای قم و تبریز اقدام کرده بودند، خواهان بازگشت امام خمینی(ره) از تبعید، آزادی زندانیان سیاسی و برچیده شدن حکومت پهلوی بودند، اما با دخالت نیروهای نظامی، تظاهرات آنها هم با خشونت پاسخ داده شد. در این زمان تظاهراتی نیز در شیراز، اصفهان، جهرم و اهواز رخ داد.[2]
در پی فاجعه آتشسوزی سینما رکس آبادان در 28 مرداد 1357 نزدیک به چهارصد تن بیگناه در آتش سوختند. پس از این، دولت وقت حکومت پهلوی به ریاست جمشید آموزگار سقوط کرد و جعفر شریف امامی به نخستوزیری رسید. او هدف خود را جلب رضایت مردم از طریق سیاست آشتی ملی و سازش میان طبقات مختلف اعلام کرد، اما در آرام کردن مردم تأثیر چندانی نداشت و اعتراضات دامنهدار مردم خاموش نشد. در روز 13 شهریور 1357 که مصادف با عید فطر بود، راهپیمایی بزرگ مردم تهران برگزار شد.[3]
قدرت مردم
در این روز آیتالله دکتر محمد مفتح پیشاپیش دستهای که اول صبح به منزلش رفته بودند، با پای پیاده به سمت محل برگزاری نماز در قیطریه حرکت کرد. نماز عید فطر به امامت آیتالله مفتح اقامه و با دو خطبه توسط وی پایان یافت. حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد باهنر در ادامه به سخنرانی پرداخت و درباره تشکیل حکومت اسلامی و مبارزه با مفاسد اجتماعی و حکومت وقت صحبت کرد. در این نماز جمعیتی بالغ بر پنجاه هزار نفر که تا آن زمان این تعداد حضور بیسابقه بود حضور داشتند و مرحوم آیتالله ربانی املشی، شهید باهنر، شهید محمدعلی رجایی و عدهای دیگر نیز شرکت کردند. پس از اتمام برنامه، راهپیمایی در تهران آغاز شد.[4]
از سوی دیگر، نماز عید فطر در غرب تهران در بیابانهای بزرگراه محمد علی جناح به امامت حجتالاسلام حاج شیخ علی اصغر مروارید برگزار شد و در آن بیش از بیست هزار نفر شرکت کردند. در شرق تهران نماز عید فطر به امامت علامه یحیی نوری و با جمعیتی در حدود پنجاه هزار نفر در خیابانهای فرحآباد و ژاله (اکنون: خیابان پیروزی و خیابان مجاهدین اسلام) برگزار شد. در جنوب شهر نیز بعد از مراسم نماز عید فطر، از بعضی از مساجد، مردم در دستههای بزرگی به سوی میدان 25 شهریور (اکنون: میدان هفت تیر) حرکت کردند، اما مهمترین راهپیمایی تهران در همان تپههای قیطریه شکل گرفت. پس از خطبههای آیتالله مفتح و سخنرانی دکتر باهنر جمعیت در خیابان کوروش (اکنون: خیابان دکتر علی شریعتی) به راه افتادند و در حال حرکت شعار میدادند: «ایران کشور ماست»، «نهضت ما حسینی است»، «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی».[5]
راهپیمایی عید فطر با شعارهای مردم رنگ و بوی بسیار انقلابی به خود گرفته بود و در این میان شعارهای بسیاری نیز برای ارتشیان سر داده شد. از جمله شعارهای این راهپیمایی باید به این موارد نیز اشاره کرد: «سکوت هر مسلمان خیانت است به قرآن»، «نهضت ما بود یا رب حسینی، رهبر ما بود یا رب خمینی»، «حزب فقط حزبالله، رهبر فقط روحالله»، «برادر ارتشی چرا برادرکشی؟»، «ارتش تو خون ملتی تا کی به زیر ذلتی»،[6] «برادر ارتشی جواب گل گلوله است؟»، «به گفته خمینی ارتش برادر ماست»، «ارتشی، خمینی سلام به تو رسونده».[7]
