انقلاب اسلامی :: مبادله اطلاعات برای عملیات آتی

مبادله اطلاعات برای عملیات آتی

10 مرداد 1396

به انتخاب: احمد سروش‌نژاد

مواردی که دولت موقت انقلاب اسلامی بعد از روی کارآمدن، در رابطه با آمریکا با آن روبه‌رو شد، مسائل متعددی بود، مانند قراردادهای نظامی، پول‌های پرداخت شده بابت لوازم یدکی، مسئله شرکت‌ها و قراردادهای اقتصادی. دسته دیگر مسائل به وجود آمده بعد از انقلاب بود؛ مانند رفتن محمدرضا پهلوی به آمریکا، دیدارها و ملاقات‌ها با سران و وزیران آمریکا و اظهار نظر درباره کل مشکلات و مسائل ایران و آمریکا.  برخورد دولت موقت با تمام این مسائل، در جهت حل آنها و تفاهم و از سرگیری روابطی برمبنای جدید و آغازی دوباره بود.

مناسبات آمریکا و ایران، بر اساس نظرات ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه دولت موقت، از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه در واشنگتن چنین گزارش شده است: «در پایان ملاقات در تاریخ 15 [1979 ـ اردیبهشت 1358] می با وزیر امور خارجه، من توجه او را به یک گزارش خبری خبرگزاری فرانسه جلب کردم که در آن از او چنین نقل شده بود: «حکومت ایران به این نتیجه رسیده است که آمریکایی‌ها تقریباً در همه کوشش‌ها برای کشتارها و شکنجه و فساد رژیم پهلوی دست داشته‌اند. البته آنها سوءقصدی نسبت به آمریکا یا آمریکایی‌ها ندارند، معذالک برای آنها دشوار است که این دست داشتن‌ها را فراموش کنند.»

یزدی بلافاصله صحیح بودن این نقل قول را تکذیب کرد و گفت گزارش خبرگزاری فرانسه از مصاحبه او با نیویورک تایمز به نحو غلطی اقتباس شده است. او آن‌گاه گفت که او چنین گفته بود: «ایرانیان درباره همدستی‌های عمیق ایالات متحده در چنین اموری اعتقاد کامل دارند، ولی او این نظریات را با نهایت دقت به حکومت ایران نسبت نداده بود. صرف نظر از عقاید شخصی خود، به هر صورت من به اندازه کافی آموخته‌ام که به عنوان یک مقام ایرانی چه چیزی را باید بگویم.

یزدی آن‌گاه به طرز دوستانه‌ای درباره لزوم گرفتن ابتکار از سوی آمریکا برای اینکه ایرانیان از خود رفع سوء تفاهم بکنند و خاطرات گذشته را از مخیله خود بزدایند شروع به سخنرانی مختصری برای من کرد. او آنگاه شروع به بحث اصول این دعاوی درباره همدستی ما در برانداختن رژیم مصدق و مناسبات نزدیک بین ساواک و سیا و پشتیبانی عظیم ایالات متحده از هدف‌های بین‌المللی شاه و فروش اقلام بسیاری که ایران نیاز به آن نداشت و غیره کرد و آنگاه گفت آن طوری که او اطلاع دارد کارتر، رئیس‌جمهوری آمریکا شخصاً در تاریخ هشتم سپتامبر یعنی همان شبی که کشتار میدان ژاله به وقوع پیوست وطی آن هزارها نفر به قتل رسیدند به شاه تلفن کرده بود. او گفت که هر ایرانی معتقد است که رئیس‌جمهوری برای آن به شاه تلفن کرده بود که پشتیبانی کامل خود را از اقدامات نظامی در آن روز اعلام بدارد و برای ایرانیان بسیار دشوار است که چنین چیزی را فراموش کنند. شبکه وسیع مناسبات در سطح عالی سلسله مراتب با شاه و اشخاص مورد حمایت او که با گذشت سال‌ها برقرار شده بود، همچنین در آینده مانع مناسبات ایران و آمریکا خواهد [شد] و مثلاً راجرز، وزیر سابق امور خارجه آمریکا یکی از اعضای هیئت مدیره بنیاد پهلوی است و سایر اشخاصی که در مناسبات آمریکا و ایران نقش برجسته‌ای داشته‌اند روابط دراز مدتی دارند که برخلاف منافع حکومت کنونی است.

یزدی آنگاه گفت که البته مقصود از چنین ملاقات‌هایی نظیر آنچه ما انجام می‌دهیم آن است که گذشته را پشت سر بگذاریم و به آینده نگاه کنیم. معذالک بار سنگین بر گردن ایالات متحده است تا ابتکار را به دست گرفته و اقدامات ویژه‌ای به عمل آورد و به مردم ایران نشان دهد که گذشته واقعاً گذشته است...

