انقلاب اسلامی :: واکنش امام خمینی به خبر رحلت حاج‌آقا مصطفی

واکنش امام خمینی به خبر رحلت حاج‌آقا مصطفی

31 اردیبهشت 1397

راوی: آیت‌الله عباس خاتم یزدی

مرحوم حاج‌آقا مصطفی [خمینی] یک شب قبل از رحلت مشکوکش، در مراسم ختم مادر یکی از علمای سرشناس نجف یعنی مرحوم آقای سیدجعفر مرعشی شرکت کرد... در آن مجلسی که بنده هم حضور داشتم حاج‌آقا مصطفی مدت زیادی نشست و بعد از پایان مراسم، برخاست و رفت.

فردای آن روز بنده به همراه ابوالزوجه‌ام برای شرکت در مراسم تشییع جنازه آمیرزاعلی نائینی فرزند مرحوم محقق نائینی از منزل بیرون آمدیم... هنگامی‌که به منزل حضرت امام خمینی که فاصله‌ای با منزل ما نداشت رسیدیم من آقای سجادی اصفهانی را که گوشه چشمش سیاه و متورم شده بود و می‌گریست در مقابل در دیدم و موقعی که از علت گریه‌اش پرسیدم گفت: حاج‌آقا مصطفی از دنیا رفته است و ما با ناراحتی وارد حیاط منزل شدیم. در همین هنگام حاج احمدآقا [خمینی] که در طبقه دوم و بیرونی بود مرا صدا زد و گفت: شما به همراه آقای اراکی (ابوالزوجه) نزد امام بروید و نگذارید ایشان به بیمارستان برود، آقا تصور می‌کند که آقا مصطفی هنوز در بیمارستان بستری است و از رحلت ایشان خبر ندارد.

موقعی که ما به خدمت حضرت امام در اندرونی رسیدیم، معظم‌له در حالی ‌که اضطراب و نگرانی در چهره‌اش هویدا بود فرمود: آقای خاتم یک ماشین بگیرید که من بروم بیمارستان ببینم حال مصطفی چطور است؟ و من چون نمی‌دانستم که چه عکس‌العملی باید نشان بدهم و چه جوابی به حضرت امام بدهم آمدم بیرون و قضیه را به احمدآقا گفتم که ایشان دوباره گفت: شما به اندرونی بروید، نگذارید امام بیرون بیاید و من هم به اندرونی بازگشتم و وقتی امام مرا دید فرمود: چه‌کار کردید؟ آیا ماشین آوردید؟ و قبل از اینکه بنده جوابی بدهم حاج احمد آقا وارد اتاق شد و امام رو کرد به ایشان و پرسید: احمد! حال مصطفی چطور است؟ و مرحوم حاج‌احمدآقا به جای جواب دادن با صدای بلندی شروع به گریستن کرد؛ با گریه ایشان، امام متوجه قضیه شد و سه بار پشت سرهم فرمود: انالله و انا الیه راجعون[1] و بعد بدون اینکه گریه‌ای بکند و اشکی از چشمش سرازیر شود، طی جملات کوتاهی اظهار داشت: بنده خیلی دوست داشتم که مصطفی برای خدمت به اسلام و مسلمین باقی بماند و ای کاش ایشان زنده می‌ماند. غیر از این جملات و آیه استرجاعی که ایشان تلاوت کرد، ما هیچ‌گونه اظهار ناراحتی و تأثری از امام ندیدیم و بنده برای اینکه حضرت امام گریه بکند و از فشار روحی‌اش کاسته شود، به آقای فرقانی که همراه ما در اندرونی بود و از صدای خوشی هم برخوردار بود گفتم: بهتر است شما مقداری ذکر مصیبت بکنید تا حضرت امام گریه کنند و بر قلب‌شان بیش از این فشار وارد نشود و ایشان هم قبول کرد و شروع به روضه‌خوانی و ذکر مصیبت حضرت علی‌اکبر نمود. بعد از ایشان نیز آقای شیخ عبدالحسین فرزند مرحوم شیخ محمدعلی واعظ خراسانی که صدای خوبی داشت و بر اساس روایات صحیح و معتبر روضه می‌خواند شروع به ذکر مصیبت کرد. اما حضرت امام یک قطره اشک هم نریخت...

جمعی از دوستان و نزدیکان آمدند و جنازه حاج‌آقا مصطفی را برای غسل و طواف به کربلا بردند. آقای سیدعلی شاهرودی فرزند مرحوم آیت‌الله شاهرودی بدن حاج‌آقا مصطفی را در غسال‌خانه‌ای در خیمه‌گاه کربلا غسل داد و جنازه‌ ایشان بعد از طواف در حرم اباعبدالله(ع) به نجف بازگردانده شد و برای انجام مراسم تشییع، جنازه به بیرون شهر انتقال داده شد و مراسم تشییع با حضور گسترده علما و فضلا و عامه مردم نجف به شکل باشکوهی به طرف بارگاه علوی آغاز گردید و سپس جنازه‌ حاج‌آقا مصطفی بعد از اقامه نماز توسط مرحوم آقای خویی در حجره‌ای که مقبره مرحوم شیخ محمدحسین اصفهانی قرار داشت، در کنار قبر ایشان و پشت قبر مرحوم علامه حلی که در رواق حرم مطهر حضرت علی(ع) واقع است دفن گردید.[2]

 

[1] - بقره/ 156

[2] خاطرات آیت‌الله خاتم یزدی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1381، صص 153 – 156.



 
تعداد بازدید: 1299


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: