15 خرداد 1397
روح الله محمدصادق
در اسناد به دست آمده از سفارت سابق آمریکا در تهران (لانه جاسوسی) به حوادث قبل و بعد از 15 خرداد سال 1342 ش به صورت اختصاصی پرداخته نشده است، اما در لابهلای اسناد میتوان به تحلیلی از وقایع آن ایام رسید.
در نگاه آمریکاییها حوادث 15 خرداد عکسالعمل طبقه مذهبی در برابر حکومت پهلوی بود: «شاه... در انجام رفورمهایی که بیشتر در زمینههای آموزش و پرورش، روابط خانوادگی و اجتماعی و حقوق زنان میباشد، مستقیماً رو در روی طرز فکر سنتی قرار گرفته است. روحانیت که از نفوذ قابل توجهی در زندگی خانوادهها بویژه در مناطق روستایی برخوردار است، نقش دنیایی خود را به علت اینکه ایرانیان به هدایت و رهبری و حمایت دولت چشم دوختهاند، مرتباً از دست میدهد... [در عمل] حضور دولت در مناطق روستایی با همکاری سپاه پیکار با بیسوادی و سپاه ترویج، سپاه بهداشت و امثالهم کمک زیادی به قدر اقتدار روحانیت کرده است... لکن، از 1963 (1342) که... مذهبی[ها] یک شورش وسیع را دامن زده بودند و بیرحمانه به وسیله رژیم سرکوب شد، روحانیت از تشکل احساسات در عملیات سیاسی منع گردید. هیچ رهبر مشخصی از 1961، پس از فوت رهبر برجسته شیعیان [آیتالله العظمی بروجردی] وجود نداشته است. آیتالله خمینی، که به خاطر فعالیتهای ضد دولتیاش توقیف و در 1964 به عراق تبعید شد، خیال رهبری ایرانیان مسلمان را دارد.»[1]
در سند دیگری، در مورد زمینههای قیام 15 خرداد آمده است: «عوامل... تحت رهبری روحانیت و مخالفان سرسخت رفورمهایی چون توزیع زمین و حقوق زنان با شدت تمام در 1963 که برای آخرین بار تظاهرات به راه انداختند، سرکوب شدند. روحانیت در عین حال که از آن زمان سخت تحت کنترل قرار دارد، هنوز از مقداری احترام کافی برخوردار است که بتواند گاهگاهی ترمزی در بعضی از برنامههای دولت ایران (مانند طرحهای سپاه دین) ایجاد کند.»[2]
البته آمریکاییها در تحلیلهایی که در سالهای بعد ارائه میدهند، به صورت غیرمستقیم اصلاحات ادعایی حکومت پهلوی را نه چندان موفق ارزیابی[3] و چنین اظهار نظر میکنند: «برنامه اصلاحی... در زمینههای دیگر از قبیل اصلاح امور اداری و انقلاب آموزشی موفقیت چندانی دربر نداشته است. تأثیر کل برنامه اصلاحی سبب تغییر وجهه شاه... شده، لیکن فقدان حس اصلاحات سیاسی کافی در آینده مسائلی را ایجاد خواهد کرد.»[4]
در حقیقت آمریکاییها بیشتر مقاصد سیاسی را از این اصلاحات پیگیری میکنند[5] و از تضعیف روحانیت که ناشی از سرکوب سال 1342 است، خوشحال هستند، چون: «تا آنجا که مربوط به خط مشی آمریکا میشود، بازگشت نفوذ ملاها، هر چند که غیرمتحمل است، بر چهره ما در اینجا اثر نامطلوب خواهد داشت، زیرا ما مسیحی هستیم، و در چشم عامه ارتباط نزدیک با این رژیم رفورمیست و با اسرائیل داریم. رهبران مذهبی محافظهکار، قسمت عمده دنیاگرایی ایران و نیز روابطش را با اسرائیل، متوجه نفوذ آمریکا میدانند. به علاوه، روحانیت ملی به طور سنتی با نفوذ خارجی در ایران مخالفت کرده است. بنابراین در صورت غیرمحتمل بازگشت روحانیت به یک وضعیت مهم سیاسی با نفوذ در چند سال آینده، میتوانیم انتظار مورد حمله قرار گرفتن را داشته باشیم.»[6]
در مورد واقعه 15 خرداد 1342 هم در اسناد سفارت آمریکا آمده است: «5 ژوئن روز قیام، اتحادی از بازاریان، عناصر زمینهداران و مسلمانان متعصب به رهبری روحانیون منجمله [آیتالله] خمینی بر علیه انقلاب سفید شاه صورت گرفت... بعد از شورشی که پس از سخنرانی [آیتالله] خمینی صورت گرفت و به طور وحشیانه سرکوب شد و [آیتالله] خمینی نیز توقیف گردید، اعمال رهبران مذهبی مانع محاکمه و اعدام احتمالی او گردید. شهدای آن شورش نیز از طبقه پایین بازاریان محافظه کار و محصلین مذهبی بودند.»[7]