مردم در این راهپیمایی اقداماتی نیز برای به دست آوردن دل ارتشیان و نزدیکی به آنها انجام دادند. در این راهپیمایی جمعیت با خود شاخههای گل حمل کردند و با مشاهده سربازان به دست آنان گل میدادند و حتی در لوله سلاح آنان گل مینشاندند. هدف آنان بیدارسازی ارتشیان بود. از سوی دیگر، هدف حکومت پهلوی این بود که ارتش را رودرروی مردم قرار دهد و با کشتار متقابل مردم و ارتش، انقلاب را به نابودی بکشاند، بهویژه که صدهزار نفر از جوانان عضو ارتش بودند و کمتر خانوادهای یافت میشد که عضوی از آن ارتشی نباشد. زیرکی امام خمینی(ره) و درک سریع این مطلب و اعلام آن به ملت که ارتش برادر شماست، این نقشه حکومت را نقش بر آب کرد.[8]
نکته جالب و مهم این تظاهرات در تهران، نظم آن بود که تحیر ملیگرایان و حتی ویلیام سولیوان، سفیر آمریکا در تهران را برانگیخته بود. سولیوان این راهپیمایی را اینگونه توصیف کرده است: «نظم این راهپیمایی فوقالعاده و شبیه یک رژه نظامی بود. مأموران انتظامی راهپیمایی جوانانی بودند که بیشتر سوار بر موتورسیکلت هوندا صفوف راهپیمایان را منظم میکردند. عدهای از آنها مجهز به وسایل تاکی واکی بودند و پیشبینیهای لازم را برای تأمین آب فراهم آورده بودند. بهطور خلاصه این راهپیمایی نمایشی از قدرت مخالفان مذهبی شاه و تشکیلات قوی و مذهبی آنها بود. نظم و ساماندهی این راهپیمایی در عین حال که موجب تحیر ما شد این واقعیت را هم آشکار ساخت که ما تشکیلات و فعالیت مخالفان را دست کم گرفتهایم و از منابع اطلاعاتی لازم در میان گروههای مخالف بهویژه روحانیون و بازاریان برخوردار نیستیم. محمدرضا شاه نیز که عادت داشت اینگونه تظاهرات را به عدهای بیگانه نسبت دهد.»[9]
امام خمینی(ره) در پیامی ضمن تبریک به مردم ایران فرمودند: «فطر امسال عید حماسه و جنبش هر چه بیشتر تمام جناحهای ملت ایران بود. روزی که رشد عملی و فکری ملت را به دنیا ثابت کرد و پوچ بودن تبلیغات پردامنه مخالفان نهضت را ثابت نمود.» ایشان در ادامه از ملت خواستند در مسیر پیروزی نهضت سستی به خود راه ندهند.[10]
حضور زنان
تاریخ انقلاب اسلامی ایران، در این روز شاهد حضور فعال بسیاری از زنان بود. یکی از شاهدان این راهپیمایی یادآوری میکند که: «زنان در انقلاب ایران به اشکال مختلف مبارزه و تظاهرات کردند، ولی بزرگترین بسیجی که زنان در این انقلاب کردند روز عید فطر بود... برای اولین بار بود که میشد گفت حتی تعداد زنان بر تعداد مردان میچربید و اولین بار بود که در یک تظاهرات همه با تنها حجاب اسلامی، با چادر آمده بودند.»[11]روزنامه اطلاعات نیز در تشریح این راهپیمایی به نقش زنان و حضور آنان با چادر اشاره کرد: «تظاهرات عید فطر با مشارکت فعال و گسترده بانوان بود. صدها زن سیاهپوش پا به پای مردان در این راهپیمایی قدم برداشتند. نزدیک دویست هزار زن و مرد در این راهپیمایی حضور داشتند. در اطراف محل برگزاری نماز، نوشتههای بسیاری به چشم میخورد و عکس بزرگ امام خمینی(ره) پیشاپیش راهپیمایان قرار داشت.»[12]
تظاهرات روز عید فطر 1357 در شهرستانها
