02 آبان 1396
حمید قزوینی
با تثبیت موقعیت شاه در سالهای پس از کودتای 28 مرداد، روند استبداد و محو آزادیهای سیاسی سرعت بیشتری به خود گرفت. از 1342 سلطنت پهلوی حتی از باز کردن دریچهای بیضرر برای گروههای روشنفکر هم هراس داشت. این وضعیت امکان هرگونه فعالیت رسمی و علنی را از نیروهای سیاسی گرفت و فضای تعامل و همکاری میان گروههای منتقد سیاسی را به کلی محو کرده بود.
اما با گذشت چند سال اختناق شدید سیاسی، شهادت آیتالله سید مصطفی خمینی و حوادث پس از آن سرآغازی بر تعامل و انسجام و یکپارچگی نیروهای سیاسی و اجتماعی علیه حکومت پهلوی شد.
برای روشن شدن موضوع، توجه به موارد ذیل ضروری است.
1- در شرایطی که اشاره به نام امام خمینی در محافل و مجامع مختلف حداقل با شش ماه زندان همراه بود[1] و انواع روشها به کار گرفته شده بود تا نام ایشان فراموش شود، به یکباره همه آن تلاشها نقش بر آب شد.[2]
درحقیقت از عصر روز 13 آبان 1343 که اطلاعیه چند سطری سازمان امنیت خبر تبعید امام خمینی را منتشر کرد، تا 13 سال بعد که اطلاعیه مجالس ترحیم فرزندش سید مصطفی در مطبوعات ایران منتشر شد، ذکر نام او رسماً ممنوع بود.[3] در ادامه همین روند و در شرایطی که حتی همراه داشتن رساله عملیه حضرت امام جرم محسوب میشد، سخنرانان، ایشان را به عنوان مرجع مسلم شیعیان معرفی میکردند.[4]
2- ایجاد وحدت و یکپارچگی میان نیروهای سیاسی یکی دیگر از تبعات این حادثه بود. مهندس مهدی بازرگان در این زمینه میگوید: «مجلس ختمی در مسجد ارک برقرار شد. تا آن زمان نه مسجد ارک چنین هجوم جمعیت را در شبستانها، حیاط، ایوانها و پشتبامها و خیابانهای خارج به خود دیده و پلیس را تسلیم ساخته بود و نه چنان اعلامیه دعوتی با امضاهای مختلط از طریق ملیون، روشنفکران، روحانیون و بازاریها به صورت یکجا منتشر شده بود. توفیق در این امر کار آسانی نبود... دعوتنامه جامع که با اسامی بدون القاب و عناوین و به ترتیب الفبا صادر گردید، بسیار پرمعنی بود و آن مجلس باشکوه، با چنان صاحب مجلسها مظهری از تجمع کلیه قشرها در نارضایتی و مخالفت با دستگاه و تمایل به وحدت در عمل به رهبری آیتالله خمینی، مرد مبارز روحانی شد.»[5] داریوش همایون، وزیر اطلاعات کابینه جمشید آموزگار هم میگوید: «پس از مرگ پسر [آیتالله] خمینی، آن مجلس یادبودی که برایش در مسجد ارک برگزار کردند، نقطه تجمعی شد برای همه قشرهای پیشرو و لیبرال و آزادیخواه و جبهه ملی و چپ، هر چه که بود، غیر از نظام حکومتی، چهرههای برجستهاش آنجا ظاهر شدند، پیدا بود که رهبری مذهبی توانسته است که همه اینها را جمع بکند و بسیج بکند.»[6]
3- در چنین شرایطی وقتی خبر شهادت فرزند امام منتشر شد، مردم در تجلیل نسبت به او لحظهای درنگ نکردند. عملاً مجالس ترحیم برای سید مصطفی خمینی تبدیل به مجالس تجلیل از آیتالله خمینی شد.[7]
4- یکی دیگر از مهمترین آثار شهادت حاج آقا مصطفی، ایجاد تحرک و شور انقلابی در میان مردم بود. بر اساس برخی اسناد ساواک، در پایان بیشتر مجالس ختم، مردم به راهپیمایی پرشور در حمایت از حضرت امام و محکومیت جنایت رخ داده میپرداختند.[8]
محمد شانهچی از عناصر مرکزی جبهه ملی میگوید: «مردم به دنبال یک مستمسکی، یک علتی میگشتند تا یک تظاهراتی کنند، یک جریانی راه بیندازند. فوت پسر آقای خمینی یک موضوعی بود که بسیار عالی بود برای جنجال به پا کردن و کار راه انداختن، حرکت ایجاد کردن.»[9]
همچنین در موردی دیگر جشن تولد امام رضا(ع) که همه ساله از سوی اعضای جبهه ملی در تهران برگزار میشد، با تصمیم بانیان مجلس تغییر کرد و به مجلس قرائت قرآن، سوگواری و سخنرانی سیاسی تبدیل شد. از نظر این عده با درگذشت حاجآقا مصطفی، مجلس جشن تولد امام رضا(ع) باید به عزا تبدیل میشد.[10]
5- بدیهی است پس از هر واقعه، اذهان مردم به دنبال عوامل بروز آن حادثه خواهند بود. از آنجا که رژیم پهلوی از سالها قبل جنایات فراوانی مرتکب شده بود، مردم دست رژیم را مستقیماً در این جریان مشاهده میکردند.[11]
6- از این مقطع به بعد است که امام اعلامیههای پرمحتوا و روحیهبخش خود را خطاب به اقشار مردم در داخل و خارج از کشور صادر کرد. از نکات جالب توجه درباره موضع امام این است که ایشان در اولین اظهارنظر پس از شهادت فرزندشان از موضع یک رهبر بزرگ و برخوردار از پذیرش اجتماعی خطاب به روحانیت موجود در دستگاههای دولتی خواست که مانند علیبنیقطین (روحانی مجاهد و برجسته شیعه در دستگاه خلافت عباسی) حضور خود را تداوم بخشند.[12] این موضع دقیقاً از جایگاه یک رهبری فراگیر اتخاذ میشود که از مشروعیت بالایی در لایههای مختلف اجتماعی برخودار است.
پینوشتها:
[1] . فصلنامه 15 خرداد، شماره 4، ص27
[2] . تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی به روایت بیبیسی، نشر تفکر، 1373، ص 230
[3] . همان، ص 253
[4] . ساواک و روحانیت، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 1371، ص 201
[5] .بازرگان، مهدی، انقلاب ایران در دو حرکت، بنیاد فرهنگی مهندسی مهدی بازرگان، ۱۳۶۳، ص 24
[6] . تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی به...، ص 261
[7] . همان
[8] . ساواک و روحانیت، ص 198
[9] . تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی به...، ص262
[10] . راز توفان: یادنامه آیتالله حاج سیدمصطفی خمینی، بنیاد انقلاب اسلامی و نشر ذره، 1376، ص230
[11] . تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی به...، ص 261
[12] . راز توفان، ص 209
تعداد بازدید: 1440