13 تیر 1396
احمد سروشنژاد
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) ایالات متحده با ترفندهای مختلف کوشید تا در روند نظام ایجاد اختلال نماید، از جمله استفاده و حمایت از اقلیتهای مذهبی[1] و یا مسلکهای ساخته دست خود. این طرح آمریکا نه به جهت دلسوزی برای پیروان این مذاهب، بلکه با این اندیشه که پیروان هر مذهبی را در نهایت میتوان مقابل پیروان مذهب دیگر قرارداد، بوده است. چرا که این مقابله همواره آبستن منافع ویژهای برای استکبار بوده است. یکی از گروههای سیاسی ساخته دست استعمار که آمریکا به دروغ آن را اقلیت مذهبی نامیده است، فرقه ضاله بهائیت است. اسناد بهجا مانده از سفارت سابق آمریکا در تهران (لانه جاسوسی) تأییدی است بر تلاش تبلیغاتی سران این حکومت در راستای حمایت از این فرقه و پیروان آن!
در گزارش محرمانه وزارت امور خارجه آمریکا در واشنگتن به سفارت آمریکا در تهران، اداره کشور در دوره حکومت پهلوی به دست بهائیان صراحتاً مورد اشاره قرار گرفته است: «حکومت پهلوی به علت اینکه تحت قیمومت بیگانگان قرار گرفته و یا دست بهائیها میباشد و یا آنکه به قدری فاسد است که نیاز به سرنگونی کامل و جایگزین شدن آن به توسط اشخاصی است که به سنتهای اسلامی وفادار بوده و از نیروهای بیگانه مستقل باشند، مورد حمله قرار میگیرد.»[2]
سند پنجم از کتاب هشتم اسناد لانه جاسوسی آمریکا، موقعیت بهائیان مقیم ایران در سال 1349 را چنین گزارش میکند: «شاید با 10 هزار پیرو در ایران، بهطور رسمی در محبوبیت قرار ندارد، هر چند که یکی از نزدیکان شاه، دکتر ایادی مانند سایر برجستگان ایرانی، بهائی است.»[3] سپهبد عبدالکریم ایادی «بهائی و پزشک خصوصی شاه، در چندین شرکت مانند شرکت نفت پارس سهامدار است و بین 15 تا 40 درصد از سهام این شرکت را در دست دارد. در بعضی موارد سهام تحت نامهای مختلف مانند عبدالکریم، کریم ایادی به ثبت رسیده است. ژنرال ایادی حق انحصار در پرورش و صید میگو در خلیج فارس دارد.»[4]
سیا (آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا) در سندی محرمانه و غیرقابل انتشار هم گزارش اطلاعاتی وزارت دفاع آمریکا درباره بهائیت را چنین تنظیم میکند: «از نظر تعداد... بهائیگری قابل ازدیاد است و در سطح تصمیمگیری در دولت ایران در حال اعمال نفوذ است. از اعضای... بهائیگری میتوان سرهنگ تمام، عبدالکریم ایادی، پزشک شخصی شاه ایران، سرهنگ تمام، فریدون جم (بازنشسته) سفیر ایران در اسپانیا، معلم پیشین فرزند شاه که یک بهائی متعصب و دوست صمیمی سرهنگ ایادی است و حداقل یکی از فرماندهان نیروی سلطنتی هوایی ایران و چند تن از کارمندان عالیرتبه و معمولی نیروی هوایی را نام برد.