همزمان با راهپیمایی مردم در پایتخت، راهپیماییهای دیگری در شهرهای ایران برگزار شد. این راهپیماییها در بعضی شهرها حتی به برخورد مأموران نظامی حکومت پهلوی با مردم نیز کشیده شد و تعدادی مجروح و حتی شهید شدند. در قم از یک روز قبل از عید فطر، یعنی دوازدهم شهریور 1357 تظاهراتی تا ساعت سه بامداد صورت گرفت. سیزدهم شهریور بعد از برپایی نماز عید فطر به امامت آیتالله مرعشی نجفی، تظاهرات دیگری رخ داد که در آن، عدهای در پی تیراندازی نظامیان برای پراکنده کردن مردم، مجروح شدند. خبرنگار روزنامه اطلاعات در قم از تعطیلی مغازههای قم، بهویژه در اطراف حرم حضرت معصومه(س) خبر داده بود.[13]
در آمل هزاران نفر از مردم، در پایان نماز عید فطر، در حالی که پیشاپیش آنها گروهی از علما و روحانیون حرکت میکردند، راهپیمایی کردند. آنها با عبور از خیابانهای چاکسر، مهدیه، ششم بهمن و طالب آملی در مرقد امامزاده ابراهیم(ع) اجتماع کردند و ساعاتی بعد به تظاهراتشان پایان دادند. در گرگان راهپیمایان با پلاکاردهایی که در دست داشتند در مسیر امامزاده عبدالله(ع) گرد هم جمع شدند و بدون کوچکترین برخورد با مأموران مسلح به تظاهرات خود پایان دادند. در ساری مردم پس از برپایی نماز عید فطر، در حالی که عکس امام خمینی(ره) را در دست داشتند فریاد میزدند: «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی»، «ما آزادی زندانیان سیاسی را میخواهیم»، «مردم بهپا خیزید»، «ایران فلسطین شده»، «درود بر خمینی».
در شیراز عده زیادی از مردم در حرم شاهچراغ(ع) تظاهرات کردند. در این تظاهرات بیش از پنجاه روحانی پیشاپیش آنها قرار داشتند. آنها پس از سر دادن اللهاکبر شروع به سردادن شعارهای مذهبی کردند و سینه زنان وارد حرم شاهچراغ(ع) شدند. در قزوین تظاهرکنندگان بیش از ده هزار نفر بودند. عکس امام خمینی(ره) را بر روی پرچم سبز چسبانده بودند و سرانجام راهپیمایی را در نهایت آرامش به پایان رساندند. در فسا نیز در پی تیراندازی نیروهای نظامی حکومت پهلوی، شش نفر مجروح و سه نفر به بیمارستان شیراز انتقال یافتند.
در تظاهرات خمین سه نفر مجروح شدند و در اهواز نیز صد هزار اهوازی با در دست داشتن شعارهای مذهبی و عکسهای امام خمینی(ره) در خیابانها به راه افتادند. آنها بعد از خواندن نماز در مسجد طالبزاده، خواهان برقراری حکومت اسلامی و ریشهکن کردن ظلم و ستم بودند. از شعارهای مردم اهواز اینها بودند: «شیعه به ما ملحق شو، برادرت شهید شد»، «مردان حق زندانند یا کشته در میدانند».
در خرمآباد آیتالله حاج سیدحسین جزایری بعد از برپایی نماز عید فطر در مسجد صاحبالزمان(عج) به روی منبر رفت و ضمن ایراد سخنرانی درباره سیاستهای حکومت پهلوی، خواهان آزادی پنج تن از روحانیون بود. در کرج نیز مأموران حکومت پهلوی با مردم درگیر شدند. در پی حوادث این درگیری دو نفر شهید و عدهای توسط مأموران دستگیر شدند. در تظاهرات ایلام سه نفر از مردم شهید شدند و در یزد با حضور پنجاه هزار نفر از مردم، راهپیمایی گستردهای برگزار و نماز عید فطر به امامت آیتالله محمد صدوقی برگزار شد.
