14 مرداد 1397
مریم طحان
مسجد لرزاده از مساجد معروف تهران و از مراکز مهم مبارزه با حکومت پهلوی بود که در سالهای 1350 تا 1357 کانون مبارزات انقلابی در جنوب شرقی تهران و مرکز تجمع جوانان انقلابی به خصوص دانشجویان بود که بخش اعظم حرکتهای انقلابی جنوب تهران، در آنجا متمرکز شده بود.
مسجد لرزاده در محلهای مسکونی واقع در خیابانی به همین نام، نزدیک به بافت تجاری خیابان خراسان در جنوب تهران واقع شده است که اصناف مختلفی در آن مشغول به فعالیت میباشند. این مسجد به جهت نوع معماری، سازنده بنا و حوادث تاریخی دارای اهمیت است.
مسجد لرزاده در سال 1322 هـ . ش توسط «آیتالله شیخ علیاکبر برهان» ساخته شد و به همین مناسبت به «مسجد برهانیه» نیز شهرت دارد.[1] به روایتی زمین مسجد، مدرسه و آب انبار را «حاج غلامرضا نیکزاده توتونچیان» وقف کرد اما برخی منابع وی را واقف آب انبار و حجرههای طلبهنشین میدانند و واقف زمین مسجد را حسین لرزاده میشناسند؛ همان کسی که معمار یا مرمتگر مسجد لرزاده بوده است.[2]
این مسجد چون توسط حسین لرزاده ساخته شد و یا به دلیل واقع شدنش در خیابان لرزاده به «مسجد لرزاده» شهرت دارد.[3] با وجود بازسازی بناهای شهر، این مسجد هنوز چهره اولیه و معماری سنتی خود را به طور کامل حفظ کرده است.[4]
علیاکبر برهان در سال 1320 ش با این نیت که تأسیس مدرسه و تعلیم و تربیت مردم برای ملت ایران ضروری است، از نجف به تهران آمد و مسجد و مدرسه لرزاده را در خیابان خراسان که آن زمان نقطهای پرت و دور افتاده و محصور در بیابان بود تأسیس کرد. او با دست خالی مدرسه لرزاده را تأسیس کرد و آن را اداره میکرد.[5]
این مسجد بر اساس معماری قاجاریه با طاقهای هفت کاسه، ستونهای متعدد و محراب کوچک با کاشیکاری فیروزهای رنگ ساخته شده است. فضایی به نظر محدود، اما امکاناتی مناسب برای فعالیتهای مذهبی و علمی دارد. مساحت آن بالغ بر هزار و دویست متر مربع میباشد که پانصد و چهل متر از آن به شبستان اختصاص یافته است؛ البته مدرسه جزء این مساحت به حساب نمیآید، چرا که در ابتدای کوچه قرار گرفته است و به مسجد متصل نیست[6] و هماینک به نام «مدرسه علمیه امام سجاد(ع)» شناخته میشود. در سابق مسجد و مدرسه جنب یکدیگر بودند اما بعد از مدتی مدرسه به شبستان مسجد تبدیل شد و خانهای قدیمی توسط حجتالاسلام عباسعلی عمید زنجانی خریداری و به مدرسه اختصاص یافت که البته فقط محل تحصیل طلاب میباشد و قابل سکونت نیست.[7]
در مجاورت مسجد لرزاده، آب انباری نیز ساخته شده بود که بعد از لولهکشی آب شهری، قسمتی از آن به انبار تبدیل شد و بخش دیگر در زیرزمین به آشپزخانه مسجد اختصاص یافت.[8]
اولین امام جماعت مسجد لرزاده خود آیتالله برهان بود.[9] ایشان هر شب بعد از اقامه نماز، با بیانی گیرا، برای نمازگزاران سخنرانی میکرد و جذابیت سخنانش حتی افراد غیر متدین را نیز تحت تأثیر قرار میداد؛ به گونهای که محله لرزاده محلهای پاک و معنوی شده بود و مردم به احترام آیتالله برهان، از انجام بسیاری اعمال که در محلات دیگر عادی بود اجتناب میکردند.[10]
در دوره امامت جماعت آیتالله برهان از هر صنف برای نماز میآمدند. «ایشان به همه سپرده بود که هر کاری دارید به یکدیگر مراجعه کنید... چون اینها متدین و معتمد هستند و به خانههای شما که میآیند چشمشان پاک است. حتی برای ازدواج نیز تأکید داشت که آنها از بین خود عروس و داماد پیدا کنند. عدهای از پزشکان مرید حاج آقا، پیشنهاد کرده بودند که اگر بیمار فقیری هست نزد ما بفرستید تا به رایگان او را درمان کنیم و... اگر کتاب تازهای چاپ میشد، به مؤلف آن میگفت که کتابهایت را به مسجد بیاور تا سفارش کنیم مردم بخرند... فیضالاسلام، کتاب نهجالبلاغهاش را که شش جلد بود به آنجا آورد و جلدی پنج تومان فروخت. مسجد لرزاده تقریباً شهر کوچکی بود که افراد مختلف از هر صنفی در آن حضور مییافتند.»[11]