در سند دیگری آمده است: «شورش خونین... 1963 نتیجه تلاشهای دولت [حکومت پهلوی] برای خاموش کردن صدای انتقادآمیز یک روحانی بود... آیتالله روحالله خمینی که دستگیری او آشوبهای جدی به وجود آورد...»[8]
همچنین آمریکاییها پس از واقعه خرداد 1342 به سراغ برخی افرادی که با آنها در ارتباط هستند، میروند و تحلیل آنها را جویا میشوند. در مکالمه با فردی به نام دکتر مهدوی، از اعضای ارشد جبهه ملی که با تیتر «اغتشاشات تهران در روز 15 خرداد» تنطیم شده، آمده است: «قدرت احساسات مذهبی ایرانیان به نحو قابل ملاحظهای از سوی رژیم [پهلوی] کمتر از آنچه که بود تلقی شد. [آیتالله]خمینی اکنون یک چهره ملی مهمیاست که رژیم باید با نهایت احتیاط با آن رفتار کند. جبهه ملی مستقیماً در این اغتشاشها دستی نداشته است.»[9]
در مکالمه دیگری طرف ایرانی به دبیر سوم سفارت آمریکا میگوید: «اگر ایالات متحده پول سربازان شاه را نمیداد، دیکتاتوری هم وجود نمیداشت... هر چه باشد اگر پول ارتش را شما نمیپرداختید، به طرف مردم ما شلیک نمیکرد.» دبیر سفارت در پاسخ میگوید: «ایران متفق ماست و... ما حکومت ایران را انتخاب نکردهایم.» وی همچنین در پاسخ به طرف ایرانی که میگوید: «خود آقای آیزنهاور [سیوچهارمین رئیسجمهور آمریکا] در یک مصاحبه اعتراف کرده است که ایالات متحده مصدق را سرنگون کرد» دخالت ایالات متحده در سرنگونی دولت محمد مصدق را تکذیب میکند![10]
محمد درخشش، وزیر فرهنگ در حکومت پهلوی هم به دبیر دوم سفارت آمریکا در مورد واقعه 15 خرداد میگوید: «ژست و تظاهر دولت به این که اغتشاشات... ناشی از یک برنامه سری برای سرنگونی رژیم ایران توسط عبدالناصر بود، فقط یک «نمایش» است. وقتی نارضایتیها در داخل در آن حدی وجود دارند که موجب طغیان خشونت بشوند، نیازی به هیچگونه دخالت خارجی برای ایجاد تظاهرات ضد دولتی وجود ندارد.»[11]
وی همچنین میگوید: «این واقعیت که غلبه خشونتآمیز شاه بر تظاهرات ژوئن، در جرائد غرب، به خصوص در ایالات متحده، خوب منعکس شد، موجب گردید... که اعتقاد داشته باشد که شاه در برخورد با گروههای مخالف با هیچ محدودیتی [از جانب دولتهای خارجی] مواجه نخواهد بود.»[12]
او در نهایت به این نتیجه تاسفبار میرسد که: «شاه در نهایت و به طور کامل برای حمایت از خودش به ارتش تکیه دارد و به هیچ گروه دیگری نیاز ندارد مگر برای حفظ ظاهر.»[13]
برگزاری مراسم سالگرد قیام 15 خرداد نیز مورد توجه آمریکاییها بوده است. در مورد سالگرد این قیام در سال 1357 آمده است: «ساواک با تمام مساجد شهرهای عمده تماس گرفته و گفته است که در 15 خرداد مراسمی برگزار نخواهد شد. رهبران دینی... از مردم خواستهاند که بیرون نیایند؛ یعنی نوعی اعتصاب عمومی تا به دولت نشان داده شود که تمام کشور هم متحد و هم ناراحت است... تاریخ 15 خرداد گرامیداشت زمانی است که شاه به ارتش دستور داد به قصد کشتن شرکتکنندگان در شورشهای سال 1342... تیراندازی کنند و به تبعید آیتالله خمینی انجامید.»[14]