توسعه کنونی بهائیگری را ظاهراً به نفوذ سرهنگ تمام ایادی در رابطه با شاه نسبت میدهند که در نتیجه شاه شخصاً بهائیگری و ترویج آن را در ایران تصویب و تأیید کرده است. بنا به گفتههای دیگر اینگونه پیشرفتها مستقیماً در شرکت زنان در انتخابات، اصلاحات ارضی و آموزش و پرورش تأثیر بسیار داشته است... لیکن هنوز انجام مراسم بهائیگری در ملاءعام محدود است، ولی ترسی که از عضویت در این گروه وجود داشت، ظاهراً رو به تخفیف است... با وجود اینکه در حال حاضر در خارج از جامعه بهائیت افشا نشده، ولی چند زیارتگاه بهائیگری در ایران وجود دارد. علت این اختفا نیز جلوگیری از برخورد با مردم مسلمان است. مهمترین ساختمان بهائیت در خیابان تخت جمشید واقع و به عنوان یک مرکز اطلاعات عمل میکند... وقتی که خانواده سلطنتی سفری به خارج کرده بودند، این ساختمان به وسیله مسلمانان شیعه مورد حمله قرار گرفت. بهائیها معتقدند که در آن زمان چون شاه از حمایت کافی نظامی حاضر برخوردار نبود مجبور شده بود کمتر از بهائیها حمایت نماید. بهائیها در حال تهیه زمینی در تهران هستند تا مکانی بهتر به عنوان پرستشگاه خود بسازند. آغاز فوری ساختمان با وضعیت مذهبی و سیاسی کنونی ایران ممکن به نظر نمیرسد.»[5]
سفارت آمریکا در تهران هم در گزارشی محرمانه و فوری به وزارت امور خارجه آمریکا در واشنگتن، موقعیت بهائیها را در سال 1357 چنین وصف کرده است: «پس از برقراری نسبی نظم توسط حکومت نظامی جدید وضع بهائیها تقریباً بهتر شده است. فقط از طرف مخالفان مذهبی اسلامی که عنصر مهم مخالفت سیاسی علیه شاه و دولت ایران را تشکیل میدهند هنوز هم حالت خصومتبار علیه بهائیها وجود دارد. دولت ایران این فشار و محدودیت را پذیرفته و هنوز هم بهائیها از مشاغل دولتی اخراج میشوند... چند تن از پزشکان بیمارستانهای دولتی اخراج شدهاند که چند تن از دوستان ایرانی آنها را میشناسند. با این وصف، در حال حاضر هنوز خشونتهای خیابانی علیه فرقه بهائیها نشان داده نشده است. پرستشگاه بهائیها به هنگام آشوبها... تحت محافظت گاردهای نظامی بود...
خبر یافتهایم که بهائیها در حال ترک ایران هستند، ولی چند تن از افراد سرشناس هنوز باقی ماندهاند. بهائیهایی که از طبقات پایینتر هستند، به ما درباره... تغییر مذهب توسط بهائیها... اطلاع دادهاند، ولی این اعمال پس از نخستوزیر شدن ژنرال ازهاری کاهش یافته است. هنوز اطلاع دقیقی در دست نیست، ولی بعضیها میگویند مخالفان مسلمان سعی دارند در ماه محرم با دولت ایران برخورد نمایند. آنها اضافه میکنند که اگر [آیتالله] خمینی پیروز شود، وضع بهائیها در ایران غیر قابل تحمل خواهد گردید... به نظر ما بهترین طریقه فعالیت در جهت بهبود وضعیت حاضر این است که با احتیاط به بحث پیرامون نیاز به حمایت از اقلیتها با مقامات دولت ایران پرداخته شود... به عقیده ما برای سخنگویان دولت آمریکا در وطن نیز این بهترین سیاست و خط مشی میتواند باشد.
