05 شهریور 1396
به انتخاب: دکتر محمدباقر نجفزاده بارفروش (م.روجا)
در روز 30 آذر سال 1356 (روز عاشورا) در میان هیئتهای عزاداری کننده در دزفول هیئتی به چشم میخورد که کمی متفاوت از سایر هیئتها و دستههای عزاداری بود و به این لحاظ مردم را به تعجب و حیرت واداشته بود. محمدرضا سنگری که در این تظاهرات حضور داشت میگوید: «ماحدود صد نفر بودیم که با برنامهریزی قبلی در روز عاشورا با پرچمهای سرخ وسیاه وسبز در مسیر سنتی دستههای عزاداری امام حسین(ع) حرکت میکردیم، من اشعاری از خوشدل تهرانی تهیه کرده و به صورت نوحه تنظیم کرده بودم و خودم هم با صدای بلند میخواندم. یکی از این شعارها این بود:
بزرگ فلسفه شاه دین حسین این است
که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است
از حسین اکتفا به نام حسین نبود در خور مقام حسین
بلکه باید که خلق دریابند علت اصلی قیام حسین».
یا شعار معروف: «تنها ره سعادت ایمان، جهاد، شهادت»
ما به جهت رعایت مسائل احتیاطی صورتهای خودمان را در لابلای پرچمهایی که در دست داشتیم، پوشانده و آماده بودیم که در صورت خطر به سرعت در کوچهها پراکنده شویم».(1)
مردم دزفول نیز مانند سایر شهرها در روز 13 شهریور 1357 با دعوت قبلی به سوی مسجد بازار سرازیر شدند و از آنجا پس از اقامه نماز عید در خیابانهای شهر به راه افتادند. حمید خاکسار در این مورد میگوید: «در روز عید سعید فطر تصمیم گرفتیم حرکتی انجام دهیم. این بود که رفتیم آیتالله قاضی را جهت اقامه نماز و ایراد خطبهها به مسجد بازار آوردیم و از همین زمان حضور پررنگ آیتالله قاضی در انقلاب آغاز شد. مردم در آن روز به صورت منسجم و گسترده در شهر حرکت کردند.»
در تظاهرات آن روز مردم پلاکاردهایی در دست داشتند که بر روی آنها آزادی زندانیان سیاسی خواسته شده بود. از جمله شعارهای مردم در آن روز عبارت بود از:
«یامرگ یا خمینی
خمینی، خمینی، خدا نگهدار تو میکشیم، میکشیم، دشمن خونخوار تو
توطئه آبادان (فاجعه سینما رکس) زیر سر پهلوی است
شاه باید بسوزد
درود بر سبحانی، مجاهد روحانی»
در این تظاهرات که تا بعد از ظهر آن روز ادامه داشت، هر چند که در خیابانها صفوف نیروهای نظامی با آرایش خاص خود حضور داشتند، ولی فقط نظارهگر بودند. عدهای از مردم پس از تظاهرات به منزل شهید سبحانی و شهید اسدی مشکال رفته و از این شهدا تجلیل به عمل آوردند.
این تظاهرات اولین نمایش شکوهمند مردمی در دزفول بود که با انبوه جمعیت انقلابی و فریادهای رسا برگزار شد.(2)
حجتالاسلام علی اکبر رضوانی که در مراسم سوم شهدای 24 مهر 1357 دزفول در قبرستان معصوم آباد [شهید آباد] شرکت داشته و سخنرانی کرده بود، در خاطرات خود میگوید: «درخلال مدتی که در خوزستان به صورت سری و علنی بحثها و سخنرانیهایی داشتم، چند نوبت هم به دزفول رفتم که در بین شهرهای خوزستان از لحاظ انقلابی بودن و برخورداری از شور و حرکت انقلابی، پرشورتر و پرحرکتتر بود و مردم در برخورد با نظام شاه به شدت عمل میکردند. با اینکه در دزفول حکومت نظامی اعلام نشده بود، اما بیشتر از اهواز که حکومت نظامی بود تانکها و زرهپوشهای حکومت پهلوی مستقر بودند.