در سال 1342، آیتالله شیخ جواد فومنی حائری برای مدتی کوتاه امام جماعت مسجد لرزاده بود که علاوه بر اقامه نماز بر منبر مسجد سخنرانی نیز میکرد. وی از علمای مبارزی بود که بیپروا در منابر و مساجد، برنامههای ضد حکومت شاهنشاهی داشت.[12]
مسجد لرزاده از آغاز بهغیر از آیتالله علیاکبر برهان، چندین امام جماعت داشت که عبارت بودند از: حجتالاسلام حاج سید محمد شجاعی که در دوره آیتالله برهان و بعد از وفات ایشان گهگاه در مسجد لرزاده به اقامه نماز میپرداخت، حاج شیخعلیآقا تنکابنی معروف به فلسفی از سال 1341 تا 1350 و آیتالله عباسعلی عمید زنجانی.[13] آغاز فعالیت سیاسی مسجد لرزاده به زمان آیتالله برهان بازمیگردد. ایشان با جشنهای حکومت پهلوی و فساد موجود در تهران بویژه محلههای لالهزار و خیابان شاهآباد مخالف بود و بر بالای منبر میگفت: «من از سرانجام این وضع تهران میترسم که مبادا خداوند غضبناک شده و عذابی سخت بر آن نازل کند.»[14]
ویژگیهای اخلافی آیتالله برهان باعث شده بود تا گروههای مختلف مذهبی جذب مسجد لرزاده شوند که نقطه آغازین حرکتهای سیاسی این مسجد، با حضور گروه «فداییان اسلام» در مسجد لرزاده پیوند خورد. فداییان اسلام مسجد لرزاده را به عنوان پایگاهی انتخاب و رهبر گروه، سیدمجتبی نواب صفوی، مجالس سخنرانی در موضوعات حقایق اسلام، حفظ حرمتها و پاسداری از شرع مقدس را در مسجد برگزار میکرد. مجالس فداییان اسلام در مسجد لرزاده همیشه با آرامش همراه نبود و گاه به مقابله پلیس و دستگیری اعضای گروه و حاضران در مسجد منجر میشد. همچنین این گروه در راستای مبارزات خود در مسجد لرزاده، با افراد وابسته به جبهه ملی ارتباط داشتند و در ملی شدن صنعت نفت تلاش کردند.[15]
به غیر از فعالیت گروه فداییان اسلام، جمعیتی به نام «گروه شیعیان» که اعضای اصلیاش، حاج صادق امانی، اسدالله لاجوردی، حاج هادی امانی، رحمانی و مقصودی بودند، مسجد لرزاده را به عنوان پایگاهی مهم برای فعالیتهای خود انتخاب کردند.[16]
با فرا رسیدن سال 1342 و حوادث پرفراز و نشیب آن، مسجد لرزاده نیز به فعالیتهای خود رنگ و بوی سیاسی داد. قبل از حوادث 15 خرداد 1342 مسجد لرزاده مرکز تجمع مردم جنوب تهران بود و افرادی چون مهدی عراقی برای مقابله با حکومت از این مسجد برنامههای ضد حکومتی را هدایت میکردند. محمد تقی فلسفی واعظ مشهور تهران، در مسجد لرزاده سخنرانیهای مذهبی ـ سیاسی انجام داد. به طور نمونه با بیان داستانی از هارونالرشید، با کنایه حکومت پهلوی را مورد انتقاد قرار داد. سخنان صریح محمدتقی فلسفی در مسجد لرزاده سبب شد تا گروههای مختلف سیاسی همچون جبهه ملی به سوی این مسجد جلب شوند. آوازه سخنرانیهای شیخ علیاصغر مروارید در سالهای 1345 – 1346 در مسجد لرزاده نیز در تهران پیچیده بود و به دنبال آن نیروهای مخالف حکومت را به این مسجد هدایت میکرد.[17]
از سال 1350 حجتالاسلام عباسعلی عمید زنجانی، به عنوان امامت جماعت مسجد لرزاده برگزیده شد که علاوه بر اقامه نماز جماعت، در هفته، دو شب برنامه تفسیر قرآن داشت یک شب نهجالبلاغه را تفسیر میکرد و دو شب دیگر فتاوای امام خمینی را برای مردم میگفت و به همین علت بارها به ستاد ساواک احضار شد و دو بار هم به زندان افتاد.[18] مسجد لرزاده از مساجد نادری بود که با صراحت فتاوای امام در آن بیان و با اعلام صریح نام، برای امام دعا میشد و در مناسبتهای مختلف منبرهای انقلابی داشت.[19] مسجد لرزاده نیز همچون برخی دیگر از مساجد فعال تهران از ویژگی دعوت از وعاظ روشنگر و انقلابی برخوردار بود و تلاش میکرد تا با بهرهمندی از سخنرانان خبره و آگاه، مسجد لرزاده را به پایگاه مبارزات علیه حکومت پهلوی تبدیل نماید.
بهجز حجتالاسلام عمید زنجانی، اشخاصی دیگری نیز در مسجد لرزاده منبر میرفتند. شیخ حسین انصاریان از سال 1347، محمد آشوری در سالهای 51 و 52، شهید شیخ محمد چاووشی در سالهای 56 و 57 از مهمترین وعاظ مسجد لرزاده بودند.[20] به گفته حجتالاسلام عمید زنجانی مردم از سخنان محمد آشوری استقبال گستردهای میکردند چرا که منبرهای گیرایی داشت؛ اما تحلیلش از مسائل مادی و انقلابی بود و حرفی از عبودیت و معنویت نمیزد.[21]
بعد از فداییان اسلام و گروه شیعیان و برخی هیئتهای مذهبی که مسجد لرزاده را پایگاه فعالیتهای خود کرده بودند، برخی از اعضای برجسته سازمان مجاهدین خلق نیز در این مسجد فعال بودند. مسجد نیز در راستای مبارزه با حکومت، بویژه از نظر مالی با این سازمان همکاری و از برنامههای آن حمایت میکرد. البته رابطه مسجد با سازمان مجاهدین از اواخر سال 1357 به هم خورد و مسئولان مسجد دست از حمایت این سازمان کشیدند.[22]
طی سالهای 1353 تا 1356 ساواک مسجد لرزاده را به شدت زیر نظر داشت و همواره در تلاش بود تا بین شرکتکنندگان در مراسم و جلسات مسجد تفرقه ایجاد نماید، ولی با تلاشهای امام جماعت مسجد، حجتالاسلام عمید زنجانی، این امر تحقق نیافت و مسجد به حرکت انقلابی خود ادامه داد. جوانان انقلابی نیز در کنار امام جماعت با پخش اعلامیههای امام خمینی به صورت مخفیانه و به گونهای که ساواک مشکوک نشود مسجد را به طور فعال و پویا نگه داشته بودند.[23]
مسجد لرزاده اگرچه از همان آغاز فعالیتش، روند ظلم ستیزی را در برنامه خود داشت اما حادثهای که در سال 1357 در آنجا رخ داد، سبب شد تا نامش در صحنه مبارزات انقلابی جاویدان بماند. بعد از حادثه کشتار مردم قم در 19 دی 1356 و به تبع آن اربعین شهدای این حادثه در تبریز و سپس یزد، مردم همگی علیه حکومت پهلوی و کشتارهای پی در پی مردم به ستوه آمده هر روز در گوشهای از کشور دست به تظاهرات میزدند. در مسجد لرزاده نیز با حضور مردم جنوب شهر تهران، اجتماعات بزرگ و پرشوری در این رابطه تشکیل شده بود و حکومت با تشکیل مثلث نیروهای پلیس، ساواک و نیروی مخصوص ارتش، خود را برای مقابله با این تجمعات آماده کرده بود. با فرا رسیدن ماه رمضان سال 1357(مرداد ماه)، آقای محمد چاووشی، برای سخنرانی به مسجد لرزاده دعوت شد و در ده شب اول ماه رمضان به طور علنی و بدون واهمه، از فجایع دودمان پهلوی و جنایات پدر و پسر سخن گفت و شاه را به پای میز محاکمه کشاند. این سخنان مردم و به خصوص جوانان را چنان هیجانزده کرده بود که وقتی شعار میدادند مسجد و خیابانهای اطراف به لرزه میافتاد. در تمام این مدت مسجد در محاصره پلیس بود ولی مردم در شگفتی بودند که چرا حکومت هیچ عکسالعملی نشان نداده و اقدام به بازداشت کسی نمیکند.[24]
شب یازدهم ماه رمضان (24 مرداد) فرا رسید و جمعیتی حدود چهار هزار نفر[25] با خیال آسوده از اینکه حکومت به مجلس آنها کاری ندارد به مسجد آمدند و منتظر آقای چاووشی نشستند غافل از اینکه نیروهای حکومت با نقشهای از پیش طراحی شده، سخنران را قبل از رسیدن به مسجد دستگیر کرده، کامیونهای مملو از نیروهای گارد شهربانی، سربازان ویژه و مأمورین کلانتری 13 و 14 آماده حمله به مسجد بودند. وقتی حاضران در مسجد متوجه اوضاع مشکوک مأمورین اطراف مسجد شدند برخی اقدام به هو کردن مأمورین کردند که همین مسئله بهانه آغاز عملیات نیروهای حکومت شد.[26]
