10 مهر 1397
روحالله محمدصادق
پس از پایان مسالمتآمیز راهپیمایی تاسوعای حسینی، آمریکاییها نمیتوانند تعجب خود را از این راهپیمایی پنهان کنند، برای همین به تحلیلهای توهم توطئهای دست میزنند و میگویند: «هیچگونه وحشیگری، آتشسوزی، شکستن وسایل یا ویرانگریهای مشابه که در گذشته دیده شده، گزارش نگردیده است. امروز بعد از ورود به میدان شهیاد و پس از متفرق شدن تظاهرکنندگان، مرحلهای بحرانی رخ میدهد. میزان بحرانی بودن اوضاع را پس از ساعت 19 بهتر میتوان درک کرد.»[1]
این تحلیل در حالی است که عظمت و گستردگی راهپیمایی در شهرهای مختلف ایران آمریکاییها را به نحوی شوکه کرده است: «کنسولهای ما در شیراز، اصفهان و تبریز گزارش میدهند که راهپیماییهای سازمان یافته، و آرامی در این شهرها مشابه تهران به وقوع پیوسته و هیچگونه درگیری و خشونتی نبوده است. مانند تهران نیروهای امنیتی دور از انظار تظاهرکنندگان و آماده انجام عکسالعمل سریع بودند. منابع مطبوعاتی به ما گفتند که تظاهرات در تمام شهرهای کوچک و بزرگ به وقوع پیوسته و مخصوصاً مشهد بار دیگر شاهد تظاهراتی بزرگ و بدون خشونت بوده است.»
آمریکاییها از گزارشهای درهم و برهمی میگویند که به پیشبینی درهم و برهمی از راهپیمایی عاشورای حسینی توسط آنان ختم میشود. «گزارشهای درهم و برهمی در مورد آنچه فردا یازدهم دسامبر (عاشورا) اتفاق خواهد افتاد، دریافت میکنیم. بعضی گزارشات نشان میدهند که راهپیمایی امروز تکرار خواهد شد، گزارشات دیگری حاکی از آن است که پس از مراسم و آیینهای مساجد حرکت دستجات بیشتری به شکل سنتی برگزار خواهد شد.»[2]
تحلیل آمریکاییها از راهپیمایی تاسوعای حسینی، نشان میدهد که اقدامات حکومت پهلوی نسبت به آن راهپیمایی بسیار مورد توجهشان است. آنها در مورد میزان جمعیت راهپیماییکنندگان و قدرت سیاسی آنها مینویسند: «مخالفان مذهبی و سیاسی با برپایی تظاهرات گسترده و کنترل راهپیمایان با استفاده از نیروهای مجهز به بیسیم قدرت خود را به رخ دولت کشیدند. برآورد جمعیت تظاهرکننده در تهران متفاوت است: سفارت آمریکا تعداد تظاهرکنندگان را نزدیک به دهها هزار نفر میداند، ساواک شمار آنها را بین 200 تا 500 هزار نفر برآورد میکند و مخالفان دولت رقم 2 میلیون نفر را ذکر کردهاند. صف راهپیمایان به 9 کیلومتر میرسید و زمانی که جمعیت تظاهرکننده متفرق شد هنوز تعدادی از مردم نتوانسته بودند خود را به صف راهپیمایان برسانند.»
در ادامه همین سند آمریکاییها موضع دولت را در مورد عدم مداخله در راهپیمایی و به خشونت کشیدن آن به نقد میکشند و میگویند: «تظاهراتی که ... در تهران صورت گرفت نشان داد که دولت و اپوزیسیون کنترل بهتری بر تظاهرکنندگان اعمال کردهاند، که تا بهحال دیده نشده بود.... هر چند ممکن است تصمیم عدم مداخله از موضع ضعف اتخاذ شده باشد؛ بدین مفهوم که دولت احتمالاً به این نتیجه رسیده است که نمیتواند مانع از برپایی تظاهرات شود.»
آمریکاییها در ادامه راهپیمایی غیرسیاسی و بدون زد و خورد را بیفایده میدانند، چون: «برپایی تظاهرات بدون زد و خورد با نیروهای دولت از لحاظ سیاسی فایدهای ندارد زیرا فقط نشان میدهد که نیروهای اپوزیسیون میتوانند یک جمعیت عظیم را کنترل کنند.»
در ادامۀ این سند تحلیل انگلیسیها آمده است که نشاندهنده بررسی آنها در مورد سناریوهای آینده حکومت پهلوی یا تغییر آن است. «بریتانیاییها در مورد نوع حکومت آینده ایران سه احتمال را در نظر دارند: یک هیئت حاکمه نظامی، یک جمهوری اسلامی، و یا یک رژیم کمونیست یا چپ افراطی.»