نیروهای انقلابی دزفول که زندان رفتهها و افراد متعهد زیادی داشتند، بیشتر از جاهای دیگر فعالیتهای انقلابی داشتند. آنها در سردابهای عمیق شهر جلسههای متعددی تشکیل داده و اقدامات بسیار سودمندی در جهت رشد انقلاب انجام میدادند...»
روز 27 مهر به مناسبت سومین روز شهدای فاجعه 24 مهر، مراسم گستردهای با شرکت اقشار مختلف مردم انقلابی دزفول در شهیدآباد برگزار شد. در این مراسم که حدود سی هزار نفر شرکت داشتند، حجتالاسلام علیاکبر رضوانی از حوزه علمیه قم به دزفول آمده و علیه شاه و مقامات مملکت صحبت کرده و ساواک را محکوم کرد که واقعه شهر کرمان به دست ساواک صورت گرفته و بیان کرد که هرکس در نام و شهرتش کلمه شاه باشد، باید آن را تغییر دهد. سپس در مورد عدم حضور برخی از روحانیون دزفول در صحنههای انقلاب صحبت کرد و آنها را مورد نکوهش قرار داد که به صف انقلابیون بپیوندند. بعد از اتمام این سخنرانی، که به مدت یک ساعت به طول انجامید، سخنران عبا و عمامه خود را درآورده، کت و شلوار پوشیده و به میان جمعیت رفت که شناسایی نشود.
برگزارکنندگان این مراسم در حرکت جالب و شجاعانهای بلندگوها را به طرف پادگان قرار داده، این شعارها را سر دادند:
ارتش تو انتخاب کن یا جبهه حسین را یا جبهه یزید را
ارتش تو بیگناهی اسیر دست شاهی
شهیدان بدانید تا انتقام نگیریم آرام نمینشینیم
با توجه به فاصله کم بین شهیدآباد و پادگان دزفول – عرض رودخانه دز – این شعارها تأثیر زیادی در روحیه درجهداران و به خصوص سربازان تیپ 2 زرهی داشت. بعد از اتمام مراسم، مردم در حالی که شعار میدادند، از شهید آباد به طرف شهر حرکت کردند و در مرکز شهرمتفرق شدند.(3)
با روی کار آمدن دولت ازهاری و تشکیل کابینه نظامی، فشار حکومت پهلوی و استقرار حکومت نظامی در شهرها شدت پیدا کرد، اما از نظر روانی توانایی حکومت رفته رفته در حال نقصان بود. از 15 تا 30 آبان 1357 تظاهرات در دزفول هر شب ادامه داشت. غلامعلی رشید در این مورد میگوید: «با اوج گرفتن تظاهرات دزفول در سال 1357، شبها مینشستیم و برنامهریزی میکردیم که تظاهرات از کجا شروع شود و در کجا خاتمه پیدا کند و چه نوع پلاکاردهایی داشته باشیم. به طور کلی امور مربوط به سازماندهی و کنترل تظاهرات را انجام میدادیم. تظاهرات مردم دزفول عمدتاً از مسجد بازار (مسجد آیتالله قاضی) شروع میشد و به سمت مسجد جامع و فلکه و بعد در مسیر خیابان سیروس [طالقانی] و خیابان آفرینش (محل ساختمان ساواک) و چهارراه سی متری [شریعتی] امتداد پیدا کرده و به پل جدید ختم میشد. در این مسیرها نیروهای نظامی و انتظامی با گاز اشکآور و تیرهوایی یا تیراندازی زمینی به تظاهرکنندگان حمله میکردند که در این درگیریها تعدادی از مردم شهید یا مجروح میشدند».
پینوشتها:
تعداد بازدید: 1591