اولین سالگرد قیام 15 خرداد پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز مورد توجه آمریکاییها قرار میگیرد: «تودههای مردم به شهدای 15 خرداد ادای احترام کردند... قطعنامهای که در جمع بزرگترین تجمع تظاهرکنندگان در تهران، که بیش از 10 هزار نفر در آن شرکت داشتند، قرائت شد ایالات متحده و بویژه سنای آمریکا را به طرح «توطئههای بیشرمانه» و «تبلیغات جهتدار» بر ضد ایران متهم ساخت. حداقل نزدیک به 300 هزار نفر از جمله کسانی که به مناسبت عزاداری برای کشتهشدگان لباس عزا به تن داشتند و یا برای راهپیمایی خیابانی لباس غیر رسمی پوشیده بودند در تهران به راهپیمایی پرداختند. در شهرستانها نیز صدها هزار نفر در تظاهرات شرکت کردند.»[15]
همچنین آمریکاییها ضمن بیان اعلامیه امام در مورد 15 خرداد، به تعطیلی سفارت خود اقدام میکنند: «آیتالله خمینی روز 5 ژوئن را روز عزای عمومی اعلام کرد. [آیتالله] خمینی در بیانیهای که به مناسبت روز 5 ژوئن صادر کرد، گفت «پانزده خرداد نقطه شروع مبارزات روحانیان با رژیم فاسد پهلوی در سرتاسر کشور بود... من امروز را برای همیشه روز عزای عمومی اعلام میکنم و در مدرسه فیضیه مینشینم و برای شهدای آن روز عزاداری میکنم. من امیدوارم که استعمار از ایران ریشهکن شود و جمهوری اسلامی بر اساس قرآن مجید مستقر شود»... به خاطر اعلام عزای عمومی، سفارت نیز به جز بخش آتشنشانی و پرسنل ضروری تعطیل خواهد بود. انتظار میرود که فردا [15 خرداد] در تمام تهران راهپیمایی برپا شود.»[16]
پینوشتها:
[1] اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب اول، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، صص 363 و 364، سند شماره 5، می 1972، 1349.
[2] اهمان، ص 366، سند شماره 6.
[3] اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب ششم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 665، سند شماره 4، 28 اوت 1969- 6 شهریور 1348.
[4] همان، ص 679، سند شماره 6، می 1972- اردیبهشت 1351.
[5] همان، ص 676، سند شماره 4، 28 اوت 1969- 6 شهریور 1348.
[6] اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب اول، صص 363 و 364، سند شماره 5، می 1972، 1349.
[7] اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب اول، صص 193 و 194، سند شماره 5930، 7 ژوئن 1979- 17 خرداد 1358.
[8] اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب اول، ص 255، کتاب نخبگان و تقسیم قدرت در ایران،”سازمان مرکزی اطلاعات جاسوسی“، دسامبر 1978.
[9] اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب دوم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 814، یادداشت مکالمه، 5 ژوئن 1963- 15 خرداد 1342.
[10] اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب سوم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، صص 35 و 36، یادداشت مکالمه، 11 ژانویه 1964- 21 دی 1342.
[11] اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب ششم، ص 256، 15 ژوئن 1963- 25 خرداد 1342.
[12] اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب هشتم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387، ص 499، 24 ژوئن 1964- 3 تیر 1343.
[13] همان، ص 493.
[14] اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب سوم، ص 107، صورت مذاکرات، 30 مه 1978- 9 خرداد 1357.
[15] اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب دهم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387، ص 449، سند شماره 206، 6 ژوئن 1979- 16 خرداد 1358.
[16] همان، ص 447، سند شماره 204، 4 ژوئن 1979-14 خرداد 1358.
تعداد بازدید: 1382