03 آبان 1396
فائزه ساسانیخواه
کتاب «سازمان چریکهای فدایی خلق»[1] درباره نحوه شکلگیری سازمان چریکهای فدایی خلق در ایران است. این اثر که یکی از موضوعات «طرح تدوین تاریخ انقلاب اسلامی» در مرکز اسناد انقلاب اسلامی است، به بررسی این سازمان از دهه 1330 تا دهه 1380 شمسی پرداخته است.
ویژگی این کتاب انتخاب سازمانی است که با رویکردی کاملاً مارکسیستی تلاش میکند با حکومت پهلوی مبارزه کرده و آن را ساقط کند. مطالعه هر بخش از کتاب اطلاعات طبقه بندیشدهای به مخاطب ارائه میدهد. واکاوی پیشنیه افراد درجه یک سازمان و پرداختن به حوادث گوناگون و سرنوشت افراد و اختلافات درون سازمانی از دیگر ویژگیهای این کتاب است.
نوآوری این پژوهش را میتوان در حجم مناسب برای طیف گستردهای از مخاطبان، بازخوانی سازمان فوق در پژوهشی مستقل و نه حاشیهای و تبعی و نیز تداوم سیر تاریخی پژوهش تا فتنه 1388 و حیات این سازمان در این دوران عنوان کرد.
چنانچه نویسنده در مقدمه اظهار داشته است در این پژوهش، استفاده از روش توصیفی در تحقیق و استفاده از منابع کتابخانهای در مقام جمع آوری داده، برگزیده شده است.
کتاب در سه بخش به نگارش درآمده است: بخش اول شامل هفت فصل است و ضمن پرداختن به ریشههای شکلگیری این گروه توسط جوانان تحصیلکرده دانشگاهی و معرفی رهبران اصلی آن ریشه تفکرات آنها را بررسی میکند.
بخش دوم کتاب در سه فصل تدوین شده و به دهه 1350، برنامهها و نحوه مبارزه این سازمان با حکومت پهلوی و ضرباتی که متقابلاً از حکومت در این دوره دریافت کرده و نیز به تغییرات درونی این سازمان اشاره دارد. در این بخش متوجه میشویم سازمان چریکهای فدایی خلق در سال 1350 اعلام موجودیت میکند اما فرایند پیدایی این سازمان، از سایر گروههای فعال در این مقطع پیچیدهتر است. ائتلاف دو گروه چپ موازی که یکی بیژن جزنی و دیگری مسعود احمد زاده را به عنوان ایدئولوگ پذیرفته بود، تقریباً هم زمان با عملیات مسلحانه در سیاهکل صورت میگیرد؛ عملیاتی که بیش از آنکه خود عملیات دستاوردی عینی برای چریکها داشته باشد، تبلیغات اغراق آمیز درباره آن، این سازمان را مشهور کرد. از آن پس سالهای پر فراز و نشیبی برای این سازمان و حکومت پهلوی رقم میخورد.
با مرور فصلهای این بخش درمییابیم که خط مشی اصلی این سازمان، مبارزه مسلحانه و ترور برخی از سران وابسته به حکومت پهلوی مانند ترور سروان نوروزی، نیک طبع شکنجه گر ساواک، حسین ناهیدی سربازجوی سازمان امنیت مشهد و انفجار دو مرکز سازمان امنیت در تهران است. گرچه چریکهای فدایی خلق در سالهای مبارزه علیه حکومت پهلوی، با ترور برخی افراد وابسته به آن، خط مبارزه مسلحانه را ادامه دادند؛ اما ضربات مهلک ساواک بر چریکها آنان را ضعیف و منزوی میکند. اعدام مسعود احمدزاده و کشتن بیژن جزنی به سازمان لطمه زیادی وارد میکند. از سویی سال 1355 نیز، سال بسیار بدی برای سازمان است. در آن سال حمید اشرف رهبر این سازمان و تعداد زیادی از سر شاخههای این گروه توسط ساواک به قتل میرسند. از این رو فعالیت آن رو به افول میگذارد و در سال 1356 نیز سازمان تنها به حیات نباتی خود ادامه میدهد. خلأ افراد اصلی سازمان از یک طرف و از سوی دیگر آشنایی ساواک با تمام تاکتیکهای این سازمان عامل اصلی این مسأله است. قتل افرادی چون سیمین و نسرین پنجه شاهی، پریدخت آیتی و عباسعلی هوشمند نیز در این وضعیت اثرگذار است. در واقع در این دوران، مرکزیت اصلی سازمان از دست رفته و هدایت آن به دست نیروهای دست چندم میافتد.
روز 19 بهمن این سال که مبارزات مردمی به رهبری امام خمینی منسجمتر میشود، اعضای سازمان چریکهای فدایی خلق موفق به انجام چند بمب گذاری در یک کلانتری و ساختمان حزب رستاخیز در قم میشوند.
اواخر فصل سوم به وضعیت سازمان در سال حساس و سرنوشت ساز 1357 اختصاص دارد. این گروه که در وضعیتی ضعیف وارد این سال شده بود، با بهرهگیری از تغییر شرایط کشور به چند عملیات و صدور اعلامیههای مختلف دست میزند.
در تلاشهای این سازمان سه محور برجسته وجود داشت که برخلاف مسیر قطعی انقلاب مردمی و مسلمان ایران بود: تحریف مبانی نهضت و القای رهبری سازمان در مسیر نهضت، مبارزه مسلحانه تنها راه نجات و جلوگیری از پیوند ارتش و مردم.
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران پس از همسویی مردم با امام خمینی سعی میکرد خود را بنیانگذار اصلی انقلاب و رهبر آن معرفی کند. در اعلامیه مهرماه، سازمان «پیشاهنگ مبارزه مسلحانه» معرفی میگردد، اما به تدریج و با نزدیک شدن به پیروزی انقلاب اسلامی از مسیری غیر از مبارزه مسلحانه، سازمان خود را به «پیشاهنگ انقلابی» به طور مطلق ارتقا میدهد. ( صفحه 203) آنها در ابتدا با پخش اعلامیه از مردم میخواهند «در تظاهراتی که هیچ ثمری جز کشته شدن ندارد شرکت نکنند» (صفحه 203) زیرا براساس دیدگاه مارکسیستی خود معتقد بودند این حرکت به دلیل فقدان رهبری و عدم وجود حزب طبقه کارگر نمیتواند پیروز شود. در عین حال، گاهی با حضور در تظاهرات، شعارهای سازمانی خود را تکرار میکردند که مقبولیتی برای مردم نداشت. شعارهایی مانند «پرولتاریای ایران متحد شوید» یا «نان، مسکن، آزادی». البته شاید قیام مسلحانه این سازمان در دوران خفقانآور اوایل دهه پنجاه شمسی قابل توجیه باشد که آن نیز با شکست روبهرو شد، اما ادامه این روند با توجه به همراهی و همگاهی مردم با انقلاب اسلامی در شرف وقوع و فتح سنگرها یکی پس از دیگری بدون قتل و خونریزی، اوج جزماندیشی مارکسیستهای مسلح را نشان میداد. سازمان تا آخرین لحظات پیروزی انقلاب اسلامی، مبارزه مسلحانه را «تنها راه رهایی خلق ایران» معرفی میکرد. (صفحه 204) آنها در آخرین تلاشهای خود برای به دست آوردن رهبری انقلاب، به چند عملیات مسلحانه دست زدند. چریکها در شهریور ماه به نیروی شهربانی در میدان عشرت آباد حمله کردند و در نهم مهرماه سرهنگ مرتضی زمانیپور و رانندهاش را ترور کردند. در چهارم آذر نیروهای سازمان با بمب و مسلسل به اداره شهربانی در زنجان و چند روز بعد به قرارگاه شماره دو مرکز گشتیهای پلیس تهران حمله کردند. هیچ کدام از این تحرکات در جلب آراء افکار عمومی نقش مهمی نداشت. نکته سوم اینکه برخلاف امام خمینی که تلاش میکردند نیروهای ارتش را به سمت انقلاب دعوت کنند و آنان را از مردم میدانستند، چریکهای فدایی خلق تا آخرین لحظه خواهان ریختن خون ارتشیان بودند. آنان با صدور اعلامیهای « تجربه تمام مبارزات پیروزمند خلق های جهان را » تنها راه پیروزی را نابود کردن « ارتش مزدور و ضد خلق» میدانستند. ( صفحه 205)
با اوج گرفتن انقلاب اسلامی پیروی از خلق برای کسانی که خود را «پیشاهنگ» و «پیشتاز» میدانستند سخت بود. از این رو در 19 بهمن درحالی که همه اقشار در تأیید و حمایت دولت بازرگان راهپیمایی گستردهای انجام دادند، چریکهای فدایی در گوشهای از زمین چمن دانشگاه تهران گرد هم آمده بودند تا واقعه سیاهکل را گرامی بدارند. » ( صفحه 205 و 206) این سازمان مانند سایر گروههای موازی، با توجه به خط مشی خود تلاش میکرد نام اسلام را از روی انقلاب برداشته و آن را حذف کند.
بخش سوم و پایانی کتاب در پنج فصل تدوین شده است که فصل اول آن به وقایع سالهای 1357 و تجدید سازمان دهی و سهم خواهی از انقلاب اسلامی، اعلام برنامههای جدید سازمان، انتشار نشریه کار سرآغاز التهاب آفرینی، تحریم همه پرسی و شرکت در انتخابات خبرگان اختصاص دارد. نگاه سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در بعد ایجابی با نگاه حاکم بر مردم متفاوت بود. هرچند این سازمان از فروپاشی حکومت پهلوی خرسند بود اما از آنچه «عدم درک تودهها» نسبت به مصالحشان میخواند خشمگین بود. به همین دلیل آنها چند روز پس از پیروی انقلاب اسلامی تاختن به آن را آغاز کرده و نظام جدید را بورژوایی خواندند و ناسازگاری با جمهوری اسلامی را آغاز کردند. فصل دوم به بررسی غائلهها و خونریزیهایی که در کردستان و گنبد توسط این سازمان در روزهای اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کشور انجام شد و چریکها در آن دست خویش را به خون هموطنان آلوده ساختند اشاره دارد. فصل سوم این بخش به انشعاب جریان اشرف دهقانی و انتقاد وی از سازمان و اعلام جنگ از سوی او به حکومت نوپای جمهوری اسلامی و سرنوشت وی میپردازد. فصل چهارم وضعیت این سازمان در دهه شصت را بررسی میکند و فصل پنجم به وضعیت این سازمان و فعالیتهای آن در سالهای بعد در انقلاب اسلامی و نقش کمرنگ این گروه در فتنه 1388 میپردازد. سپس کتاب با نتیجهگیری چند صفحهای پایان مییابد. در نتیجهگیری نهایی درمییابیم، اکنون این سازمان در مبارزه علیه نظام اسلامی و مردم انقلابی ایران دچار شکست مطلق گردیده و با تحمل انشعابات متعدد، به یک سازمان در حال احتضار تبدیل شده است.
پس از پایان سه بخش کتاب و نتیجهگیری، اسناد و تصاویر مربوط به سازمان چریکهای فدایی خلق ایران ضمیمه شده است. سیزده سند مربوط به اسناد ساواک و اخبار درج شده در روزنامهها درباره این سازمان ضمیمه شده و در قسمت بعدی عکسهای افراد وابسته به سازمان آورده شده است. عکسهایی از بیژن جزنی، مسعود احمدزاده، اشرف دهقانی، حمید اشرف از جمله عکسهای انتخاب شده است.
باتوجه به اینکه عکسها بخش مهمی از اسناد به شمار میروند بهتر بود در بخش اسناد و عکس، اسناد و عکسهای بیشتری درباره سازمان و اعضای آن در اختیار علاقمندان قرار میگرفت.
در قسمت انتهایی کتاب، کتابنامه آورده شده است. در کتابنامه مشخص میشود نویسنده برای خلق چنین اثری نود و دو کتاب، یازده روزنامه و نشریه و شصت و یک مقاله و هفده سایت را مطالعه کرده است.
بخش پایانی کتاب حاوی نمایه است تا راهنمای خوانندگان برای دستیابی هرچه سریعتر آنها به اسامی افراد یا موضوعات موردنظر باشد.
[1] سازمان چریکهای فدایی خلق، محمدعلی صدر شیرازی، مؤسسه فرهنگی هنری و مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1395، 413 صفحه
تعداد بازدید: 3039