26 فروردین 1397
سیدرضا فندرسکی
دزفول از شهرهای مهم استان خوزستان است که در شمال این استان و در کنار رودخانه دز قرار دارد. در این مقاله نگاهی به گوشهای از مبارزات مردم این شهر در دو سال 1356 و 1357 خواهیم داشت.
در روز بیستونهم آبان 1356 شعارهایی بر دیوار هنرستان صنعتی هفتتپه مشاهده شد که دانشآموزی که مظنون به نوشتن آنها بود به ساواک احضار و مورد بازجویی قرار گرفت.
به گزارش ساواک 120 نفر از مردم دزفول در تاریخ بیستوهفتم آذر، شب هنگام تظاهرات کردند. مأموران انتظامی دخالت کرده و نوزده نفر را دستگیر کردند. این تظاهرات در اعتراض به جلوگیری از یک سخنرانی برگزار شده بود. روز بعد اعلامیههایی روی دیوارهای یک دبیرستان دخترانه و یکی از تکایای دزفول نصب شده بود که در آنها از امام خمینی تجلیل و از انقلابیون حمایت شده بود.
روز عاشورا اعلامیههایی در سطح شهر دزفول توزیع شد که در آنها از کارگران برای حضور در حرکتهای انقلابی دعوت به عمل آمده بود. در یکی از دستههای عزاداری هم دو نفر از دانشآموزان شعارهایی سردادند که توسط مأموران دستگیر شدند.
روز دوم بهمن بیست نفر از جوانان در حالی که صورتهای خود را پوشانده بودند در یکی از خیابانهای دزفول اجتماع کردند. پس از آنکه صد نفر دیگر به آنها پیوستند، با صلوات و شعارهایی در حمایت از امام خمینی به تظاهرات پرداختند. روز بعد علاوه بر برگزاری تظاهرات دانشآموزی، تعدادی اعلامیه در برخی مدارس دزفول توزیع شد که در آنها از قیام 19 دی مردم قم و امام خمینی سخن به میان آمده بود. یک نوجوان 12 ساله نیز به اتهام توزیع این اعلامیهها دستگیر شد. روز هفدهم بهمن تعدادی اعلامیه با امضای «انقلابیون مسلمان ایران» در دبیرستان افشار دزفول توزیع شد. به گزارش ساواک در کتابخانه مسجد جامع دزفول کتابی نوشته آیتالله حسن مصطفوی موجود بود که در یکی از مقالات آن صراحتاً نوشته شده که در کشور ما فقط اسمی از اسلام باقی مانده و در عمل کوچکترین اثری از اسلام نیست.
روز نهم فروردین 1357 پنج نفر که چهار نفر از آنان دانشجو بودند دستگیر شدند اما یکی از آنها به نام عظیم اسدی بر اثر شدت ضرباتی که به وی وارد آمد به شهادت رسید.(1)
دو روز بعد یک فروشنده سیار در یکی از خیابانهای دزفول در پوشش فروش تابلوهای شعر و جملات قصار با صدای بلند مشغول شعار دادن و دعوت مردم به حکومت جمهوری بود که توسط مأموران شهربانی دستگیر شد.
روز پانزدهم فروردین مجلس ختمی به مناسبت شهادت عظیم اسدی در مسجد جامع دزفول برگزار شد؛ یکی از سخنرانان این مجلس که یکی از دانشجویان دانشگاه جندیشاپور بود، با قرائت مقالهای مهیج مردم را به قیام دعوت کرد.
روز بیستونهم فروردین دو نوع اعلامیه در هنرستان صنعتی دزفول توزیع شد که بلافاصله جمعآوری گردید. در این روز دو نفر دوچرخهسوار در سطح شهر نیز این اعلامیهها را به داخل منازل مسکونی میانداختند.
روز بیستوچهارم اردیبهشت 1357 عدهای از روحانیان دزفول به همراه روحانیان چند شهر دیگر خوزستان طی تلگرافی به آیات عظام در قم، ضمن ابراز همدردی و حمایت از آنان، اعلام کردند به منظور همدردی با شهدای حوادث اخیر قم به مدت یک هفته از برگزاری نماز جماعت خودداری خواهند کرد.
روز سوم خرداد سه نفر از دانشآموزان شهرستان دزفول به اتهام همراه داشتن اعلامیه دستگیر شدند. در بازرسی از منازل آنان تعدادی نوار و کتابهای انقلابی به دست آمد.
روز ششم مرداد مجلس ختمی به مناسبت درگذشت شیخ احمد کافی در مسجد جامع دزفول برگزار شد و پس از خاتمه مجلس، عدهای شعارهایی چون «درود بر خمینی» سردادند.
در مجلس ختمی که با حضور دو هزار نفر از مردم در مسجد امام حسنعسکری(ع) در روز بیستودوم مرداد برگزار شد یکی از روحانیان فعال دزفول به نام سید مصطفی فارغ(2) به منبر رفت و ضمن بیان مطالب انتقادی از مردم خواست برای سلامتی امام خمینی صلوات بفرستند. در این مجلس اعلامیههایی نیز توزیع شد.
در تاریخ سوم شهریور صد نفر از مردم شبهنگام راهپیمایی کردند. در همین شب، دو نفر با استفاده از قطع برق اعلامیه توزیع کردند که توسط مأموران دستگیر شدند. در روز سیزدهم شهریور مردم قصد برپایی راهپیمایی داشتند که با دخالت مأموران متفرق شدند. سه روز بعد کلیه مغازههای دزفول تعطیل بود و عدهای از مردم که در مسجد بازار اجتماع کرده و قصد راهپیمایی داشتند از انجام این کار منصرف شدند.
پس از واقعه هفده شهریور تهران روز هجدهم شهریور 1357 هزار نفر از مردم دزفول در مسجد آیتالله نبوی اجتماع کردند و پس از شنیدن سخنرانی به راهپیمایی پرداختند. مأموران حکومت پهلوی با پرتاب گاز اشکآور و تیراندازی قصد متفرق کردن مردم را داشتند که در نتیجه تیراندازی، یکی از تظاهرکنندگان به شهادت رسید و سه نفر دیگر مجروح شدند. به دنبال این حادثه شورای تأمین شهرستان تشکیل شد و اعضای شورا درخواست اعلام وضعیت قرمز کردند اما نماینده تیپ زرهی دزفول با این نظر مخالفت کرد و آمادگی تیپ را برای پشتیبانی از واحدهای انتظامی اعلام کرد.
در تظاهرات روز نوزدهم شهریور تظاهرکنندگان اقدام به آتشزدن لاستیکها کردند. هشت نفر از عوامل اصلی این راهپیمایی توسط ساواک شناسایی شدند. در تظاهرات روز بعد یک دانشجوی دانشکده پزشکی دانشگاه جندی شاپور بر اثر اصابت گلوله مجروح شد.
پس از آنکه فرزند آیتالله العظمی گلپایگانی در یک سانحه رانندگی درگذشت، مجلس ختمی در روز چهارم مهر از طرف فرزند آیتالله نبوی در مسجد جامع دزفول و با حضور دو هزار نفر از مردم برگزار شد. در این مراسم حجتالاسلام سیدمصطفی فارغ در سخنانی که به تعبیر ساواک «خلاف مصالح مملکتی و تحریکآمیز» بود به انتقاد از اوضاع کشور پرداخت. در این مراسم اعلامیههای متعددی بین مردم توزیع شد. پس از پایان مراسم مردم در خیابانها به راهپیمایی پرداختند که بدون هیچ حادثهای به پایان رسید.
دو روز بعد به مناسبت چهلم شهدای سینما رکس آبادان مجلس یادبودی در مسجد بازار دزفول و با حضور هزار نفر از مردم برگزار شد. در پایان مراسم مردم در خیابانها با شعارهایی مانند «رهبر ما خمینی است» و «درود بر شهیدان راه آزادی» به تظاهرات پرداختند. تظاهرکنندگان که تعدادشان به چهارهزار نفر رسیده بود در پایان راهپیمایی، در چهار راه سیمتری نماز جماعت برپا کردند و سپس متفرق شدند.
پس از اعمال محدودیتهایی در فعالیتهای امام خمینی در عراق توسط دولت این کشور، در روز نهم مهر مجلسی با حضور چهارهزار نفر از طبقات مختلف مردم دزفول در مسجد امام حسن(ع) این شهر برگزار شد. در پایان مراسم مردم به خیابانها آمدند و با در دست داشتن عکسهایی از امام خمینی و دکتر شریعتی راهپیمایی کردند. جمعیت تظاهرکننده که تعداد آنها به گفته ساواک شش هزار نفر و به نوشته مطبوعات به بیستهزار تن رسیده بود، در چهارراه سیمتری و در پایان راهپیمایی نماز جماعت اقامه کردند.(3)
کارکنان سازمان آب و برق دزفول که از روز هشتم مهر دست به اعتصاب زده بودند در روز پانزدهم نیز همچنان در حال اعتصاب به سر میبردند.
روز شانزدهم مهر همه مدارس دزفول تعطیل بود و عدهای از دانشآموزان و فرهنگیان در مقابل اداره آموزش و پرورش دست به تظاهرات آرام زدند. در این روز کلیه کارکنان دادگستری دزفول و کارکنان شرکت کشت و صنعت خوزستان دست به اعتصاب زدند.
روز بعد، هفده مهر 1357، روزی خونین در مبارزات مردم دزفول بود. استانداری خوزستان برای توجیه اقدام مأموران اینگونه گزارش داد که عدهای از مردم دزفول با اسلحه گرم به طرف مأموران شهربانی و ژاندارمری تیراندازی کردند و با سنگ و کوکتل مولوتف به سوی آنان حمله کردند که مأموران نیز دست به اقدام متقابل زدند و در نتیجه دو نفر به اسامی محمد اخوان و محمدرضا شفیع به قتل رسیدند و سه نفر نیز مجروح شدند. چهارده نفر از فرهنگیانی که در راهپیمایی این روز شرکت داشتند توسط ساواک شناسایی شدند.
در روز نوزدهم مهر، تظاهراتی از مقابل ساختمان اداره آموزش و پرورش آغاز شد و سه نفر از روحانیان از جمله سید مصطفی فارغ سخنرانی کردند. در این راهپیمایی چهار نوع اعلامیه توزیع شد که یکی از آنها در مورد اعلام اعتصاب عمومی فرهنگیان بود.
تظاهرات زنجیرهای در دزفول همچنان ادامه داشت و روز به روز ابعاد گستردهتری یافت. در روز بیستوچهارم مهر، بازار، مغازهها و کلیه مدارس شهر دزفول بسته بود و هزاران نفر در خیابانها به تظاهرات پرداختند. به نوشته روزنامه کیهان واحدهای زرهی ارتش وارد شهر شدند و مأموران ارتش از همان ابتدا به سوی مردم آتش گشودند. در نتیجه این تیراندازیها 5 نفر به شهادت رسیدند.(4) این تظاهرات شبهنگام نیز ادامه یافت. روز بعد 20 هزار نفر از مردم به خیابانها آمدند و ضمن برپایی عزاداری به تظاهرات پرداختند. شبهنگام سه هزار نفر از مردم در مسجد چینیساز دزفول اجتماع کردند و سپس در دستههای کوچک راهپیمایی نمودند. مردم در این راهپیمایی اعلام کردند که روز بعد نیز به تظاهرات ادامه خواهند داد. در این روز بازار و اکثر مغازههای شهر تعطیل بود.
در پی وخامت اوضاع، شورای تأمین شهرستان تشکیل شد و شهربانی دزفول تقاضای اعلام وضعیت قرمز کرد که مورد موافقت اعضای شورا قرار نگرفت. شب هنگام پس از سخنرانی حجتالاسلام سید مصطفی فارغ در مسجد جامع، پنجهزار نفر از مردم در خیابانها تظاهرات کردند. مأموران حکومت پهلوی برای متفرق کردن مردم اقدام به تیراندازی کردند اما مردم بیاعتنا به تیراندازی به راهپیمایی خود ادامه دادند. روز بیستوهفتم مهر نیز بازار و کلیه مغازههای شهر تعطیل بود.(5) عصر این روز مراسمی به مناسبت سومین روز شهادت شهدای دزفول بر سر مزار شهدا و با حضور سیهزار نفر از مردم برگزار گردید. این جمعیت سپس در خیابانها راهپیمایی کردند و شبهنگام نیز مراسمی به عنوان شام غریبان شهدا در یکی از مساجد برگزار شد.
در روز دوم آبان یکی از مجروحان حادثه بیستوچهارم مهر دزفول به نام سیدمحمود موسوی به شهادت رسید. پس از اعلام خبر شهادت وی، چهارهزار نفر از مردم در مقابل بیمارستان افشار دزفول اجتماع کردند و پیکر شهید را تا گورستان معصومآباد تشییع کردند. جمعیت که در این هنگام تعداد آنها به چهلهزار نفر رسیده بود به شهر بازگشتند و به تظاهرات ادامه دادند. در این تظاهرات عدهای از زنان محجّبه اعلامیهها و عکسهای امام خمینی را بین مردم توزیع میکردند. شهید موسوی که از فرهنگیان دزفول بود ششمین شهید روزهای اخیر این شهر بود.(6)
در تظاهرات سه روز بعد، پنجم آبان 1357، مردم با استفاده از وسایل آهنی و تنه درختان و ایجاد آتشسوزی اقدام به راهبندان کردند. در درگیریهای این روز چهار نفر از مأموران شهربانی مجروح شدند و ساختمان دادگستری دچار آتشسوزی شد. در اعلامیهای که روز بعد توسط فرهنگیان دزفول صادر شد این آتشسوزی به عوامل حکومتی نسبت داده شد. به گفته فرهنگیان این آتشسوزی به منظور از بین بردن پروندههایی که برای عاملین کشتار اخیر دزفول تشکیل شده بود، انجام گرفت.
با بحرانیتر شدن اوضاع در دزفول، کارمندان و ساکنان خانههای سازمانی سازمان آب و برق دزفول که رئیس ساواک دزفول نیز در آنجا ساکن بود به حضور و سکونت وی در آنجا اعتراض کردند و خواستار خروج وی شدند. رئیس آب و برق خوزستان نیز از خواستههای آنان حمایت میکرد؛ این اعتراضات حتی منجر به راهپیمایی و اجتماع در مقابل خانه رئیس ساواک شد. پس از این حوادث سه ژاندارم از خانه وی حفاظت میکردند.
روز ششم آبان عدهای از فرهنگیان در مقابل اداره آموزش و پرورش دزفول اجتماع کردند؛ در این اجتماع اعلامیههایی از طرف فرهنگیان توزیع شد که در آنها از قضات شرافتمند دزفول که برای عوامل کشتار روزهای اخیر دزفول پرونده تشکیل داده بودند قدردانی شده بود. روز یازدهم آبان نیز دستههای کوچک مردم به سمت مزار شهدا حرکت کردند و در حالی که جمعیت آنها به سه هزار نفر رسیده بود پس از قرائت متن مصاحبه امام خمینی در پاریس به خیابانهای شهر بازگشتند و راهپیمایی کردند. شب بعد گروههای چند نفره از جوانان دزفول به گشتزنی در شهر پرداختند. در این ایام اسکناسهای ده هزار ریالیِ مردمساخته منقوش به عکس امام در شهر دزفول توزیع میشد.
روز چهاردهم آبان، دبیران دبیرستان پهلوی دزفول اعلامیهای تنظیم کردند که در آن فرهنگیان ضمن اعلام انزجار از قانون اساسی و حکومت شاهنشاهی خواستار تغییر حکومت و برقراری حکومت اسلامی شده بودند. این اعلامیه روز بعد در محوطه اداره آموزش و پرورش دزفول توزیع شد.(7)
همزمان با آغاز اعتصابات سراسری در نیمه آبان، ادارات حفاظت محیطزیست، کار و امور اجتماعی و امور اقتصادی و دارایی در اعتصاب به سر میبردند.
روز شانزدهم آبان پس از آن که مردم دزفول طی تظاهراتی راهبندان ایجاد کردند، شورای تأمین دزفول تشکیل شد و تقاضای اعزام نیروهای کمکی به این شهر را مطرح کرد اما این نیروهای مردمی بودند که شبهنگام امنیت شهر را بر عهده داشتند. رئیس شهربانی از تیپ زرهی دزفول خواست تا نیروهایش ضمن جلوگیری از تظاهرات مردمی، کنترل شهر در شبها را نیز بر عهده بگیرند. در تظاهرات روز بعد، بین جوانان دزفولی و مأموران حکومت پهلوی درگیریهایی به وجود آمد که در نتیجه دو نفر بر اثر شلیک گلوله به شهادت رسیدند و پنج نفر مجروح شدند. در این روز کلیه مغازههای شهر تعطیل بود.
در تظاهرات روز هجدهم آبان دو نفر از مردم مجروح شدند و شش نفر دستگیر گردیدند. شبهنگام بیستم آبان نیز حادثه خونین دیگری روی داد؛ عدهای از مردم به طرف منزل یکی از درجهداران ژاندارمری دزفول حرکت کردند. این درجهدار که در محل کار خود به سر میبرد با اطلاع از این قضیه به همراه دو نفر دیگر از نیروهای ژاندارمری در محل حضور یافت و به سوی مردم تیراندازی کرد که در نتیجه دو نفر به شهادت رسیدند و سه نفر مجروح شدند. بنا به گزارش ساواک در ماه آبان تعدادی زن و مرد از تهران به دزفول آمدند و زنها در محل فاطمیه و مردها در مسجد آیتالله قاضی به تحریک مردم علیه حکومت پهلوی میپرداختند.
روز چهارم آذر دو هزار نفر از مردم در یکی از مساجد دزفول اجتماع کردند و به سخنرانی یکی از روحانیان گوش فرا دادند؛ پس از وی یکی از جوانان طی سخنانی از بازاریان خواست یک هفته مغازههایشان را تعطیل کنند. پس از آن اعلامیههایی بین مردم توزیع شد و به دنبال آن مردم در خیابانها تظاهرات کردند. در این تظاهرات مردم با استفاده از تیرآهن و سنگ، راهبندان ایجاد کردند. مأموران حکومت پهلوی نیز به سوی مردم تیراندازی کردند که در نتیجه چهار نفر مجروح شدند و یکی از مجروحان به شهادت رسید. هجده نفر از مردم نیز بازداشت شدند. روز بعد نیز سه نفر دیگر دستگیر شدند.
به گزارش ساواک پس از شروع دستگیریها در دزفول، فعالیتها به صورت پنهانی و زیرزمینی ادامه پیدا کرد و در اکثر مساجد، بهویژه مساجدی که در کوچههای فرعی واقع شده بودند، مردم پس از نماز جماعت در زیرزمینها و شبستانها به فعالیتهای خود ادامه میدادند. در روزهای پنجم و یازدهم آذر کلیه مغازههای دزفول بسته بود. روز چهاردهم آذر دو نفر از روحانیان دزفول به نامهای ابراهیم نزهت و محمد میرسپاه به اتهام انجام سخنرانیهای انقلابی دستگیر شدند.
در نیمهشب شانزدهم آذر که مصادف با شبهای عزاداری ماه محرم بود، در اقدامی جالب و ابتکاری، از چهار نقطه شهر دزفول شعارهای انقلابی از طریق بلندگو پخش میشد. در تظاهرات روز بعد 6 نفر از مردم مجروح و پنج نفر دستگیر شدند. گفته میشد در این روز 800 کفن از قم به دزفول رسید و قرار بود مردم با پوشیدن این کفنها در تظاهرات شرکت کنند.
در روز تاسوعا تظاهرات گستردهای در قالب عزاداری در دزفول برگزار شد. در این روز یکی از افسران شهربانی دزفول توسط یکی از درجهداران مجروح شد و به بیمارستان منتقل گردید. در تظاهرات روز عاشورا عکس امام خمینی در میدان مثلث و بالای ستون یادبود نصب شد. در تظاهرات روز بیستوسوم آذر دو زن بر اثر اصابت گلوله مجروح شدند. به دنبال کاهش تولید برق در سد محمدرضا پهلویِ دزفول، شورای تأمین این شهرستان در اواخر آذر تشکیل شد تا به چند نفر از کارکنان این سد در مورد کمکاری تذکر دهد.
روز بیستوپنجم آذر بر اثر پرتاب یک نارنجک دستساز به طرف مأموران مستقر در میدان پهلوی دزفول که مراقب مجسمه شاه بودند نُه نفر مجروح شدند. در تظاهرات پراکنده روزهای 27و28 آذر سه نفر از مردم مجروح شدند. به گزارش نیروهای دولتی، روز دوم دی، خودرویی مورد سوءظن مأموران قرار گرفت که در بازرسی از آن تعدادی اعلامیه به همراه باروت و چاشنی و فتیله کشف شد و پنج نفر از سرنشینان آن بازداشت شدند.
روز چهارم دی همه مغازههای شهر دزفول تعطیل بود. روز بعد عدهای از مردم در خیابان سیمتری از پشتبامها به سوی مأموران سنگ پرتاب کردند و در بعضی از خیابانها با آتشزدن لاستیکها راهبندان ایجاد کردند. مردم همچنین روز بعد سی بمب دستساز به سوی مأموران پرتاب کردند. در درگیریهای این روز سه نفر مجروح شدند. در این روز اداره آب و برق و بانکها تعطیل بودند. شبهنگام همزمان با قطع برق عدهای از مردم به تظاهرات ادامه دادند و صدای شلیک گلوله همچنان به گوش میرسید. در تظاهرات روز هفتم دی که با درگیریهایی همراه بود یک نفر به شهادت رسید. در درگیریهای روز بعد یکی از تظاهرکنندگان به شهادت رسید و دو نفر نیز مجروح شدند.
تظاهرات، روز دهم دی نیز ادامه یافت که توأم با آتشزدن لاستیکها و ایجاد راه بندان بود. در نتیجه تیراندازی مأموران، یازده نفر مجروح شدند. روز بعد همه مغازههای شهر تعطیل بود. با تاریک شدن هوا و قطع برق، تظاهرات مردم که توأم با آتشزدن لاستیکها بود آغاز شد. تظاهرات مشابهی روز بعد روی داد که طی آن منزل یکی از افسران شهربانی به آتش کشیده شد. روز سیزدهم دی نیز ادارات دارایی، پست، دادگستری، مخابرات، آب و برق و راهآهن دزفول در اعتصاب به سر میبردند.
روز هجدهم دی ضمن تعطیلی بازار و مغازهها، تظاهراتی نیز در دزفول برپا شد. به گفته ساواک این تظاهرات با حضور دههزار نفر از مردم برگزار گردید، در حالی که روزنامه اطلاعات تعداد مردم را هفتاد هزار نفر ذکر میکرد. تظاهرکنندگان در مقابل ساختمان ساواک دزفول توقف کردند و شعار «مرگ بر ساواک» سردادند. نام برخی خیابانهای دزفول در این روز توسط مردم تغییر یافت.(8)
روز بیستویکم دی عدهای از کارکنان پایگاه چهارم شکاری دزفول دست از کار کشیدند و در تظاهرات مردمی شرکت کردند. روز بعد دهها هزار نفر از روستائیان و عشایر حومه دزفول وارد شهر شدند و در حالی که شعارها و عکسهای امام خمینی را در دست داشتند با شعارهایی نظیر «ما همه روستایی آزادهایم، دست بیعت با خمینی دادهایم» راهپیمایی کردند.(9) روز بیست و پنجم دی نیز عدهای از مردم ساختمان ساواک دزفول را که روز قبل کاملاً تخلیه شده بود به آتش کشیدند.
روز بیستوهفتم دی 1357 روزی بسیار خونین در تاریخ مبارزات مردم دزفول است. به گزارش ساواک و به گفته فرماندار این شهر عصر این روز عدهای از درجهداران مغازهها را به آتش کشیدند و به سوی مردم تیراندازی کردند. در این حملات چماقداران نیز آنها را همراهی میکردند و سپس پلیس نیز به حمایت آنان آمد. جمعیت مذکور در حالی که شعار جاوید شاه سرداده بودند دهها اتومبیل را به آتش کشیدند و رهگذران را به گلوله بستند. به گفته شاهدان عینی، خودروهای ارتشی چند اتومبیل را با سرنشین زیر گرفتند. ساواک تعداد شهدای این روز را هجده نفر و مجروحین را سیوپنج نفر اعلام و روزنامه اطلاعات تعداد شهدا را بیست نفر و مجروحین را چهل نفر ذکر کرد.(10)
به گزارش نیروهای حکومتی، روز سوم بهمن یک دستگاه خودرو پیکان در دزفول توقیف و سرنشینان آن بازداشت شدند؛ از این خودرو که حامل سه سرنشین بود یک قبضه ژ3 و یک کلت و تعدادی فشنگ و تعدادی اعلامیههای انقلابی به دست آمد. همزمان با ورود امام خمینی به ایران در روز دوازدهم بهمن 1357 مردم دزفول درحالی که پرچمهای سبز رنگ در دست داشتند با خودرو و موتورسیکلت و با بوق زدنهای ممتد و چراغهای روشن به سمت اندیمشک حرکت کردند. عصر این روز عده کثیری از مردم بر مزار شهدای این شهر اجتماع کردند و پس از برگزاری نماز جماعت برای برپایی تظاهرات به سمت شهر حرکت کردند.
پینوشتها:
1- انقلاباسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 4، سندِ ص 98
2- نماینده دوره دوم مجلس شورای اسلامی
3- اطلاعات، ش 15725 ص 4
4- همان، ش 10588، ص 3
5- کیهان، ش 10591، ص 3
6- رستاخیز، ش 1046، ص 14
7- انقلاباسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 15، سندِ ص 215
8- اطلاعات، ش 15756، ص 5 ؛ کیهان، ش 10608، ص 5
9- کیهان، ش 10611، ص 6
10- انقلاباسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 24، سندِ ص 161
منابع:
- انقلاباسلامی به روایت اسناد ساواک، دوره 25 جلدی، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، 1377ش
- روزنامه اطلاعات
- روزنامه رستاخیز
- روزنامه کیهان
تعداد بازدید: 1686