18 مهر 1396
احمد سروشنژاد
حزب جمهوری خلق مسلمان ایران یکی از گروههایی است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با رهبری سید کاظم شریعتمداری شکل گرفت. نقطه اصلی فعالیت این حزب در شهر تبریز بود و فعالیت آن بیشتر جنبه تفرقهافکنانه داشته است. در بخشی از اسناد به دست آمده از سفارت سابق آمریکا (لانه جاسوسی) میخوانیم که در اوت 1979 (تابستان 1358) ویکتور ال.تامست به ال.بی.لینگن چنین گزارش کرده است: «درباره رئیس حزب که شخصی به نام علیزاده است، اطلاعات چندانی در دست نیست، ولی اکثراً معتقدند که این حزب وسیله تحرک سیاسی آیتالله کاظم شریعتمداری است. این حزب نیز طرفدار حکومتی با محتوای شدیداً اسلامی است، ولی مرامنامه آن در مقایسه با مرامنامه حزب جمهوری اسلامی با شدت کمتری خواهان یک حکومت الهی است.»[1]
در بخشی از یک تلگراف گزارشی محرمانه از سفیر آمریکا در تهران به وزیر امور خارجه در واشنگتن هم آمده است: «یک غیر ایرانی که سالهاست در ایران زندگی میکند و زبان فارسی را به خوبی میداند اخیراً با شریعتمداری به طور خصوصی صحبت کرده است...[2] او ابراز امیدواری کرد که آمریکا نباید احساسات ضد آمریکایی گسترده کنونی را به عنوان احساسات اصیل ایران تلقی کند... او گفت که آمریکا میتواند در این برهه مشکل از زمان مؤکداً بگوید که اسلحههای خود را به زور به ایران نفروخته و آمریکاییها به درخواستهای یک حکومت سلطنتی جواب مثبت دادهاند.»[3]
در همین ارتباط، گزارشگر مستقر در سفارت آمریکا در تهران، متن گزارش محرمانه خود به وزارت امور خارجه کشورش را چنین مخابره میکند: «سیروس الهی... استاد دانشگاه ملی و همکار وزیر آموزش و پرورش سابق، منوچهر گنجی... میهمانی ناهاری در تاریخ 14 ژوئن ترتیب داد تا پیرامون وضع سیاسی اخیر ایران بحث کند. گروه الهی و بقیه امیدوارند که با شریعتمداری متحد شوند. او گفت رئیس سابق ستاد ارتش، ژنرال قرهباغی تحت حمایت شریعتمداری در خفا بهسر میبرد که این مسئله این امید را به میانهروها داده است که وقتی شریعتمداری وضع را مناسب ببیند با آنها کنار خواهد آمد.»[4]
برخوردهای عملی خط میانه در بعد از انقلاب بیشتر بر اساس رهنمودهای آمریکا و برخاسته از مفاهیم دموکراسی غربی و انگیزههای جاهطلبانه فردی و گروهی عناصر این طیف بوده است. در سندهای دیگری از اسناد لانه جاسوسی آمده است: «حزب خلق مسلمان وفادار به آیتالله شریعتمداری به طور فزایندهای آماده رقابت با تسلط نیروهای وفادار به [آیتالله] خمینی میباشد. حزب جمهوری خلق مسلمان در چنگ زدن به موضوع آزادی مطبوعات به عنوان یک چماق سیاسی... سرعت به خرج داده است...[5] حزب جمهوری خلق مسلمان، گردهماییهایی در بعدازظهر جمعهها در دفتر مرکزی خود ترتیب داده است. اگر چه اولین جلسه فقط حدود صد نفر را جلب نمود، مأمور سیاسی سفارت و دستیار سیاسی در گردهمایی 19 اکتبر شرکت کردند...[6] موضوع اصلی سخنرانیها که به وسیله چند نفر از مقامات بالای حزب جمهوری خلق مسلمان ایراد شد، چیزی جز موضوع ولایتفقیه نبود...[7] [آیتالله] خمینی در سخنرانیهای اخیرش به آنها اخطار کرده و از آنها به جهت حملاتشان به ولایتفقیه روحانیت به تندی انتقاد کرده است.»[8]
در جلد یازدهم کتاب «صحیفه امام خمینی(ره)» آمده است: «حزب خلق مسلمان در اسفند ماه سال 1357 توسط آقای شریعتمداری تاسیس شد. بسیاری از عناصر سرشناس سلطنتطلب، لیبرال، چپگرا به این حزب پیوستند و به تدریج در مقام معارضه با انقلاب اسلامی برآمدند. پس از فتح لانه جاسوسی در آبان ماه 1358 و افشای اسناد مربوط به وابستگی برخی از سران فعال حزب به سفارت آمریکا در تهران، ماهیت وابسته حزب خلق مسلمان بیش از پیش آشکار شد و هواداران متدین از آن روی برتافتند. مدتی بعد با افشای طرح کودتا و توطئه براندازی نظام جمهوری اسلامی توسط [صادق] قطبزاده با همکاری آقای شریعتمداری در این طرح، حزب خلق مسلمان منحل گردید.»
