16 اردیبهشت 1397
روحالله محمدصادق
محمدرضا پهلوی از زمان ترک ایران (26 دی 1357) و پس از اقامت کوتاهی که در مصر داشت، ده هفته در مراکش، یازده هفته در باهاما و هفده هفته در مکزیک بود. وی تمایل زیادی به اقامت در ایالات متحده داشت و این موضوع را بارها با آمریکاییها مطرح کرده بود.
وزارت امورخارجه آمریکا در نامهای سری به کاردار خود در ایران مینویسد: «ما دوباره نحوه جواب دادن به درخواستهای مداومی را که شاه از کانالهای گوناگون ابراز میدارد، مطرح کردهایم. این درخواستها راجع به اقامت شاه، شهبانو و خانواده وی در ایالات متحده میشود... من مایلم نظرات شخصی و خصوصی شما را از اثر چنین حرکتی بر امنیت آمریکاییهایی که در ایرانند... و همچنین بر روابط ما با دولت ایران، بدانم. آیا جواب شما به سؤال مطرح شده تفاوتی میکند اگر (الف) شاه از ادعای خود و وراث خود نسبت به سلطنت صرف نظر کند، یا (ب) موافقت کند که جداً از هرگونه فعالیت سیاسی خودداری کند و این در ملاءعام تأیید گردد... ما به وضوح درمییابیم که به حداقل رساندن اثر پذیرفتن شاه، بستگی به... توانایی و اختیارات دولت [ایران] در اداره فرماندهی نیروهای امنیتی که از افرادمان حفاظت میکنند و توانایی آنها در به حداقل رساندن هر عکسالعمل خصمانه عمومی که علیه افراد یا روابطمان ایراد شود، دارد.» این مسئله آنقدر برای آمریکاییها مهم بود که در پایان این نامه مینویسند: «باعث تشکر خواهد بود اگر این پیام را با هیچ یک از همکارانتان در میان نگذارید. لطفاً جواب خود را برای وزیر ارسال دارید.»[1]
کاردار آمریکا در ایران که در آن زمان بالاترین مقام سفارت در ایران بود، در جواب نامه وزارت امورخارجه آمریکا مینویسد: « هر نوع قضاوتی در... [این] مورد باید بدون تردید مخفی باشد و بماند، و این به خاطر وضع غیرقابل پیشبینی ایران... میباشد. با توجه به این مسئله من نتیجه میگیرم که اقامت شاه در آمریکا در آینده نزدیک یعنی 2 تا 3 ماه آینده برای منافع ما و امنیت آمریکاییهای داخل ایران مانند گذشته مضر و خطرناک خواهد بود. از طرفی من معتقدم که این وضع میتواند تا آن زمان بهبود یابد و تدریجاً امکان انجام آن کار تحت کنترل خودمان در اواخر پاییز بیشتر خواهد بود... به نظر من 2 - 3 ماه آینده زمان غلطی برای این کار میباشد... به خاطر وضعیت حساس روابط دو جانبهمان [با ایران]... اگر ما الان به شاه پناهندگی دهیم به طور حتمی تظاهرات عظیمی بر علیه سفارت انجام خواهد گرفت. اگر خوششانس باشیم تا همان حد پیش میروند و ما شاهد حمله واقعی مانند فوریه گذشته نخواهیم بود. ولی هیچ تضمینی برای این مسئله وجود ندارد... در واقع... احتمال انجام عملیات تروریستی فردی یا گروهی بر علیه ما در صورت آمدن شاه زیادتر خواهد شد. [همچنین] روابط دو جانبه ما هم دارای تفاهم و قدرت کافی برای تحمل این چنین برخوردی با شاه نمیباشد... دادن پناهندگی به شاه میتواند تمام دستاوردهای ما... را خنثی کند... من میگویم که در هر دو طرف، در داخل ایران و در روابط دو جانبه ما احتیاج به انعطاف بیشتری داریم تا بتوانیم عواقب بدی که ممکن است به دنبال پذیرش شاه (که من معتقدم باید بالاخره او را بپذیریم) برای منافع ما پیش آید تحمل کنیم... با فرض اینکه روابط دو جانبه ما ادامه یابد و عمق بیشتر بیابد و با فرض اینکه بعد از انتخابات دولتی مقتدرتر روی کار آید که کنترل بیشتری بر نیروهای امنیتی کشور داشته باشد، عواقب پذیرفتن شاه را میتوان در آن صورت کنترل نمود. من لذا پیشنهاد میکنم هر گونه تصمیمی را به تأخیر اندازیم و ببینیم اوضاع در 60 تا 90 روز آینده چگونه است... ارزیابی بالا در صورتی که شاه قبل از آمدن به آمریکا به طور علنی ادعای خود و وارثین خود نسبت به سلطنت را پس بگیرد عوض خواهد شد و عواقب خیلی کمتری در برخواهد داشت ( ولیکن اقرار میکنم که مشکل میتوان انتظار داشت او چنین کاری را در آینده نزدیک به عهده بگیرد.) از طرفی فکر نمیکنم تعهد علنی شاه به عدم دخالت در مسایل سیاسی تأثیر مفید داشته باشد. اینجا برای آن پشیزی ارزش قائل نخواهند بود.»[2]
کاردار ایران در ایالت متحده دو روز بعد «با کارمند وزارتخانه [امور خارجه آمریکا] تماس گرفت تا به فوریت بپرسد که آیا شاه در حال آمدن به ایالات متحده میباشد... وی گفت که چنین گزارشی را از یک منبع موثق دریافت کرده است و دکتر [ابراهیم] یزدی [وزیر امورخارجه وقت ایران] از او خواسته بود که با وزارتخانه تماس گرفته و نگرانی دولت موقت را ابراز کند... کارمند وزارتخانه گفت که میتواند به... [وی] اطلاع دهد که در موضع ایالات متحده تغییر داده نشده است و وی از هیچ برنامهای برای آمدن شاه به آمریکا خبر ندارد.»[3]
با وجود آنکه آمریکاییها نسبت به تبعات ورود محمدرضا پهلوی به ایالات متحده حساسیت داشتند، اما به دلیل آنکه نسبت به ورود فرزندان او حساسیتی وجود نداشت، شرایط تحصیل آنان را فراهم کردند: «انتظار میرود چهار فرزند پهلوی تحصیل خود را... در ایالات متحده انجام بدهند. سه تای کوچکتر از آنها اینک در کشور هستند. رضا آخر هفته پیش برای یک اقامت کوتاه وارد آمریکا شد تا امتحان مهارت زبان انگلیسی توفل خود را همانطور که خواسته شده پشت سرگذارد. وی برای آمدن اینجا احتیاج به ویزا داشت و آن را از سفارت ما در مکزیکو سیتی به دست آورد.» آمریکاییها در ادامه همین نامه به کاردار خودشان مینویسند: «شما باید بدانید که شاه پیش از ترک ایران ویزایی فراهم کرد و آن هنوز معتبر است.» اما «در عین حال... پیشنهاد میکنیم دولت موقت [ایران] را از این واقعیت مطلع نکنید.»[4]
پس از گذشت بیش از 2 ماه، که با نظر مشورتی کاردار آمریکا در ایران مطابقت دارد، آمریکاییها موضوع سفر محمدرضا پهلوی را به بهانه بیماری او اجرایی میکنند. نماینده سفارت آمریکا مینویسد: «در جهت مطلع ساختن آنان نظرات ما مبنی بر اینکه شاه نیاز فوری به پذیرفته شدن در آمریکا و استفاده از امکانات پزشکی آنجا را دارد من اظهارداشتم که تصمیم ما مبنی بر پذیرش شاه به طور کلی به خاطر مسایل بشر دوستانه بوده است.»
