28 فروردین 1397
روحالله محمدصادق
انرژی هستهای و تعامل آمریکاییها در این زمینه با حکومت پهلوی از موضوعات مهمی است که در اسناد سفارت آمریکا به آن اشاره شده است. چون فعالیتهای هستهای ایران در دوره حکومت پهلوی با کشورهای مختلفی از جمله فرانسه و آلمان مرتبط بود، آمریکاییها در این زمینه در حال رقابت با سایر کشورها بودند و سعی داشتند از وضعیت صنعت هستهای ایران آگاه شوند.
در یکی از اسناد دیده میشود که در پاسخ به سناتور آمریکایی در مورد تحقیقات جوش هستهای در امیرآباد تهران، رئیس وقت سازمان انرژی اتمی میگوید: «سازمان انرژی اتمی ایران تحقیقاتی را در مورد نیروی جوش هستهای به عمل میآورد، اما این تحقیقات همین اواخر شروع شده است» و این پاسخ برای آمریکاییها بسیار کلی بوده است.(1)
همچنین همکاری فرانسه با حکومت پهلوی در زمینه انرژی هستهای از دید آمریکاییها پنهان نمانده است: «ساختمان دستگاههای مولد برق که قرار بود به وسیله فراماتوم ساخته و... تکمیل گردد کماکان تحت اجراست و این شرکت امیدوار است که بتواند سفارشهای بیشتری برای پایگاههای تولید هستهای برق در ایران نیز به دست آورد.»(2)
آغاز همکاری آمریکاییها با ایران در این زمینه به سالهای دهه 40 شمسی برمیگردد: «قرارداد همکاری دوجانبه دو کشور در زمینه کاربرد انرژی اتمی در امور غیر نظامی مانند قرارداد امنیتی سهجانبه آمریکا، ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی با تأخیر روبهرو شد. در نهایت متن قابل قبول طرفین در زمینه تضمین سرمایهگذاریهای مربوط تهیه و توسط کابینه تصویب و به مجلس فرستاده شد.»(3)
تا قبل از ریاست جمهوری جیمی کارتر، موضوع عدم اشاعه تسلیحات هستهای، NPT و... برای آمریکاییها چندان مطرح نبود و آنها به دنبال کسب سود بیشتر در این زمینه و تسریع در ایجاد انرژی هستهای بودند: «موانع مالی و امنیتی که کمیته مشترک بر سر راه همکاریهای چند ملیتی برای غنی ساختن اورانیوم و موارد مربوطه قرار داده است، همکاری واقعی را غیر ممکن میسازد. اگر نتوان در زمینه همکاری به موقع به نتیجه رسید همپیمانان نخواهند توانست به موقع از این انرژی برای برآورده ساختن نیازهای خود بهرهبرداری نمایند و در دراز مدت هم این کار ممکن است سبب شود که بازار اورانیوم غنی شده و سرمایه تجهیزاتی مربوط به صنعت انرژی هستهای به روی آمریکا بسته شود... این امر به رهبری مهم وزارت امور خارجه و نیز تصویب کنگره آمریکا نیازمند است... وزارت امور خارجه باید سریعاً این مسئله را نیز با شورای امنیت ملی و کمیسیون انرژی اتمی و کمیته مشترک کنگره در امور انرژی اتمی در میان بگذارد...(4) از رئیس کمیسیون انرژی اتمی آمریکا به همراه تعدادی از باتجربهها و نخبگان دعوت به عمل آمد تا در آینده نزدیک به تهران بیایند و در این مورد که ما چگونه میتوانیم به بهترین وجه در رشتههای هستهای همکاری داشته باشیم، صحبت و تبادل نظر نمایند.»(5)
بعد از ریاستجمهوری کارتر صرفا ایران را به سمت امضای پیمان NPT و فعالیتهایی از این دست سوق دادند و همکاری هستهای ایران و آمریکا به همان شکل قبل و با تغییرات ظاهری ادامه پبدا کرد: «به طور نزدیک با شاه و... سازمان انرژی اتمی ایران همکاری کنید، تا راهی پیدا کنید که بتوانیم به اهداف عدم ازدیاد (سلاح) رئیسجمهور برسیم و به یک موافقت دوجانبه با ایران دست یابیم(6)... منافع ایران و آمریکا در امور انرژی بیشباهت نیست. این هر دو کشور ناچار به صرفهجویی در مصرف نفت و گاز طبیعی برای سوخت خود بوده و باید تأسیسات جایگزین دیگری برای تولید انرژی بیابد. ایران و آمریکا در حال حاضر در جریان مذاکره قراردادی در مورد انرژی اتمی میباشند و ایران درصدد نصب یک نیروگاه هستهای است. اگر آمریکا نمیخواهد که در این معامله تقریباً ده میلیارد دلاری به وسیله رقبای خارجی حذف شود، باید اولویت بسیار بالایی برای این مذاکرات قائل شود و اطمینان حاصل کند که سفارت ما در تهران به قدر کافی کارمند در این زمینه دارد که این مذاکرات را پشتیبانی و در مورد کلیه علاقههای ایران راجع به انرژی، علوم و تکنولوژی بحث کند.(7)... یکی از فروشهای تجارتی بزرگ آمریکا به ایران در ظرف چند سال آینده حدود 10 میلیارد دلار ارزش خواهد داشت و آن راکتورهای اتمی نیرو است، که نتیجه یک موافقت دوجانبه بین ایران و آمریکا در مورد استفادههای صلحآمیز از انرژی اتمی میباشد. رئیسجمهور و شاه... اعلام کردند که در اصول توافق شده [است].»(8)