این نکته در ذیل متنی از چند گفتوگوی حجتالاسلام محمد تقی فلسفی با امام خمینی(ره) درباره شریعتمداری و حزب خلق مسلمان در صفحههای 170 تا 173 این مجلد قرار گرفته است. در این گفتوگوها که در آذر سال 1358 صورت گرفتهاند، امام خمینی(ره) فرمودهاند: «ما میدانیم که اجانب به خصوص آمریکا با این انقلاب خیلی دشمن هستند و با وسائل گوناگون به آن ضربه میزنند. حالا اول کار است که آمدهاند و حزب درست کردهاند. این حزب خلق مسلمان علی التحقیق ریشه خارجی دارد. این کلمه «خلق» را داخل عنوان حزب گذاردهاند، مثل اینکه کلمه «دموکراسی» را میخواستند داخل نام «جمهوری اسلامی ایران» کرده و بگویند: «جمهوری دمکراتیک اسلامی ایران»؛ خلق مسلمان هم یعنی همین، خلق در فارسی همین توده است. اینها میخواهند از همین حالا میان مسلمانان زمینه جنگ درست کنند و بگویند حزب جمهوری اسلامی و حزب خلق مسلمان. این قضیه ضربه زدن به انقلاب و پایمال کردن خونهای مسلمانان است. میخواهند این انقلاب را بکوبند و این موفقیت را از بین ببرند و یک چیز دیگر جایش بگذارند که منافع خودشان را تامین کند.
مشکل این است که آقای شریعتمداری به نام یک آیتالله وابستگی خودش را به این حزب اعلام کرده و آن را وابسته به خود معرفی کرده است. یعنی بین این حزب و بین آقای شریعتمداری ارتباط هماهنگی و همرنگی برقرار است. این کار خیلی خطرناک است. ممکن است تمام زحمتها به هدر برود. اینکه گفتم شما بیایید، برای این است که بگویم پیش آقای شریعتمداری بروید و به طور خصوصی از قول من به ایشان بگویید این کار را اجانب کردهاند، شما که این مطلب را پذیرا شدهاید، یا آگاهید یا ناآگاه. مصلحت شما این است که فوراً در جراید و رادیو و تلویزیون اعلام کنید که از این حزب برکنار هستید و مسائل آن به هیچ وجه به شما ارتباط ندارد، تا حیثیت شما محفوظ باشد...
این آقا متوجه قضایا نیست. شما بروید و بگویید حیثیت شما با وابستگی به این حزب از بین خواهد رفت. جدا نشدن از این حزب، مقدمه بر باد رفتن حیثیت شماست. اما اگر جدا شدید، حیثیت شما کاملاً محفوظ میماند و در قم «آقا»یی هستید. من به این وسیله با ایشان اتمام حجت میکنم. بگویید اگر حیثیت شما با اعلام عدم وابستگی به این حزب ضربه بخورد، ما شما را حفظ میکنیم و جبران خواهیم کرد که کوچکترین ضرری به حیثیت شما وارد نشود.»
پینوشتها:
[1]اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب سوم، مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، 1386، ص 176، 7 اوت 1979 – 16 مرداد 1358
[2]همان، سند شماره 11، ص 438، 23 آوریل 1979 - 3 اردیبهشت 1358
[3] همان
[4]همان، سند شماره 16 ، ص 446، ژوئن 1979 - 16 خرداد 1358
[5]همان، ص 426
[6]همان، سند شماره 42، ص 476، 26 اکتبر 1979 - 4 آبان 1358
[7]همان، سند شماره41، ص 473، 19 اکتبر 1979 – 27مهر 1358
[8]همان، سند شماره42، ص 477، 26 اکتبر 79 - 4 آبان 1358
تعداد بازدید: 1460