28 خرداد 1397
راوی: حجتالاسلام علی موحدی ساوجی
اصولاً شرایط زندانها و زندانیان سیاسی در سال 1357 با سالهای 45 تا 55 متفاوت بود. در گذشته روز به روز بر شدت عمل و فشار بر زندانیان سیاسی افزوده میشد. همچنین محدودیتهای بسیاری از لحاظ ملاقات وجود داشت و از انجام مراسم دینی و مذهبی به صورت جمعی، جلوگیری به عمل میآمد و از دادن کتاب به زندانیان جز قرآن کریم و نهجالبلاغه و یا مفاتیحالجنان امتناع میکردند.
براین اساس در سال 56، 57 به موازات تعمیق و گسترش انقلاب اسلامی در میان ملت ایران رژیم پهلوی مجبور شد آزادیهایی در زمینههای مختلف به زندانیها بدهد. در این زمان شکنجه نسبت به همه نیروهای سیاسی و مبارزی که دستگیر میشدند، خیلی کمتر شده بود. این در حالی بود که در سالهای 45 تا 55 همین که به کسی شک میبردند، او را زیر شکنجه قرار میدادند، تا بتوانند اطلاعاتی از او کسب نمایند؛ اما در سال 56 و 57 تنها درباره کسی که یقین داشته و مدرکی علیه او داشتند، عمل میکردند.
برای همه آقایان و طلبههایی که بار اول و دومشان بود که زندانی میشدند، حضور در جمع علمای بزرگ مغتنم بود. زیرا شرایطی که در زندان ایجاد شده بود، باعث شده بود که اکثر علما و اساتید در دسترس باشند حتی برای بعضی از مذهبیون که در سلک روحانیت هم نبودند، شرایطی ایجاد شد که دروس حوزوی را بخوانند، مثل آقای طالبیان از گروه ابوذر که در نهاوند دستگیر شده بود. ایشان شرح لمعه میخواند.[1] از اساتید زندان آقای منتظری بود که در آنجا درس خارج میداد. گرچه کتابهای درسهای مختلف مانند خارج فقه و اصول و سایر کتب که حکم مصادر را داشت، در دسترس نبود، اما سعی میکرد از حافظه خود استفاده کند. کار تفسیر قرآن توسط آقای هاشمی رفسنجانی پیگیری میشد. ایشان در فکر این بود که یک مجموعه تفسیر موضوعی تازهای را در ارتباط با قرآن و مسایل و موضوعات قرآن تألیف کند. مواد اولیه و مقدمات این کار در آنجا فراهم شد.
در کنار این بحثها و برنامههای علمی و دینی و فرهنگی، اوضاع و احوال مسایل سیاسی بیرون زندان و اوج گرفتن نهضت اسلامی از جمله مسایلی بود که به زندانیان روحیه میداد و اخبار و اطلاعات از طریق روزنامهها و رادیو و تلویزیون به ما منتقل میشد. با رادیویی که در اختیار ما قرار گرفته بود، میتوانستیم برخی اخبار را از رادیوهای بیگانه کسب نماییم و هم از طریق ملاقاتها میتوانستیم از مسایل بیرون زندان خبردار شویم.
در آن شرایط زندان از یک طرف خوشحال بودیم که نهضت به طرف پیروزی پیش میرود و نیروهای انقلابی قدرت میگیرند و رژیم شاه ناچار عقبنشینی میکند. از طرف دیگر شاه با رژیم عراق رابطه دوستانهای برقرار نمود و رژیم عراق امام خمینی را در بین دو راهی قرار داد که اگر در عراق مایل به سکونت هستند، در رابطه با جهان اسلام به خصوص ایران باید سکوت کنند وگرنه عراق را ترک نمایند. از آنجایی که امام نمیتوانستند در برابر مشکلات جهان اسلام و مظلومیت ملت ایران سکوت کنند، ترک عراق را پذیرفتند.[2]
[1]. آقای طالبیان در زندان روزه استیجاری میگرفت و پول این روزه را برای خانوادهاش که مشکل مالی داشتند، میفرستاد. ایشان شغلش فرهنگی بود. وقتی که به زندان افتاد. حقوق او را قطع کرده بودند. (راوی)
[2] خاطرات مرحوم حجتالاسلام موحدی ساوجی، تدوین: عباس پناهی، چ دوم، 1381، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص 218 ـ 220.
تعداد بازدید: 1716