در ادامه تحلیل میشود که: «حتی اگر شاه هم بر سر قدرت باقی بماند، منافع استراتژیک غرب تحت تاثیر قرار خواهد گرفت، زیرا شاه توانایی یا تمایل کمتری به انجام تعهدات دفاعیاش از جمله سنتو و کمک به رژیمهایی مانند عمان خواهد داشت. چنانچه ضعف ایران منجر به گسترش فعالیتهای براندازی در خلیج [فارس] شود، تهدیدی جدی متوجه بحرین خواهد شد. این مسئله همچنین ممکن است عراق را بر آن دارد تا با تجدید ادعای مالکیت کویت سعی در استقرار سلطه خود بر منطقه خلیج [فارس] داشته باشد.»[3]
برآورد اولیه آمریکاییها از راهپیمایی عاشواری حسینی این است که: «برای دومین روز، صدها هزار ایرانی جهت ابراز مخالفت با شاه، در خیابانهای خیس و باران خورده تهران دست به راهپیمایی زدند. باز هم سربازان و پلیس در صحنه حاضر نبودند، و رهبران مخالفین، کنترل خوبی بر جمعیت داشتند. سفارت تخمین میزند که جمعیت امروز، قدری بیشتر از دیروز و حرکاتشان با صراحت بیشتری سیاسی بود. شعارهای ضدشاه بیشتری داده میشد و طبق گزارش یونایتدپرس احساسات ضدآمریکایی و ضدخارجی شدیدتری ابراز میگردید.»[4]
راهپیمایی آرام تاسوعا و عاشورای حسینی آمریکاییها و به تعبیر آنها افراد در ظاهر میانهروی حکومت پهلوی را به طمع میاندازد تا بتوانند رهبری نهضت را از امام خمینی گرفته و به سمت جبهه ملی و... سوق دهند. «تمام اینها نشاندهنده همکاری بین دولت و رهبران میانهرو میباشد تا بدین ترتیب رهبران سیاسی میانهرو به هزینه [آیتالله] خمینی کسب وجهه کنند. برای شاه چنانچه متعاقباً بخواهد با جبهه ملی به عنوان طرف اصلی برای تشکیل یک دولت ائتلافی مذاکره کند، این تاکتیک خوبی است.... به طور خلاصه به نظر میرسد که اقداماتی در جریان است تا از طریق بازی با افکار عمومی، جبهه ملی با زیرکی، رهبریت مخالفین را از دست [آیتالله] خمینی بیرون آورد. شاه همیشه استدلال کرده است که وی میتواند با جبهه ملی در مورد تشکیل یک سلطنت مبتنی بر قانون اساسی مذاکره کند ولی با [آیتالله] خمینی هرگز.»
تحلیل نهایی سفیر آمریکا در پایان این سند مانند بسیاری از تحلیلهای آنها شتابزده است. وی مینویسد: «در هرحال از آن جایی که [آیتالله] خمینی و دستیارانش در پاریس روی مسئله عاشورا به عنوان نقطه اوج مبارزه خویش بر علیه شاه تکیه زیادی کردهاند، برای ایشان خیلی پراهمیت است که نگذارند این روز بدون حادثه بگذرد[!]»[5]
تهیهکننده اولین گزارش در مورد راهپیمایی عاشورای حسینی در تحلیلی راهپیمایی تاسوعا و عاشورای حسینی را به شکلی عظیم میداند که باید بر روی شاه و حکومت پهلوی تاثیر بگذارد و مینویسد: «هرچند که در دهم دسامبر تقریباً یک میلیون ایرانی در شهرهای اصلی راهپیمایی کردند، ایران به طور غیرقابل باوری آرام بود. پیشبینی اینکه رهبران مذهبی بتوانند این حرکتهای وسیع تودهای را بدون پیش آمدن هیچگونه حوادث جدی کنترل کنند، مشکل بود. شکلگیری، حرکت و بالاخره متفرق شدن جمعیت به خوبی طراحی، هماهنگ و هدایت شده بود. اگر امروز نیز چنان تظاهراتی داشته باشیم... ما با یک نقطه بحرانی در مشکلات جاری تهران روبهرو شدهایم. البته ما قبل از اینکه بتوانیم مشکلاتی را که در پیش رو داریم حدس بزنیم نخست باید منتظر شویم که باز هم دسامبر بگذرد. تاکنون هم رهبران دو طرف درگیر، قدرت و استحکام خود را نشان دادهاند. اینکه چگونه نیروهای مخالف میتوانند به صورت مؤثر با یکدیگر سازش کرده و با هم کار کنند و حکومتی مردمی را شکل دهند مسئلهای است که به عهده آینده واگذار میکنیم اما مطمئناً شاه و حکومت فعلی ایران باید تحت تأثیر کنترل و قدرت به نمایش درآمده در روز دهم دسامبر قرار گرفته باشند.»[6]