من مراتب فوق را صرفاً بدان جهت گزارش می‌دهم که طرز فکر وزیر امور خارجه ایران و عده زیاد دیگری از شخصیت‌هایی که در حکومت حاضر وجود دارند نشان دهد. یزدی به نظر می‌رسد اساسا ًنسبت به ایالات متحده روش دوستانه دارد و مایل است که مناسبات عادی بین ایران و آمریکا برقرار شود. ولی مخالفت با شاه در گذشته و پیچیدگی پیوندهای ایالات متحده با رژیم پهلوی در شخص او وزنه سنگینی تشکیل می‌دهد.»[1]

هدف و علاقه ایران به خرید لوازم یدکی از ایتالیا، از سفارت آمریکا در رم به وزارت امور خارجه در واشنگتن چنین گزارش می‌شود: «تمامی متن خیلی محرمانه است. در تاریخ 5 ژوئن [1979 ـ خرداد 1358] کارمند وزارت امور خارجه به ما گفت که در ملاقات اخیر بین یزدی، وزیر امور خارجه ایران و تامانی نی، سفیر ایتالیا در ایران، یزدی اظهار علاقه به خرید لوازم یدکی کرده است که در ایتالیا طبق پروانه ایالات متحده برای تجهیزات نظامی که اکنون در ایران وجود دارد تولید می‌شود. کارمند مربوط گفت که ایتالیایی‌ها که اکنون در اندیشه دادن پاسخ به این پیشنهاد هستند معتقدند که تقاضای یزدی کوششی است برای بهبود تماس‌ها با ایالات متحده از طریق یک کشور ثالث، زیرا از لحاظ سیاسی در حال حاضر مراجعه به ایالات متحده به طور مستقیم امکان‌پذیر نیست.»[2]

توجه به این نکته لازم است که آمریکا در ایران سرمایه‌گذاری‌های هنگفتی داشت و نمی‌توانست به راحتی از آنها چشم پوشی کند. لذا همواره به دنبال ارائه روش‌هایی بود که بتواند سلطه مجدد خود را اعمال کند. تعیین سفیر جدید از جانب آمریکا و علاقه‌مندی عناصر دولت موقت به این موضوع و حتی هدفمند کردن آن از جمله این موارد است. در همین رابطه گزارش سفارت آمریکا از تهران به وزارت خارجه آمریکا در واشنگتن چنین مخابره می‌شود: «پیام شما نظرات مرا در مورد مسئله تعیین یک سفیر جدید با توجه به زمان و جو موجود پرسیده بود. جواب کوتاه من این است که من معتقدم منافع ما در ایران با امکان تعیین هرچه سریع‌تر یک سفیر جدید که ترجیحاً حتی از برنامه زمانی که شما پیشنهاد می‌کنید زودتر باشد، برآورده می‌شود. جواب دیگر من این نگرانی قابل درک شما را به حساب می‌آورد که جوی که ما در آن دست به چنین اقدامی می‌زنیم، بایستی حامی جهات سیاسی باشد که در جست‌وجوی آن هستیم. این جو برای ما به میزان معتنابهی راجع به چیزی صحبت می‌کند که دولت موقت ایران آماده انجام آن در کاری است که بایستی جریان دوجانبه تجدید بنای یک رابطه باشد.

با گفتن این موضوع بایستی توجه داشت که دولت موقت ایران در جست‌وجوی علائمی از جانب ما می‌باشد. ما تنها قدرت بزرگ یا همسایه مهم ایران هستیم که در اینجا سفیری نداریم. از سؤالاتی که ما واقعاً از هر گوشه‌ای با آن روبه‌رو هستیم آشکار است که زمان و شخص سفیر جدید آمریکا، در گرایشات رهبران دولت موقت ایران نسبت به ما مهم است. هر آنچه که ما در مورد مسئولیت‌های دولت موقت ایران در باب... وضعیت فعلی روابطمان ممکن است بیندیشیم، بیشتر این ایرانیان غیبت مداوم یک سفیر را به عنوان مدرکی که ما هنوز بایستی خودمان را با واقعیت‌های جدید ایران تطبیق دهیم، می‌بینند. بنابراین عمل واقعی انتصاب یک سفیر به عنوان رأی اعتمادی از جانب ما دیده می‌شود.

علاقه خاصی در میان دو بخش دیگر درباره مقاصد ما وجود دارد. اولی شامل تعدادی از دول دیگرخصوصاً متفقین ما در اروپای غربی می‌باشد که از اقدام ما استنباطات فراوانی در مورد این موضوع خواهند نمود و انتظار و امید دارند که ما خیلی زود عمل نماییم. دومین گروه را بازرگانان آمریکایی با منافع و مشکلاتی در ایران تشکیل می‌دهند. این گروه به طور ویژه‌ای نسبت به مقاصد ما در باب یک سفیر حساسیت دارند. عملاً تمام تماس‌های ما در این بخش، این حقیقت که ما هنوز اقدام نکرده‌ایم را به عنوان یک عامل که در طرف منفی تعادل نکات مثبت ومنفی آنان می‌باشد گوشزد می‌نماید و درباره عملیات آتی در ایران بر تصمیمات تأثیر می‌گذارد.

به لحاظ این دلایل من همچنان به اهمیت این موضوع اعتقاد دارم که اقدام به انتصاب یک سفیر نبایستی به درازا بینجامد. هر چند فکر می‌کنم برنامه زمان‌بندی پیشنهاد شده در پیام شما خیلی طولانی است، لیکن به لحاظ جو موجود احتمالاً واقع‌بینانه می‌باشد. ادامه این تلگرام به آن جنبه توجه می‌کند.

چند ماه آینده در اینجا با یک جریان انتخاباتی خواهد گذشت که برای مستقر نمودن یک دولت مطابق با قانون اساسی برای اواخر پاییز طرح‌ریزی شده. چنین به نظر می‌آید که جریان انتخابات آشفته و نتایج چیزی کمتر از حد انتظار باشد، ولی هم آیت‌الله [خمینی] و هم دولت موقت ایران به مقدار زیادی متعهد به انجام جریان انتخاباتی هستند و در صورت عدم وقوع شکستی غیرمنتظر، یک دولت جدی و آن طور که امید می‌رود قوی‌تر در دنبال آن بر سر کار خواهد آمد.

من در حال حاضر هیچ دلیلی ندارم که فکر کنم گرایش دولت جدید به طور مؤثری با گرایش دولت موقت ایران تفاوت خواهد داشت. خود من در اینجا در تمام سطوح به گرمی پذیرفته شده‌ام. سروصداهای سیاسی اخیر دولت درباره ما عموماً مثبت بوده‌اند. ما احساس می‌کنیم که هم یزدی و هم بازرگان به طور فزاینده‌ای نیاز به حرکت در جهت یک تفاهم بهتر با ما را تشخیص می‌دهند. این موضوع حتی به میزان زیادتری در مورد رهبریت نظامی وجود دارد.

فرضیاتی که در بالا تشریح شد با توجه به گرایشات تشکیلات عادی دولت می‌باشند. قم نیز مطرح است... بایستی تأکید کنم که گرایش و برخورد (آیت‌الله و یارانش)  متکی به چیزی است که به گمان ما ناخوشایندی و تنفر بنیانی از ایالات متحده می‌باشد... همیشه یک خطر مداوم در مورد حملات از جانب آنها وجود دارد که غیرقابل پیش‌بینی است و می‌تواند پیشرفت ما را در جهت برنامه زمان‌بندی پیشنهادی شما محدود کند. ما بایستی همان‌طور که زمان به پیش می‌رود با دقت مراقب این جریان باشیم...

سرانجام مسئله معامله به مثل مطرح است: برای مثال، سطح مربوطه نمایندگی ایران در واشنگتن. ما نیازی به اینکه اهمیت ویژه‌ای برای این موضوع قائل شویم نداریم. ما به جای آنکه منصوب نمودن یک سفیر را مستقیماً به اقداماتی که دولت موقت ایران انجام می‌دهد مرتبط سازیم بایستی زمانی که نتیجه گرفتیم منافع ما ایجاب می‌نماید سفیری در اینجا منصوب کنیم. در عین حال ما می‌توانیم و بایستی به روشن نمودن این موضوع برای دولت موقت ایران که کار تجدید بنای یک رابطه، یک جریان دوجانبه است که مستلزم مصرف مداوم نیرو از هر دو طرف می‌باشد، ادامه دهیم.[3]

اسناد دیگر در مورد علاقه به از سرگیری روابط بین ایران و آمریکا و ابراز این امر از سوی دولت موقت نشان‌گر گسترش این طرز فکر در بین عناصر دولت موقت است: «از وزارت امور خارجه در واشنگتن، به سفارت آمریکا در تهران

موضوع: ملاقات شما با نخست‌وزیر

تمام متن خیلی محرمانه است.