در مجموع، برخی سیاستهای کلی آمریکا در زمان کارتر به این صورت بود: «لایحه عدم تکثیر تسلیحات هستهای: این لایحه... مقرر میدارد که کشورهایی که فاقد سلاحهای هستهای بوده لیکن مصالح و تجهیزات هستهای آمریکایی را دریافت میدارند باید فعالیتهای صلحآمیز هستهای خود را تا مارس 1980 در چهارچوب حراستهای بینالمللی درآورند، تا بتوانند باز هم صادرات هستهای آمریکایی و تجدید قرارداد مربوطه را... [به دست آورند.] این گونه تجدید قراردادها میتواند بر روابط سیاسی حساس تأثیر بگذارد. ما با جامعه اروپا نیز در زمینه ارائه خدمات هستهای به توافقهایی دست یافتهایم...
برنامه ارزیابی بینالمللی سیکل سوخت هستهای: این برنامه بنا به ابتکار ما ایجاد گردید و 53 کشور به مدت دو سال مشغول انجام مطالعاتی در زمینه سیکل سوخت میباشند که امیدواریم تا پایان سال 1979 اتفاق آرایی را در مورد عدم تکثیر هستهای مورد نظر ما پدید آورد.
خودداری عرضهکنندگان: تلاشهای خود را در رابطه با گروه عرضهکنندگان هستهای گسترش دادهایم تا از یک سیاست مشترک در زمینه تکنولوژی «نقاط خاکستری» استفاده شود که این تکنولوژی منحصراً برای برنامههای هستهای به کار نمیرود، ولی با تغییراتی میتوان از آن برای نقاط حساس هستهای (همچون غنیسازی و تجدید کاربرد) استفاده نمود.
پیمان عدم تکثیر و نقاط آزاد از تسلیحات اتمی: ما شدیداً خواستار رعایت همهجانبه پیمان عدم تکثیر تسلیحات هستهای بودهایم تا از گسترش تکنولوژی تسلیحات هستهای جلوگیری کرده... باشیم...
رویدادهای نقاط دیگر: ما آن دسته از کشورهای دیگر را که مشغول فعالیتهایی در زمینه اتمی بودهاند و اقدامات آنها میتواند بر اهدافمان در رابطه با عدم تکثیر هستهای تأثیر بگذارد، زیر نظر داشتهایم. ما همچنان به حمایت خود از اجرای برنامه دور نگهداشتن آمریکای لاتین از تسلیحات هستهای ادامه خواهیم داد و انتظار میرود که آرژانتین نیز آن را تصویب نماید. کوبا در آمریکای لاتین تنها کشوری خواهد بود که این قرارداد را تصویب نخواهد کرد.»(9)
تجدید ساختار قراردادهای هستهای با مشکلاتی در ایران و آمریکا مواجه میشود(10) و در نهایت آمریکاییها «اعتقاد دارند که عدم اشاعه سلاحهای هستهای در مورد ایران صدق میکند. در عین حال شاه سرمایهگذاریهای سنگینی در پرورش و رشد انرژی هستهای زمان صلح تقبل کرده و نگران است که در آینده به اندازه کافی سوخت هستهای به دست آورد. ایران از هم اکنون در آفریقای جنوبی و زئیر و جاهای دیگر در جستوجوی منابع متنوع برای اینگونه سوخت است. میتوان انتظارداشت که ایران همچنان به کارخانجات غنی کردن و تکنولوژی مشابه علاقه نشان خواهد داد و با توجه به میزان همکاریهای آینده با حکومت آمریکا در زمینه هدفهای جهانی هستهای در نتیجه میزان همکاریهای آمریکا، ایران علاقههای خود را برای تأمین عرضه سوخت به دست میآورد.»(11)
از دید آمریکاییها «در عین حال که فروشهای نظامی آمریکایی و آموزش مرتبط با آن سنگین است، ولی فروشها دقیقاً تحت نظارت است تا مانع از خدشهدار شدن روابط یا کاهش توان نظامی ایران گردد... یک قرارداد همکاری هستهای دو جانبه بین ایران و آمریکا در ژوئیه 1978/ تیر 1357 در تهران منعقد گردید...»(12)
آمریکاییها به دنبال الگوسازی از ایران برای الزام سایر کشورها به منظور اجبار آنها بر تبعیت از خواستههایشان بودند: «ایران پیمان عدم تکثیر سلاحهای هستهای را امضا و تأیید نموده است. به دنبال امضای لایحه همکاری هستهای توسط رئیسجمهور در آوریل، 1978 تمام قراردادهای همکاری هستهای باید مورد مذاکره مجدد قرار گرفته و از اهمیت بیشتری برخوردار گردند. ایران اولین کشوری بود که در مورد آن این امر به مرحله اجرا درآمد. بنابراین اهمیت این مذاکرات و تأثیر آن بر دیگر ملل که شمار آنها به 40 میرسد، قابل ملاحظه میباشد.»(13)
همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی «پیمانکاران خارجی نیروگاههای اتمی بوشهر و اهواز کار را در یک مرحله ناقص رها کردند. دولت... اعلام کرد... که پیمانکاران دو نیروگاه اتمی بدون هرگونه مشورت قبلی کار خود را رها کردهاند... پیمانکاران خارجی این نیروگاههای ناتمام را به سازمان انرژی اتمی تحویل نداده و مشکلات دیگری را پدید آوردهاند. سازمان انرژی اتمی ایران تعدادی از متخصصین خود را مأمور حراست از تسهیلات موجود کرد... [که] در حال بررسی این مسئله هستند که چگونه میتوان از تسهیلات موجود به بهترین نحو استفاده نمود. فریدون سحابی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، گفت نیروگاههای اتمی ناقص کنونی را نمیتوان به نیروگاههای مولد برق تبدیل نمود چون نظام آنها بسیار پیچیده است.(14)... متخصصان امور انرژی در ایران خواستار ارزیابی مستقل پروژه 8 میلیارد دلاری نیروگاه هستهای با آلمان غربی شدند. این پروژه به تکمیل دو راکتور 1200 مگاواتی در نزدیکی بوشهر مربوط میشود. اگرچه سازمان انرژی اتمی ایران تا به حال نزدیک به 2.7 میلیارد دلار صرف این راکتورها کرده، ولی فقط 60 درصد پروژه تکمیل شده است.»(15)
در نهایت «رئیس سازمان انرژی اتمی ایران به سفارت اطلاع داد که برنامه انرژی هستهای در ایران که سابقاً جاهطلبانهترین طرح در جهان سوم بود بالقوه تمام شده است و کار روی پروژههای آلمانی و فرانسوی متوقف خواهد شد و تکنیسینهای خارجی به کشورهایشان باز خواهند گشت.»(16)
پینوشتها:
1. اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب هشتم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387، صص 809 و 810، ملاقات کودل، ریبیکوف و بیکر با هویدا، نخستوزیر ایران، در تاریخ 16 نوامبر 1976، 23 نوامبر 1976- 2 آذر 1355.
2. اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب اول، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 209، سند شماره 9، 16 فوریه 1979 – 27 بهمن 1357.
3. اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب ششم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 654، سند شماره 3، 4 سپتامبر 1969-13 شهریور 1348.
4. همان، ص 449، صنعت بینالمللی نفت در سال 1980، دسامبر 1971.
5. همان، کتاب اول، ص 387، سند شماره 12، آوریل 1974- فروردین 1953.
6. همان، ص 666، سند شماره 2، 11 دسامبر 1977- 2 آذر 1356.
7. اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب چهارم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 231، سند شماره 1، اوت 1976- مرداد و شهریور 1355.
8. همان، کتاب اول، ص 673، سند شماره 5، 11 ژانویه 1978- 21 دی 1356.
9. اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب هفتم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387، صص 124 و 125، سند شماره 78894، 27 مارس 1978.
10. همان، کتاب اول، ص 773، سند شماره 47، 23 اوت 1978 – اول شهریور 1357.
11. همان، ص 451، سند شماره 22، 5 آوریل 1977 – 16 فرودین 1356.
12. همان، کتاب هفتم، ص 812.
13. همان، کتاب ششم، صص 886 و 887، یادداشت بازرسی شماره 11، ژوئیه 1978.
14. اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب دهم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387، ص 543، سند شماره 249، 8 ژوئیه 1979- 17 تیر 1358.
15. همان، کتاب اول، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 175، سند شماره 92، 7 مارس 1979- 16 اسفند 1357.
16. اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب سوم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 389، سند شماره 33، 23 ژانویه 1979- 3 بهمن 1357.
تعداد بازدید: 1282