ضریب پیچیدهای که در شرایط حاضر وجود دارد این واقعیت است که بعضی از بهائیها در چند سال گذشته در اعمالی دست داشتهاند که به نظر آنها (مخالفین مسلمان - م) جنایت و فساد خوانده میشود. مهمترین تاجر بهایی که در زمره این گروه درمیآید شاید همان هژبر یزدانی، صنعتگر و ملاک سرشناس باشد که... به اتهام استفاده نامشروع و غیرقانونی از زمینهای دولتی دستگیر شده است. آنچه که ما میخواهیم این است که تفاوتی میان افرادی که به جرم فساد و یا دیگر اعمال غیرقانونی دستگیر و محاکمه میشوند و افراد دیگر این فرقه به وجود بیاید.»[6]
سی. کلمنت، گزارشگر سفارت آمریکا در تهران نیز در بخشی از گزارش سرّی خود مینویسد: «جناب رابرت پرایور (کاملاً محفوظ بماند) کارمند سفارت را مطلع گردانید که یکی از 9 نفر از مردان متفکر جامعه بهائیت برای بحث در مورد اعمال اخیر رژیم جدید ایران، سری به او زده است. سخنگوی بهائی گفت که جامعه [بهائیت] احساس میکند که از جهات اداری، اجتماعی و مالی در حال مرگ است و با بدترین بحران در تاریخ 128 سالهاش مواجه شده است.»[7]
ادامه سند به روشنی مؤید نقش سازمانهای بینالمللی به عنوان آلت دست ابرقدرتهاست. در گزارش تصریح شده است که: «از پرایور خواسته شده که یک گزارش جزء به جزء هفت صفحهای را به شورای جهانی کلیساها در ژنو ببرد و اطلاعات را برای یکی از روزنامههای کشورهای بیطرف اروپا، احتمالاً سوئیس، قابل دسترسی کند. او درخواست نموده که این اطلاعات فعلاً کاملاً محفوظ بماند، زیرا او و بهائیان میترسند که اگر این مطالب در این زمان به روزنامههای ایالات متحده کشانده شود، به طور جدی وضعیت مشکل بهائیان ایران را که از قبل هم خراب بود، وخیمتر کند.»[8]
هنری پرشت، گزارشگر وزارت امور خارجه واشنگتن، طیّ مکاتبهای فوری با سفارت آمریکا در تهران مینویسد: «متمنی است یک نسخه از گزارش پرایور را کسب کرده و برای ما بفرستید... ما همچنین از نظرات سفارت که بهطرز بسیار مؤثری منجر به حفاظت بهائیان میشود، ممنون میشویم. ما نمیفهمیم چرا پرایور میبایست در مورد اعلام وضع وخیم بهائیان اینقدر حساس باشد و با این وجود تصمیم دارد که گزارشها را در اختیار خبرگزاریهای اروپایی قرار دهد؟ آیا سفارت تا به حال هیچ بحثی در مورد وضعیت بهائیان با نمایندگان دولت موقت داشته است؟... آیا سفارت قبول دارد که گزارشهای جلب حمایت سایر کشورها از بهاییها مفید خواهد بود؟»[9]
در سند فوق به خوبی مشخص است که آمریکا چگونه همکیشان خود را در راستای حمایت از بهائیت به خدمت فرا خوانده و از آنان میخواهد تا همان نقشی را که آمریکا در این مسیر در نظر گرفته، اجرا کنند.
[1]البته آمریکا در این سندها از بهائیت به عنوان یک مذهب یاد میکند که این مسئله غلط بوده و خود نمونهای از تأیید این فرقه ضاله توسط آمریکاست.
[2]اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب دوم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، صص 631 و 632، 21 آوریل 1969 - 1 اردیبهشت 1348
[3]همان، کتاب هشتم، ص 365، سند شماره 5: می 1972- 1349
[4]همان، کتاب دوم، ص 419، سند شماره 11
[5]همان، کتاب چهارم، ص 575، سند شماره 1
[6] همان، ص 576، سند شماره 2: 28 نوامبر 1978 (آذر 1357)
[7] همان منبع، سند شماره 3، ص 577، 20 ژوئن 1979 (خرداد 1358)
[8]همان، ص 578، سند شماره 3: 20 ژوئن 1979 (خرداد 1358)
[9]همان، ص 578، سند شماره 4: 20 ژوئن 1979 (خرداد 1358)
تعداد بازدید: 1576