در ادامه همین سند نوشته شده که همان نگرانیهای کاردار آمریکا به ابراهیم یزدی و برخی اعضای دولت موقت گفته میشود: «ما میل داریم که در هر زمینهای که ممکن است با هم کارکنیم تا بتوانیم به هر ترتیب روابط جدیدی را با ایران پایهگذاری کنیم. من اظهار امیدواری کردم که دولت موقت ایران در این مسئله با ما همکاری کند. تا بتوانیم بحران سیاسی ناشی از ورود شاه به آمریکا را مشترکاً کنترل کنیم و ما در جستوجوی راه حلی برای پایهریزی روابط جدید بین دو کشور هستیم. همچنین روی این موضوع تأکیدکردم که ما امیدواریم و اطمینان داریم که دولت موقت ایران باید تا آنجا که ضرورت دارد قدمهایی در راه ایجاد امنیت برای مجامع ما در ایران در برابر تظاهرات مردمی که ممکن است به وجود آید، بردارد... یزدی بحث را در نکات زیر خلاصه کرد:
الف) دولت موقت ایران قویاً ترجیح میدهد که شاه به فرض اینکه واقعاً به معالجات پزشکی در خارج از مکزیکو نیازمند است، این معالجات را در محلی غیر از آمریکا ادامه دهد. یزدی گفت که حتی اگر این امکانات پزشکی در مکزیکو در دسترس نیستند، این مسئله برای دولت موقت ایران قابل درک نیست که چرا شاه از امکانات پزشکی در اروپای غربی استفاده نمیکند. ب) چنانچه ایالات متحده به شاه اجازه اقامت بدهد، یزدی احساس میکرد که معالجه شاه درخارج از شهر نیویورک در نظر افکار عمومی اینجا هم بیشتر قابل پذیرش خواهد بود. او میگفت که ایرانیان نیویورک را مرکز راکفلرها و صهیونیستها میدانند و این مسئله را پیچیدهتر خواهد کرد... ج) برای کمک به دولت موقت ایران در این مورد که مردم و [آیتالله]خمینی را متقاعد کند که مسئله پذیرش شاه به وسیله آمریکا یک حیله نیست، دولت موقت امیدوار است که به یک دکتر ایرانی اجازه داده شود که اعتبار گزارشات پزشکی را تأیید کند.» با وجود تمامی این نکات، آمریکاییها در جواب یزدی که «پرسید... اگر تشخیصات طبی معالجه شیمیایی ممتد و یا معالجات دیگر را پیشنهاد کرد، شاه در آمریکا خواهد ماند؟» میگویند «در این مورد هیچ ضمانتی نمیتوانیم بکنیم.»[5]
ارزیابی اولیه آمریکاییها این است که «عکسالعمل ورود شاه به آمریکا خیلی کم بوده است. اغلب روزنامههای فارسی و انگلیسی زبان داستان را به نحوی عادی با استفاده از سرویسهای خبری گزارش شده از سوی سخنگوی وزارت امور خارجه، ابراهیم مکلا نقل کردند. بر اساس گزارش روزنامه تهران تایمز مکلا گفته است که درک دولت ایران از عزیمت شاه مخلوع به ایالات متحده فقط برای معالجه بوده و او و همسرش حق اداره فعالیتهای سیاسی از هر نوع را در آمریکا نخواهند داشت. او توضیح داد که شاه از سرطان موضعی رنج میبرد. رادیو تلویزیون (NIRT) از موضوع به کلی چشمپوشی کرده. نه رادیو و نه تلویزیون در بخش اخبار 23 اکتبر و امروز خبری از سفر شاه اعلام نکردهاند. چند تظاهرات، دیروز در تهران برگزار شد که شامل گروههایی بود که از مقابل سفارت عبور کرده و توقفی نداشتند... تظاهرات مشابه دیگری نیز بودند که مربوط به مسایل آموزشی بودند نه شاه یا آمریکا... تظاهراتی برای روز جمعه 26 اکتبر ( 4 آبان) طرح شده است... یکی از مسیرهای راهپیمایی از مقابل سفارت میگذرد و تصور ما این است که تظاهرکنندگان موقعیت را برای تظاهرات علیه آمریکا مناسب دیده و شاید این تظاهرات شامل اعتراضاتی بر علیه حضور شاه در آمریکا بشود. همچنین احتمال دارد که پس از پایان تظاهرات در دانشگاه تهران و بازگشت عادی، شرکتکنندگان به سوی سفارت آیند. ما احتیاطات لازم را خواهیم کرد...»[6]
آمریکاییها اجازه معاینه محمدرضا پهلوی توسط چند پزشک معتمد ایرانی در آمریکا را نمیدهند و به سفیر ایران دکتر فرهنگ و آوا (مأمور مطبوعاتی) میگویند: «دولت آمریکا مایل است با پزشکان منتخب جمهوری اسلامی ایران در ارتباط باشد» و فقط مدارک پزشکی منتخب و گزینش شده از وضعیت محمدرضا پهلوی را به وزارت امور خارجه ایران میدهند تا به پزشکان معتمد بدهند.[7]