در واقع در ادامه حملات نیروهای حکومتی به مردم و روحانیون، مسجد لرزاده نیز از این بیحرمتی بینصیب نماند و شاهد تیراندازی و پرتاب گاز اشکآور بود که مانع سخنرانی حجتالاسلام عمید زنجانی هم شد.[27]
گاز اشکآور و انفجار نارنجک وحشت عجیبی بین خیل عظیم حضار در مسجد ایجاد کرده و شرایط را برای حمله مستقیم به مردم فراهم کرده بود. پلیس هرچه را مییافت به آتش میکشید و بیم آن میرفت با شعلهور شدن فرشها، مردم نیز طعمه حریق آتش شوند. اوضاع به گونهای بود که مردم حتی قادر به خروج و فرار از مسجد نبودند چرا که مأمورین در خارج مسجد، آنان را زیر ضربات چوب و چماق خود گرفته و از هرگونه فحاشی و هتاکی کوتاهی نمیکردند. این عملیات ساعتها به طول انجامید و در انتها به تیراندازی ختم شد که به دنبال آن عدهای شهید و زخمی شدند. اما مأمورین بار دیگر در ساعت 2 نیمه شب باز به شبستان مسجد حملهور شده، چراغها را شکسته، قرآن و کتب ادعیه را به زمین انداخته و مسجد را کاملاَ به هم ریختند.[28] حکومت پهلوی بعد از این حادثه در 24 رمضان اقدام به دستگیری امام جماعت مسجد لرزاده، حجتالاسلام عمید زنجانی، کرد.[29] هتاکی به مسجد لرزاده دو بار دیگر نیز رخ داد یکی پس از 17 شهریور که طی آن کتابهای کتابخانه، نوارهای سخنرانی و مبلغ پنج هزار تومان به غارت رفت و بار دیگر در شب هفتم محرم که ضمن حمله مجدد به کتابخانه، جمعی از فعالین مسجد دستگیر شدند.[30]
همانطور که گفته شد در کنار مسجد لرزاده، مدرسهای نیز با همین نام ساخته شد که از همان سالهای آغازین فعالیت مسجد لرزاده، حوزه علمیه مسجد نیز تحت هدایت و مدیریت آیتالله برهان، فعال بوده و آیات عظام و حجج اسلام محمدرضا مهدوی کنی، علیاکبر ناطقنوری، حسین انصاریان، سیدقاسم شجاعی و احمد مجتهدی تهرانی از شاگردان تراز اول این مدرسه علمیه اسلامی بودند. [31]
اولین صندوق قرضالحسنه معتبر و قانونی یا بانک بدون ربا در تهران و حتی ایران در مسجد لرزاده به همت آیتالله برهان در سال 1348 تأسیس شد[32] و بعدها شعب آن در مساجد دیگر تهران و شهرستانها تأسیس گردید. تأسیس این صندوق نوعی مقابله با سیستم بانکداری وقت و نظام ربوی بود. ذخیره این صندوق علاوه بر کمک به نیازمندان عادی، بیشتر به خانواده زندانیان سیاسی و شهدا پرداخت میشد و همین مسئله سبب شده بود حکومت پهلوی بیشتر روی عملکرد آن کنترل داشته باشد.[33] به غیر از موارد مذکور این صندوق منبع مالی مهمی برای تغذیه گروههای انقلابی به شمار میرفت که به واسطه آن میتوانستند به رشد جریانهای مذهبی کمک نمایند.[34] به گفته حجتالاسلام عمید زنجانی این صندوق پشتوانهای برای انقلابیونی بود که از نظر مالی در مضیقه بودند.[35]
در سال 1357 با تلاش حجتالاسلام عمید زنجانی، جمعیت خیریهای در مسجد لرزاده شکل گرفت که عمده فعالیت آن تهیه جهیزیه برای خانوادههای نیازمند بود و زیر نظر «حاج ناصر هاشمی» فعالیت میکرد.[36]
از آنجایی که بسیاری از شهدای اوایل انقلاب در جنوب تهران از فعالان و شرکتکنندگان در مسجد لرزاده بودند[37] به همت حجتالاسلام عمید زنجانی، درمانگاه خیریهای به نام «درمانگاه شهدای لرزاده» پایینتر از مسجد تأسیس شد.[38]
در ضلع جنوبی مسجد، جهت برگزاری مراسم ماه محرم و صفر، ایام فاطمیه، ماه رمضان و نیز مراسم ختم ویژه استفاده بانوان، محلی اختصاص یافت که به «دارالزهرا(س)» یا «دارالقرآن» معروف است.[39]