در تظاهرات همدان مأموران با مردم درگیر شدند و در تظاهرات شهر ری پنج نفر دستگیر شدند. در بهبهان دو هزار دختر پرچم و سنج به دست داشتند. آنها با زدن سنج و تکان دادن پرچمها، شعار میدادند و خطاب به نظامیان میگفتند: «عید ما عزا شده»، «سربازان برادارن ما هستند».[14] گچساران، چالوس، گلپایگان، شاهرود، لنگرود، آباده، سیرجان، ارسنجان، کاشان، شوشتر، اراک، میاندوآب، بهشهر و بسیاری نقاط دیگر نیز از جمله شهرهایی بودند که در آن راهپیماییهای گسترده شکل گرفت.[15]
در راهپیمایی 13 شهریور 1357 تهران، با توجه به اعلام شهید مفتح مبنی بر تعطیل عمومی در روز پنجشنبه 16 شهریور، در اعتراض به اقدامات حکومت پهلوی در به شهادت رساندن مردم در ماه رمضان در شهرهای مختلف کشور، مردم قرار تجمع در قیطریه، در ساعت 8 صبح را گذاشتند. در روز 16 شهریور زمینهای منطقه قیطریه تهران توسط مأموران حکومت پهلوی اشغال شده بودند. مردم در کنار خیابانی که اکنون دکتر شریعتی نام دارد منتظر ایستاده بودند. با ورود شهید مفتح و حرکت به سوی جنوب خیابان، جمعیت به یکباره به وی ملحق شدند و راهپیمایی میلیونی با شعار «نصر من الله و فتح قریب» آغاز شد. ارتش حکومت پهلوی با گاز اشکآور سعی در متفرق کردن مردم داشت، اما با حضور شهید مفتح موفق به انجام این کار نشدند. البته آنها در سه راهی دولت (اکنون: شهید کلاهدوز) به شهید مفتح حمله کردند و او را مجروح کردند. روز 17 شهریور نیز وی را دستگیر کردند و بیش از دو ماه در زندان به سر برد، اما فعالیتهای گسترده وی ادامه داشت و نقش خود را در تداوم انقلاب اسلامی به عنوان بازوی قدرتمند امام خمینی(ره) ایفا کرد.[16]
تظاهرات روز عید فطر با اینکه در تهران آرام برگزار شد، اما وحشت حکومت پهلوی را برانگیخت، بهگونهای که چهار روز پس از آن در تهران و دوازده شهر دیگر حکومت نظامی اعلام شد. مردمی که صبح روز 17 شهریور در تهران، برای مخالفت با حکومت به خیابانها آمده بودند، با اعلام حکومت نظامی مورد حمله مأموران قرار گرفتند. تعداد بسیاری در این حادثه مجروح و شهید شدند، ولی دولت حکومت پهلوی آمار دقیقی ارائه نداد. این روز بعدها به جمعه سیاه معروف شد و میدان ژاله که عرصه مبارزه مردم با حکومت نظامی شده بود را به میدان شهدا تغییر نام دادند.[17] امام خمینی(ره) در فردای فاجعه با عبارت «ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته میشد» با بازماندگان فاجعه ابراز همدردی کردند.[18]
پینوشتها:
[1]. مهدوی، عبدالرضا هوشنگ، انقلاب ایران به روایت رادیو بی بی سی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، صص228 تا240.
[2]. مصباح یزدی، محمد تقی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، قم، انتشارات موسسه آموزش و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1386، ص259.
[3]. مهدوی، عبدالرضاهوشنگ، همان، ص244.
[4]. یاران امام به روایت اسناد ساواک: شهید آیتالله دکتر محمد مفتح، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382، ص33.
[5]. حسینیان، روحالله، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه (بهمن56 تا بهمن57)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387. صص360 و361 .
[6]. گلابدرهای، محمود، لحظههای انقلاب، سروش، تهران، 1358، ص10.
[7]. هاشمپور یزدان پرست، سید محمد، همگام با مردم در انقلاب اسلامی، ج 1، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، ص167.
[8]. هاشمپور یزدان پرست، سید محمد، همان، ص165.
[9]. سولیوان، ویلیام، مأموریت در ایران، ترجمه محمود مشرقی، تهران، بینا،1362، ص113.
[10]. حسینیان، روحالله، همان، ص363.
[11]. مهدوی، عبدالرضاهوشنگ، همان، ص244
[12]. روزنامه اطلاعات، سهشنبه چهارده شهریور1357، شمـ15703، ص4.
[13]. روزنامه اطلاعات، همان، ص33.
[14]. روزنامه اطلاعات، همان، ص33.
[15]. حسینیان، روحالله، همان،360.
[16]. یاران امام به روایت اسناد ساواک، همان، صص35و36.
[17]. مهدوی، عبدالرضاهوشنگ، همان، 250.
[18]. ملکوتیان، مصطفی و دیگران، انقلاب اسلامی چرایی و چگونگی رخداد آن، انتشارات معارف، تهران، 1380، ص92.
تعداد بازدید: 2112