دست بالا گرفتن آمریکاییها در این موضوع مشهود است، اما در نهایت گزارش میکنند: «عکسالعمل منفی علیه حضور شاه در آمریکا در حال تکوین است... [آیتالله] خمینی دو بار انتقاد کرد... در 27 اکتبر کارگران شرکت نفت هشدار دادند که در صورتی که آمریکا از تحویل شاه خودداری کند ایران ممکن است اقدام به تلافی اقتصادی کند... سرانجام رادیو تلویزیون ملی ایران سکوت خود را نسبت به موضوع شکست. ابتدا سرمقاله آتشین روزنامه جمهوری اسلامی و سپس گزارشی از سخنرانی دکتر محمد بهشتی را که در راهپیمایی وحدت 26 اکتبر در دانشگاه تهران ایراد نمود، پخش کرد. وی اظهار داشت که ایران حضور شاه را در آمریکا به عنوان یک میهمان تحمل نخواهد کرد.» [8]اما معاون چهارم بخش سیاسی وزارت امور خارجه، پارسا کیا، در ملاقات با مامور سفارت آمریکا میگوید: «وزارت امور خارجه در صورتی قادر است که زیانهای آمریکا را در قبال روابط با ایران جبران کند که شاه بلافاصله بعد از مرخص شدن از بیمارستان آمریکا را ترک کند و در غیر این صورت بحرانی به وجود میآید... او تلویحاً گفت... که ادامه حضور شاه در آمریکا ممکن است منجر به قطع روابط ایران و آمریکا شود.»[9]
آمریکاییها در حالی که در 29 مهر 1358 اجازه ورود شاه به آمریکا را با ویزای توریستی صادر میکنند، میگویند: «ما هیچگاه به دولت موقت ایران نگفتهایم که دولت آمریکا شاه را خواهد پذیرفت و یا به او اجازه معاینه پزشکی در این کشور را خواهد داد...»[10]
آمریکاییها با وجود اینکه میخواهند مسئولیت خود در قبال حضور شاه در آمریکا را نپذیرند و این اقدام را بشردوستانه و کمک به انسانی بیمار جلوه دهند، اما نسبت به رفتار ضد آمریکایی در ایران بسیار حساس هستند: «به دنبال یک تعطیلی مذهبی در روز اول نوامبر، حزب جمهوری اسلامی... یک راهپیمایی به عنوان حرکتی در جهت محکومیت سیاستهای استعماری انگلستان و آمریکا ترتیب میدهد. این حزب اعلام کرد که این تجمع برای محکوم کردن حضور شاه در آمریکا خواهد بود... در حالی که این تظاهرات برنامهریزی شده صرفاً اعتراضی محض نسبت به حضور شاه در آمریکا میباشد، اما امکان خشونتهایی نیز وجود دارد... سفارت با یک گروه کوچک اعزامی از شهربانی حفاظت میشود. اما احتمالاً اگر سفارت در معرض حملهای جدی قرار بگیرد، حضور آنها بیاثر خواهد بود.»[11]
آمریکاییها همچنین عکسالعمل رسانههای ایران درباره ورود محمدرضا پهلوی به آمریکا را با جزییات زیادی به اطلاع مسئولان وزارت امور خارجه کشورشان میرسانند.[12]
پینوشتها:
[1] اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب اول، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 317، سند شماره 20، 26 جولای 1979، 4 مرداد 1358.
[2] همان، صص 318 و 319، سند شماره 21، 28 ژوئیه 1979، 6 مرداد 1358.
[3] همان، ص 320، سند شماره 22، جولای 1979، 8 مرداد 1358.
[4] همان، ص 322، سند شماره 24، 16 اوت 1979، 25 مرداد 1358.
[5] همان، صص 323 و 324، سند شماره 25، 21 اکتبر 1979، 29 مهر 1358.
[6]همان، ص 325 ، سند شماره 26، 24 اکتبر 1979، 2 آبان 1358.
[7] همان، صص 326 و 327، سند شماره 27، 26 اکتبر 1979، 4 آبان 1358.
[8] همان، ص 327، سند شماره 28، 28 اکتبر 1979، 6 آبان 1358.
[9] همان، ص 328، سند شماره 29، 31 اکتبر 1979، 9 آبان 1358.
[10] اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب دوم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 355، سند شماره 44، 30 اکتبر 1979، 8 آبان 1358.
[11] اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب دهم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387، ص 729، سند شماره 373، 1 نوامبر 1979، 10 آبان 1358.
[12]همان، صص 718 - 721، سند شماره 362، 30 اکتبر 1979، 8 آبان 1358.
تعداد بازدید: 1333