ما معتقدیم زمانی که شما در 11 اوت [1979 ـ مرداد 1358] با [مهدی] بازرگان، نخست‌وزیر ملاقات می‌کنید، با ارزش خواهد بود که قدم‌هایی را که ما برای بهبود بخشیدن و عادی کردن روابط با ایران برداشته‌ایم، به همان گونه‌ای که با دیگر مقامات ارشد دولت موقت ایران مطرح کرده‌اید، با وی در میان بگذارید. شما می‌توانید بدون فشارآوردن به او در این اولین ملاقات و با تشخیص مشکلات خاصی که دولت موقت ایران با آنها روبه‌روست بنا به صلاحدید خود به بازرگان بگویید که ما مایل هستیم، ببینیم که پیشرفتی از طرف ایران در برطرف نمودن مسائل زیان‌بار... حاصل می‌شود. ما عمیقاً از همکاری شخصی وی در یاری به حل این مشکلات پرزحمت دوجانبه ممنون خواهیم بود. اگر جریان صحبت‌های شما فرصت مطرح نمودن این مسائل را به دست نمی‌دهد، لطفاً بحث را به موقع دیگری محول کنید.

شما می‌توانید برنامه‌هایتان برای مشاوره در پایان ماه جاری را برای بازرگان بگویید و پیشنهاد کنید که وی هر گونه پیامی را که مایل است شما در بازگشت به واشنگتن ببرید، منعکس نماید. شما می‌توانید پیشنهاد کنید که وی مدتی روی این موضوع فکرکند و اگر مایل است قبل ازعزیمت به شما پاسخ دهد. ما خصوصاً در هر گونه اقدام عملی که وی فکر می‌کند ایالات متحده می‌تواند برای کمک به دولت موقت ایران در تلاش‌هایش برای بالا بردن ثبات و فراهم آوردن زندگی بهتر برای شهروندان ایرانی انجام دهد ذی‌علاقه هستیم. محدودیت‌های آشکاری در آنچه که ایالات متحده می‌تواند انجام دهد وجود دارد، ولی در جایی که مقتضی باشد می‌خواهیم تا آنجایی که می‌توانیم برای بازرگان، نخست‌وزیر و دولتش مفید باشیم.»[4]

در سند دیگر، موضوع مبادله اطلاعات آمریکا با دولت موقت به گونه‌ای آشکار مخابره شده است. در این گزارش آمده است: «در جریان بحث درباره مناسبات ایران و آمریکا، کاردار و مأمور وزارت امور خارجه که از ایران دیدار کردند، تدابیری که ما اخیراً اتخاذ کرده‌ایم را مورد بحث قرار دادند و از یزدی، وزیر امور خارجه خواستار پیشنهادهای مشخصی برای کمک به دولت موقت ایران برای کارایی بیشتر این تدابیر و ترتیب مناسبات دوجانبه شده‌اند. یزدی پاسخ داد که ما ظاهراً آگاهیم که دستگاه‌های امنیتی ایران دیگر وجود ندارند. بنابراین دولت موقت ایران درباره عملیات خراب‌کاری در خوزستان و کردستان فاقد اطلاعات است. چه کسی تحریک کننده این حملات است؟ ایرانیان مظنون هستند که اسرائیل و عراق چنین نقشی را دارند. یزدی می‌دانست که حکومت آمریکا اطلاعات بیشتری دارد و «همه چیز» درباره تحولات در منطقه را «می‌داند». دولت موقت ایران امیدوار است که ما در این اطلاعات با آنها سهیم شویم. ما پاسخ دادیم که ایران یقیناً در ظرفیت‌های اطلاعاتی ما غلو کرده است، ولی ما خوشوقت خواهیم بود که ارزیابی‌های خود را با ایران مبادله کنیم؛ اگر دولت موقت ایران اطلاعاتی دارد که به نیازهای ما کمک کند بسیار سودمند خواهد بود. ما هیچ گونه اطلاعی که حاکی از آن باشد که اسرائیل در آشوبهای ایران دست دارد، نداریم[!]»[5]

 

پی‌نوشت‌ها:


[1]. اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب چهارم، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1386، سند شماره 25، صص 265 و 266، 17 می 1979 - 27 اردیبهشت 1358.

[2]. همان، سند شماره 30، ص 270، 7 ژوئن 1979 ـ 17 خرداد 1358.

[3]. همان، سند شماره 50، صص 293 ـ 295، 2 اوت 1979 ـ 11 مرداد 1358.

[4]. همان، سند شماره 51، صص 295 و 296، 10 اوت 1979 ـ 19 مرداد 1358.

[5]. همان، سند شماره 85 ، ص 333، 23 اکتبر 1979 ـ 1 آبان 1358.



 
تعداد بازدید: 1292


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: