21 فروردین 1397
روحالله محمدصادق
یکی از مطالب تاملبرانگیز که میتوان از اسناد سفارت آمریکا به دست آورد، عکسالعمل و تحلیل آمریکاییها نسبت به وقایع انقلابی سالهای 1356 و 1357 است. یکی از مهمترین این وقایع، واقعه 29 بهمن 1356 در تبریز است.
سولیوان (سفیر آمریکا در ایران) این واقعه را با عباراتی مانند اغتشاش (Riot) و آشوب (Disturbance) نام میبرد[1]، در حالی که وقایعی مانند این حادثه که توسط نیروهای طرفدار حکومت پهلوی انجام میشدند، مانند گردهمایی طرفداران حکومت پهلوی در خوزستان، با عبارت راهپیمایی و تظاهرات (Demonstration) بیان میشدند.[2]
اسناد سفارت آمریکا به صورت خلاصه واقعه روز 29 بهمن تبریز را اینگونه توصیف میکنند: «کمی قبل از ساعت 10 صبح روز شنبه 18 فوریه گروههایی از مردم که عمدتاً متشکل از مردان جوان بودند در بازار و منطقه مرکز خرید و فروش شهر گرد آمدند و در پی تلاش پلیس محلی برای متفرق کردن اجتماعکنندگان درگیری با شدت آغاز و با سرعت و شدت به سایر نقاط شهر کشیده شد. با وجود اینکه روز شنبه یک روز اداری رسمی بود، اعلامیههایی از هفته گذشته به چاپ رسیده و در سطح شهر توزیع شده بود که از مردم میخواست به مناسبت بزرگداشت چهلم کشتهشدگان مرکز مذهبی قم، در روز شنبه مغازههای خود را تعطیل کنند و لذا بازار و همچنین اکثریت مغازههای شهر تعطیل بودند.» [3]
اولین موضوعی که برای آمریکاییها مهم بود، تاثیر مستقیم این واقعه بر اتباع و مراکز آمریکایی بود: «تمام پنجرههای مرکز دو ملیتی انجمن ایران و آمریکا شکسته شد. لیکن به جز این واقعه، اغتشاشات دیگر جنبه ضدآمریکایی نداشته... و کنسولگری تبریز گزارش داد که تا ساعت 5 بعد از ظهر روز 15 فوریه به وقت محلی کلیه آمریکاییها سالم میباشند.» در ادامه آمده است: «در حدود ساعت 30/2 دقیقه بعد از ظهر مرکز دو ملیتی انجمن ایران و آمریکا مورد حمله واقع و تمام پنجرهها شکسته شد. در آن زمان هیچ کس در ساختمان نبود و جمعیت به آنجا داخل نشدند... کنسولگری تبریز به آمریکاییها اخطار کرده است که از خانههای خود خارج نشوند. خود کنسولگری از ساعت 11 صبح روز 18 فوریه علاوه بر محافظین معمولی پلیس تحت محافظت نیروی تقویتی پلیس قرار گرفته است.»[4]
در سند دیگری از خسارت به برخی موسسات فرهنگی! مانند انجمن ایران و آمریکا نام برده شده است.[5] آمریکاییها در توصیف این رویداد به شایعات توجه زیادی داشتند و تلاش نمیکردند از گزارشات مستند برای توضیح وقایع به مقامات وزارت خارجه شان استفاده کنند.[6] [7]
آمریکاییها تعجبشان را از انفعال حکومت پهلوی در برخورد با این واقعه پنهان نمیکنند: «علیرغم گزارشات وسیعی که راجع به بسته بودن مغازهها، به خاطر یادبود کشتهشدگان قم، رسیده بود، مقامات پلیس شهر به طرز عجیبی... غیرآماده مینمودند و ظاهراً از پیش هیچ طرحی برای مقابله، تدارک نشده بود و یا اینکه طرح محدودی بوده است.»[8]
همچنین در گزارشهای بسیاری بیاطمینانی آنها به آمارهای دولتی در مورد این واقعه مشهود است: «مطبوعات صبح 22 فوریه، با مرگ سه نفر دیگر جمع کشتهشدگان را 9 نفر اعلام کردهاند ولی مترینکو، کنسول ما در تبریز میگوید که تقریباً به طور قطع، تعداد کشتهشدگان بیش از این است.»[9] در سند دیگری آمده است: «[داریوش] همایون، وزیر اطلاعات در تاریخ 23 فوریه، مجدداً آمار دولت ایران را مبنی بر وجود 9 کشته در تبریز، برای مطبوعات مورد تأکید قرار داد ولی دیگران حقیقتاً این را جدی نمیگیرند. آمار کنسولگری تبریز... و یک روزنامهنگار محلی که رابطهای بسیار عالی دارد حداقل کشتهشدگان را 180 نفر تخمین میزند... تعداد مجروحین به طور وضوح بیشتر از 125 نفری است که رسما اعلام شده...»[10] به طور خلاصه نظر آمریکاییها این بود که «اکثر بیانیههای دولت ایران غیرمستند بوده است.»[11]
آمریکاییها بلافاصله بعد از وقایع تبریز به گفتوگو با افرادی که در این زمینه آنها را صاحبنظر میدانستند پرداختند. از جمله پسر تیمسار حسن پاکروان (رئیس اسبق ساواک)[12]، ام. هنری مارشال (مدیر مرکز فرهنگی فرانسه در تبریز)[13] و دی یابر پانوسیان، اسقف ارمنیهای تبریز [14] که در تمامی این ملاقاتها نظر طرف مقابل در کنار تحلیل نهایی ملاقاتکننده که از اعضای سفارت یا کنسولگری آمریکا بود، آمده است.
سفارت آمریکا در تحلیل اولیه نظر خود را اینگونه بیان میکند: «شدت و طول مدت تیراندازی دلالت بر چیزی بیش از ابراز مخالفت معمولی دارد. دلایل این امر و میزان و وسعت فعالیت مربوطه در نقاط دیگر ایران در روزهای آینده کشف خواهد شد.»[15]
در تحلیل دیگری آمریکاییها سعی دارند به نحوی از مخالفت برخی طبقههای اجتماعی با اینگونه وقایع سخن بگویند تا نتیجه این اقدامات را مثبت در نظر بگیرند: «درخواست پارلمان برای اقدام خشنتر از جانب دولت ایران کاملاً قابل پیشبینی است...»[16] آمریکاییها از یک طرف مردم شرکت کننده در واقعه تبریز را مسلمانان خداترس مینامند: «عمومیترین دلیلی که در توجیه حمله به سینماها ارائه میشود این است که در این مکانها زنان بر روی پرده به نمایش گذارده میشوند، و یا در مورد کاخ جوانان، انجمن ایران و آمریکا و باشگاه معلمین و هتلها، گفته میشود که در این مکانها، زنان و مردان آزادانه با هم اختلاط دارند و این مسئله برخلاف شعائر یک مسلمان خداترس میباشد.»[17] و از طرفی آنان را چنین خطاب میکنند: « توافق کلی بر این بود که... افراد بیکار و یا دارای پایینترین سطوح شغلی، طبقات ناراضی و... از میان عوامالناس بودهاند که... چیزی را از دست نمیدادند...»[18] در تحلیل دیگری گفته میشود: «مذهب یکی از معدود ثوابتی است که برای این قشر از مردم باقی مانده و... وجود مدارج و سلسله مراتب در روحانیت شیعه، در جامعهای که احساس میکنند این ارزشها منزوی شده و مورد تهدید واقع شده، جزو معدود چیزهایی است که آنها میتوانند درصدد حراست از آنها برآیند.»[19]
تحلیل آمریکاییها از یک طرف به ادامه ناآرامیها و از طرفی به وخیم نبودن اوضاع معطوف است: «حادثه تبریز، دروازهها را برای نبردهای مذهبی و اجتماعی که به سادگی آرام نخواهد شد، تکرار میشود نخواهد شد، باز کرده است. سفارت معتقد است اوضاع بدین وخامت نیست.»[20]
آمریکاییها با رابطه نزدیکی که با انگلیسیها داشتند به تحلیل واقعه تبریز با همراهی آنها پرداختند: «هم ما و هم انگلیسیها باور نداریم، تکرار میشود، باور نداریم به اینکه، شورویها برای یک چنین کاری آمادگی داشته باشند.»[21]
در پایان آمریکاییها تحلیل دوگانه و حتی متناقضی از ادامه واقعه ارائه میدهند: «عقیدهای قابل توجه وجود دارد که تظاهرات بیشتری در سراسر ایران در روز 30 مارس یعنی چهلم جریانات 18 فوریه تبریز برگزار خواهد شد... مجدداً تلاش خواهند نمود تا حداقل یکی از این تظاهرات را به شکل تبریز درآورند، تا موجب تحریک دولت به انجام واکنش دیگری شوند. شایع است که... یک شهر را انتخاب خواهند کرد، اما تعداد شهرهای نامزد زیاد است... سفارت بر این اعتقاد است که این مطالب در حال حاضر بیشتر جنبه «رجزخوانی» دارد... بر اساس گفتههای منابع ما، آیتاللهها... در ارتباط با یادبود «شهید» به نظر، مصمم میآیند. در پیشبینیهای درازمدت میتوان گفت که تابستان... [1357] دورهای بسیار خطرناکتر خواهد بود.»[22]
پینوشتها:
[1] اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب نهم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387، ص 16، سند شماره 8، 19 فوریه 1978- 30 بهمن 1356.
[2] همان، ص 9، سند شماره 5، 25 ژانویه 1978- 5 بهمن 1356.
[3] همان، ص 23، سند شماره 11، 23 فوریه 1978- 4 اسفند 1356.
[4] همان، ص 16، سند شماره 8، 19 فوریه 1978- 30 بهمن 1356.
[5] همان، ص 24، سند شماره 11، 23 فوریه 1978- 4 اسفند 1356.
[6] همان، ص 16، سند شماره 8، 19 فوریه 1978- 30 بهمن 1356.
[7] همان، صص 16 و 17، سند شماره 8، 19 فوریه 1978- 30 بهمن 1356.
[8] همان، ص 23، سند شماره 11، 23 فوریه 1978- 4 اسفند 1356.
[9] همان، ص 28، سند شماره 12، 23 فوریه 1978- 4 اسفند 1356.
[10] همان، صص 30 و 31، سند شماره 13، 23 فوریه 1978- 4 اسفند 1356.
[11] همان.
[12] همان، ص 32، سند شماره 14، 23 فوریه 1978- 4 اسفند 1356.
[13] همان، ص 34، سند شماره 15، 23 فوریه 1978- 4 اسفند 1356.
[14] همان، ص 36، سند شماره 16، فوریه 1978.
[15] همان، ص 17، سند شماره 8، 19 فوریه 1978- 30 بهمن 1356.
[16] همان، ص 20، سند شماره 9، 21 فوریه 1978- 2 اسفند 1356.
[17] همان، ص 25، سند شماره 11، 23 فوریه 1978- 4 اسفند 1356.
[18] همان، ص 25، سند شماره 11، 23 فوریه 1978- 4 اسفند 1356.
[19] همان، ص 26، سند شماره 11، 23 فوریه 1978- 4 اسفند 1356.
[20] همان، ص 28، سند شماره 12، 23 فوریه 1978- 4 اسفند 1356.
[21] همان، صص 37 و 38، سند شماره 17، 27 فوریه 1978- 8 اسفند 1356.
[22] همان، ص 41، سند شماره 18، 28 فوریه 1978- 9 اسفند 1356.
تعداد بازدید: 1365