پینوشتها:
[1]. مساجد دیرینه سال تهران، پژوهش گروهی بنیاد ایرانشناسی، زیر نظر حسن حبیبی، تهران: بنیاد ایرانشناسی 1388. ص 364
[2]. همان، صص 364 و 367
[3]. همان، ص 364
[4]. همان، ص 364
[5]. خاطرات حجتالاسلام حاج شیخحسین انصاریان، تدوین محمدرضا دهقانی اشکذری، حمید کرمیپور، رحیم نیکبخت، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1382. صص 21 – 20
[6]. مساجد دیرینه سال تهران، ص 364
[7]. حمیدرضا مازندرانیان، تاریخ شفاهی مساجد تأثیرگذار در انقلاب اسلامی (قبا، جاوید، لرزاده، الجواد)، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1389. ص 148 ؛ مساجد دیرینه سال تهران، ص 366
[8]. همان.
[9]. همان، ص 367
[10]. خاطرات حجتالاسلام حاج شیخحسین انصاریان، ص 21
[11]. همان، ص 40
[12]. مساجد دیرینه سال تهران، ص 367؛ آزاد مرد، طیب شهید طیب حاج رضایی به روایت اسناد ساواک، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات 1378. ص 198
[13]. تاریخ شفاهی مساجد تأثیرگذار در انقلاب اسلامی، صص 106 – 108
[14]. خاطرات حجتالاسلام حاج شیخ حسین انصاریان، ص 41 ؛ تاریخ شفاهی مساجد تأثیرگذار در انقلاب اسلامی، صص 111 - 112
[15]. تاریخ شفاهی مساجد تأثیرگذار در انقلاب اسلامی، صص 112 - 117
[16]. همان، صص 119 - 122
[17]. همان، صص 125 - 130
[18]. مساجد دیرینه سال تهران، صص 368 – 367
[19]. همان، ص 368
[20]. همان، ص 367
[21]. رسول جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی سیاسی ایران (از روی کار آمدن محمدرضا شاه تا پیروزی انقلاب) سالهای 1320 – 1357، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1383. ص 579
[22]. تاریخ شفاهی مساجد تأثیرگذار در انقلاب اسلامی، صص 137 – 138
[23]. همان، صص 138 – 140
[24]. علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج 7، بیجا: بنیاد فرهنگی امام رضا (ع)، بیتا. صص 329 - 328
[25]. معصومه مرادپور آرانی، روزهای حماسه و نور (روزشمار انقلاب اسلامی 57 – 1356)، ج 1، تهران: بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی 1391.ص 423
[26]. نهضت روحانیون ایران، ج 7، ج 7، ص 329
[27]. مهناز میزبانی، منیژه صدری و حشمتالله سلیمی، نقش مساجد و دانشگاهها در پیروزی انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1383. ص 62
[28]. نهضت روحانیون ایران، ج 7، ص 330
[29]. همان، ج 7، ص 330
[30]. همان، ج 7، ص 331
[31]. تاریخ شفاهی مساجد تأثیرگذار در انقلاب اسلامی، صص 147 – 151؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله محمدرضا مهدوی کنی به روایت اسناد ساواک، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات 1385. ص هشت
[32]. خاطرات حجتالاسلام حاج شیخحسین انصاریان، ص 39؛ مساجد دیرینه سال تهران، ص 366
[33]. نهضت روحانیون ایران، ج 7، ص 328
[34]. روحالله شریفی، شیخ نصرت: زندگی و مبارزه روحانی شهید نصرتالله انصاری، تهران: سوره مهر 1395. ص 65
[35]. شیخ نصرت ، ص 65؛ تاریخ شفاهی مساجد تأثیرگذار در انقلاب اسلامی، ص 161
[36]. مساجد دیرینه سال تهران، ص 367
[37]. نهضت روحانیون ایران، ج 7، ص 328
[38]. مساجد دیرینه سال تهران، ص 366
[39]. مساجد دیرینه سال تهران، ص 367
منابع:
تعداد بازدید: 4113