17 تیر 1397
احمدرضا سامانی
رمان «برادر انگلستان»[1] از آن دسته کتابهایی است که در همان صفحه اول ذهن مخاطب را مانند ماهی به تور میاندازد و نثر آن در صفحات اول بهنحوی کنجکاو کننده است که خواننده آن را به آسانی رها نمیکند. داستان «برادر انگلستان» از کوچهای قدیمی بهنام کهندژ در سمنان قدیم آغاز میشود. آغازی فرارئال که خواننده را با یک قطار وارد آن کوچه قدیمی می کند: "درست نمیفهمم که بیدارم یا خواب که سوار قطار شدهام یا از آن پیاده شدهام. بخار صبحگاهی از دهان قطار بیرون میریزد... اما نه، انگار پیاده شدهام. آن هم درست وسط کوچه کهندژ. قطار با همه سی واگنش آمده با من تا ته کوچهای پیچ در پیچ و کاهگلی؛ کوچهای بیریل با دیوارهای فروریخته."
در این سوی کتاب، با چنین آغازی، خواننده خود را در قطاری میبیند که در هر واگن و هر کوپهاش یک خاطره از نگارنده مرور میشود. خاطراتی که در همان صفحات نخستین، شخصیتهایی همچون جمیله، جمال، اسماعیل، ماهلقا و حاجعمو را به ما معرفی میکنند. نثر داستان روایی و وامدار توانایی ادبی نویسنده آن یعنی علیرضا قزوه است. نویسندهای که پیش از این شاعر نیز بوده و آثار ادبی شناخته شدهای همچون از نخلستان تا خیابان، دو رکعت عشق، پرستو در قاف، شبلی و آتش، این همه یوسف، خورشیدهای گمشده، قدم زدن در کلمات، با کاروان نیزه، پشت هر سنگ خداست و صبح بنارس را در کارنامه دارد. لذا طبیعی است که در «برادر انگلستان» با نثری غنی و مطبوع سر و کار داریم.
ابتکار علیرضا قزوه در استفاه از قطار، کوپهها و واگنهایی که هریک موظف به بازگویی یک خاطره هستند و شخصیت اول داستان که مدام پیاده و سوار میشود تا به همه کوپهها سرک بکشد، از همان ابتدا خواننده را متوجه شکست مداوم زمان و مکان در داستان میکند. شکستهای زمانی و مکانی که به واسطه پیاده شدنها و سوار شدنها بین حال و گذشته سیال اتفاق میافتند.
اگر بخواهیم کمی دقیقتر به داستان بنگریم، باید بگوییم که خواننده از فصل ششم به بعد عنان کتاب به دستش میآید. از همانجایی که رفتهرفته شخصیت اسماعیل برجسته میشود: «مامور قطار از خواب من پیاده شد و رفت. حالم بهتر شده بود. فقط از اشارههای مامور قطار فهمیدم که باید سری به خاطرات اسماعیل و ماهلقا بزنم. مامور قطار مدام میگفت: در نوشتههایت سعی کن یک سورئالیست واقعی باشی. یادت نرود که خاطرات سلطان و ماهلقا و حاج عمو باید تو را به خاطرات اسماعیل برساند. حالا سالها بعد از رفتن کربلایی، تقدیر اسماعیل را انداخته بود در دامن ماهلقا. شاید اگر کودتا نمیشد و جمال و جمیله مجبور نمیشدند به عشقآباد فرار کنند، الان اسماعیل هم زیر چتر و سایه آنها قد میکشید و گل سرسبد کهندژ بود...» (صفحه 83)
قسمت دوم داستان از این به بعد قلم میخورد و در آن راوی به همراه سلطان، در جریانی سیال، مدام به اسماعیلی که بیمار شده و آمپول و قرص اعصاب مصرف می کند، سر میزنند و به زمان حال بازمیگردند. انگار که با وخامت اوضاع روحی و عصبی اسماعیل، حال قلم نیز وخیمتر میشود و گنگتر مینویسد: «چون من در عملیات سد برادرم سیوند در زمان داریوش هخامنشی با آقای الف و لام هر دو مسلمان همکاری اتمی از نوع آببندی به سد سیوند مجلس داشتهام و از تجربیات من میتوانید جزیی یا کلی یا در عملیاتهای مختلف یا جداجدا هم استفاده کنید...» (صفحه 308) اینها یادداشتهای اسماعیل بیمار هستند. اسماعیلی که برای درمان بیماریاش به انگلستان رفت و آمپول زد و برگشت و در گوشه روستای خود زندگی را به پایان رساند، اما اسماعیل در همین اثنا حدود هشتصد و اندی صفحه خاطره و یادداشت از خود به یادگار گذاشت که راوی آنها را به فراخور داستان میخواند و نمایان میکند. یادداشتهایی که با شدیدتر شدن بیماری، گنگتر وپیچیدهتر میشوند. البته این گنگی هیچ خللی به پیگیری روند داستان برای خوانندهای که داستان را از ابتدا آغاز کرده، وارد نمیکند.
پیداست که پی و بن داستان «برادر انگلستان» را خاطرات دوران کودکی و نوجوانی آقای قزوه تشکیل دادهاند. خاطراتی که ما را به دنیای درون ذهن نویسنده میبرد. اما هرچه معماری این بنا تکمیلتر میشود، شاهد استفاده بیشتری از مصالح و حوادث تاریخی در آن هستیم و داستان در نمای دیگر خود وارد فضای سیاسی بین سالهای 1332 تا پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی میشود. لازم به ذکر است که اهم حوادث دوران پهلوی دوم در این کتاب مرور شدهاند. از کودتای 28 مرداد 1332 و شخصیتهای درگیر در آن گرفته تا شخصیتهای درگیر در حوادث سال 1342 و سپس حوادث منجر به انقلاب و شخصیتهای مطرح دخیل در آنها.
اما اگر بخواهیم از زاویه دید دیگر، داستان را ورق بزنیم، باید گفت که این کتاب، بخشی از وجود علیرضا قزوه است که به خواننده ارائه شده. ما عینا در حال مرور خاطرات نویسنده از دوران کودکی، نوجوانی و بعد آن هستیم و بالطبع تجلی این خاطرات در قلم، شوق نگارش نگارنده و ظرافت قلم را دوچندان میکند.
یکی دیگر از ویژگیهای رمان قزوه روش توصیف او از وضعیت شخصیتهای داستان است. توصیفهایی که درباره حاج عمو، سلطان و خصوصا درباره اسماعیل به نهایت زیبایی رسیدهاند و محال است خواننده با راوی درباره غم اسماعیل همدردی نکند.
رمان «برادر انگلستان» اولین رمان علیرضا قزوه است که انتشارات سوره مهر آن را در 350 صفحه منتشر کرده است. امید است که شاهد تداوم حضور این شاعر و نویسنده کشور در عرصه داستان باشیم. چراکه با توجه به تجربه ایشان در عرصه ادب فارسی در آثار بعدی، خلاقیت به عرصهای جدیدتر کشیده خواهد شد و پختگی قلم، بیشتر جلوه خواهد نمود.
[1] برادر انگلستان، علیرضا قزوه، انتشارات سوره، چاپ اول، 1396
تعداد بازدید: 1165