در کنار این نوع تحلیلهای تا حدودی واقعبینانه، آمریکاییها هنوز بر روی اخبار غیرموثق خود تاکید میورزند، تا جایی که سفیر آمریکا مینویسد: «ما اخباری در دست داریم که چپیها و نیروهای [آیتالله] خمینی از ماهیت صلحآمیز تظاهرات 10 و 11 دسامبر ناراحت و مأیوس هستند و برای روز سوم نبرد اصرار میورزند و امیدوارند که در روز 12 دسامبر [11 محرم] برخوردی به وجود آورند[!]» البته در ادامه منابع مورد نظر آمریکاییها نیروهای مذهبی را از این نوع درخواستها مبرا میکنند.[7]
دو روز بعد از راهپیمایی عاشورای حسینی، آمریکاییها خلاصهای از سخنرانیها و شعارهای راهپیماییکنندگان را به دست میآورند که گویای آن است که از فرستادن منابع خبری بین راهپیماییکنندگان اجتناب کردهاند. در این گزارش آمده است: «تعدادی از رهبران مذهبی سخنرانی نمودند و نکات مهم آن به شرح زیر است: 1ـ کمونیسم نه؛ 2ـ ملیگرایی نه؛ 3ـ ضداسرائیلی؛ 4ـ طرفداری از وحدت مسلمانان (لبنان، اریتره و غیره)؛ 5ـ بشریت؛ 6ـ ادامه مبارزه (جهاد) برای برقراری جمهوری اسلامی؛ 7ـ درخواست آزادی تمام زندانیان سیاسی؛ 8ـ حکومت شاه را نمیخواهند؛ 9ـ درخواست برای کلیه آزادیهای سیاسی (آزادی بیان، مطبوعات، تردد و غیره)؛ 10ـ مخالف خارجیان یا غیرمسلمانان نیستیم و «تا زمانی که آنها به ما احترام بگذارند، به آنها احترام خواهیم گذاشت.»؛ 11ـ خواستار ندادن یا واگذاری حداقل منابع درآمد به خارجیان هستیم؛ 12ـ خواستار عدم مداخله دولت آمریکا هستیم؛ 13ـ قصد آزار و اذیت آمریکاییان را نداریم؛ 14ـ فعالیتهای ضدآمریکایی توسط «مسلمین» صورت نگرفته است.... شعارهایی که در خیابانها داده میشد عبارتند از: «خمینی عزیزم»، «مرگ بر شاه»، «زندانیان سیاسی را آزاد کنید».... شعار علیه شاه تقریباً 100 درصد پاسخدهنده داشت.»[8]
بعد از راهپیماییهای پرشور تاسوعا و عاشورای حسینی، از دید آمریکاییها به صورت تعجببرانگیزی فضای کشور آرام میماند. «شهرهای ایران به طور قابل توجهی آرام میباشند. در تهران، خارج از محدوده بازار، عموماً مغازهها باز هستند. به جز یک مورد تظاهرات، تهران شب گذشته را بدون درگیری، تظاهرات یا حملهای به محل اقامت یا خودروهای آمریکاییان پشت سر گذاشت. چند مورد قطع برق وجود داشت.»[9]
تحلیل آمریکاییها در مورد وضعیت آرام کشور که بیشتر در حالت اعتصاب است نشاندهندۀ رفتار ظریف انقلابیون است: «هر چند که آرامش به کشور بازگشته است ولی هنوز موانع عمده اقتصادی وجود دارد که باید بر آن فائق آمد. بخش اقتصادی سفارت گزارش میدهد که بانک مرکزی ایران توسط کارمندانی که هنوز در اعتصاب به سر میبرند فلج شده است. اعتصابها در چندین بخش کلیدی دیگر نیز ادامه دارد: شرکت برق، شرکت مخابرات، شرکت نفت و غیره. مشکلات مبادله ارز هنوز به قوت خود باقیست و شرکتهای خارجی نمیتوانند به مقدار کافی ریال برای پرداخت لیست حقوق و اجارهبهای خود به دست بیاورند. ... در نظر بسیاری مسایل اقتصادی ممکن است باعث مهاجرت شود در حالیکه در مورد ملاحظات امنیتی چنین نیست.»[10]
نگرانی اقتصادی آمریکاییها را به جایی میرساند که سفیر امریکا مینویسد: «این احساس در ایرانیان و خارجیانی که در مقام ارزیابی فعالیتهای متأثر از جریانات از قبیل کارهای بانکی، تولیدات صنعتی و غیره هستند پیدا شده که هفته جاری برای حکومت ایران در زمینههای سیاسی اقتصادی تعیینکننده خواهد بود. هنوز روشن نیست که آیا این مسئله تأثیر مثبت یا منفی بر مذاکرات صلح و سازش که هماکنون بین دولت و مخالفان جریان دارد خواهد داشت یا نه؟ اما هر دو طرف مشتاقانه منتظر دیدن تلاشهای دولت در دو سه روز آینده، خواهند بود.»[11]
افراط حکومت پهلوی در برگزاری تظاهراتهای به طرفداری از شاه موجب درگیریهایی میشود که وضع را از آرامش به وجود آمده مقداری خارج میکند. «چندین تظاهرات به طرفداری از دولت در سراسر ایران وجود داشت. هرچند که خشونت در تهران کم بود اما زد و خورد میان تظاهرکنندگان طرفدار و مخالف دولت در شهرهای دیگر که گاهی با خونریزی همراه بود با دخالت نیروهای امنیتی خاتمه یافت... برخی از بیانیههای دولت در پایان هفته حاکی از سمتگیری شدیدتر علیه اعتصابکنندگان میباشد.»[12]
تحلیل نهایی حتی اتباع آمریکایی آینده روشنی را برای حکومت پهلوی و حضور آنها در ایران نشان نمیدهد و آنها در حال ترک ایران هستند «اگرچه نشانههای ظاهری حاکی از بازگشت آرامش است اما به نظر میرسد در بین مقامات بلندپایه ایرانی اعتمادی وجود ندارد و مقامات دفتر وابسته دفاعی به انجام مراحل دادن ویزای آمریکا به بستگان خود، ادامه میدهند. افسر رابط مستشاری در نیروی دریایی گزارش میدهد که حدود 40 درصد از امرای نیروی دریایی شاهنشاهی ایران، بستگان خود را به خارج فرستادهاند که این امر شامل خانواده معاونین نیز میشود...»[13]
در نهایت، ناامیدی آمریکاییها از وضعیت، در تحلیلهای آنها به چشم میخورد. آنجا که مینویسند: «به هر حال پیشرفت در یک سازش موقت بین رژیم موجود و نیروهای مخالف بایستی به زودی انجام شود. در غیر این صورت ممکن است شاه برای قوام مجدد بخشیدن به ماشین اقتصادی متوسل به اعمال زور گردد. در اوضاع فعلی چنین اقداماتی نه تنها مخالفت مردمی زیادی را دربر دارد بلکه شانس موفقیت آن در درازمدت نیز بسیار ضعیف ارزیابی میشود.»[14]
پینوشتها:
[1]. اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب نهم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387، ص 557، سند شماره 296، 10 دسامبر 1978 ـ 19 آذر 1357.
[2]. همان، صص 554 و 555، سند شماره 295، 10 دسامبر 1978 ـ 19 آذر 1357.
[3]. همان، ص 558 الی 561، سند شماره 297، 11 دسامبر 1978 ـ 20 آذر 1357.
[4]. همان، ص 562، سند شماره 298، 11 دسامبر 1978 ـ 20 آذر 1357.
[5]. همان، صص 563 و 564، سند شماره 299، 11 دسامبر 1978 ـ 20 آذر 1357.
[6]. همان، ص 568، سند شماره 301، 11 دسامبر 1978 ـ 20 آذر 1357.
[7]. همان، ص 569، سند شماره 303، 11 دسامبر 1978 ـ 20 آذر 1357.
[8]. همان، صص 583 و 584، سند شماره 311، 13 دسامبر 1978 ـ 22 آذر 1357.
[9]. همان، ص 586، سند شماره 312، 13 دسامبر 1978 ـ 22 آذر 1357.
[10]. همان، ص 591، سند شماره 317، 14 دسامبر 1978 ـ 23 آذر 1357.
[11]. همان، ص 593، سند شماره 318، 15 دسامبر 1978 ـ 24 آذر 1357.
[12]. همان، ص 596، سند شماره 322، 16 دسامبر 1978 ـ 25 آذر 1357.
[13]. همان، صص 611 و 612، سند شماره 327، 17 دسامبر 1978 ـ 26 آذر 1357.
.[14] همان، صص 634 و 635، سند شماره 338، 19 دسامبر 1978 ـ 28 آذر 1357.
تعداد بازدید: 1636