انقلاب اسلامی :: روحانیِ کامل

روحانیِ کامل

23 مهر 1397

الهام صالح

سال 1281 در سده (اکنون: خمینی‌شهر) اصفهان چشم به جهان گشود. او را عطاءالله نام نهادند. تحصیلات ابتدایی و مقدماتی خود را در سده نزد مرحوم سید مصطفی گذراند. 12 ساله بود که راهی اصفهان و در حوزه علمیه اصفهان مشغول به تحصیل شد. شرایطی که برای تحصیل داشت، دشوار بود. این شرایط دشوار از حوزه علمیه اصفهان آغاز شد. مجبور بود فقط با دو ریال زندگی کند و بین سده و اصفهان در رفت و آمد باشد. به خاطر وضعیت سخت اقتصادی، این مسیر را پیاده طی می‌کرد. غذا خوردنش هم تعریفی نداشت. به چهارشنبه که می‌رسید، نه پول داشت، نه غذا. آیت‌الله اشرفی اصفهانی درباره شرایط سخت خود، این‌طور نقل کرده: «زمانی در حجره‌ای با سه نفر دیگر در مدرسه نوریه اصفهان زندگی می‌کردیم. بسیاری از روزها نه چای داشتیم، نه نفت و قند. برای مطالعه در شب از نور چراغ نفتی توالت‌های مدرسه استفاده می‌کردم. در روزهای جمعه به یکی از مساجد دور افتاده اصفهان می‌رفتم و از صبح تا عصر در آن مسجد درس‌های یک هفته را دوره می‌کردم. در مدت دوازده ساعتی که یک‌سره آن جا مطالعه می‌کردم، غذای من فقط مقداری دانه ذرت برشته بود. چیز دیگری نداشتم.»

با این شرایط، تحصیل در حوزه علمیه اصفهان، 10 سال به طول انجامید و پس از آن آیت‌الله اشرفی اصفهانی به حوزه علمیه قم رفت. این مکان نه فقط جایی برای تحصیل بلکه محل زندگی او بود تا حدی که بیست سال در حجره فوقانی شمالی مدرسه فیضیه سکونت کرد و سپس به حجره 21 شمالی تحتانی فیضیه انتقال یافت. در این مدت فقط 3 یا 4 ماه را در کنار خانواده‌اش به‌سر برد. نتیجه زحمات آیت‌الله اشرفی اصفهانی این بود که توانست در 40 سالگی درجه اجتهاد را دریافت کند. پیش از انقلاب، یک مبارز بود و پس از انقلاب نیز راه خدمت به مردم را ادامه داد.

آیت‌الله اشرفی اصفهانی، یکی از شاگردان آیت‌الله العظمی بروجردی بود و به ایشان علاقه زیادی داشت. این علاقه در کنار احترام به استاد باعث می‌شد تا کاملا تحت فرمان آیت‌الله العظمی بروجردی باشد. بارها از آیت‌الله العظمی بروجردی اجازه مسافرت خواست، اما تا 3 سال این اجازه داده نشد. در همه این 3 سال، از کرمانشاه خارج نشد و حتی پس از وفات آیت‌الله العظمی بروجردی هم که قصد سفر داشت، در خواب می‌دید که باید در کرمانشاه بماند چرا که مردم به او نیاز دارند.

ساده‌زیستی، یکی از ویژگی‌های این عالم بزرگ به شمار می‌رفت. در سرمای کرمانشاه مانند سایر مردم نفت دریافت می‌کرد و به دریافت نفت بیشتر راضی نمی‌شد. برخی از دوستان و علاقه‌مندانش این موضوع را شنیده بودند و گاهی نفت برایش می‌فرستادند.

از آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای درباره ساده‌زیستی این شهید محراب، نقل قول‌هایی وجود دارد: «یک خصوصیت دیگر که ایشان [شهید آیت‌الله اشرفی اصفهانی] داشت و برای هر روحانی، فوق‌العاده حائز اهمیت است، سادگی و بی‌پیرایگی ایشان [بود، در حالی که ایشان] اول شخص منطقه باختران [اکنون: کرمانشاه] و از شخصیت‌های برجسته کشور است. آن وقتی که من رفتم منزل ایشان و در خدمتشان بودم، آقازاده‌های ایشان آنجا نبودند و ایشان باید شخصا خودش بلند می‌شد، استکان چای یا ظرف گز را برای پذیرایی مهمان از اتاق دیگر از دست همسرشان که ایشان هم قهرا خانم مسنی باید می‌بودند، می‌گرفت و جلو مهمان می‌گذاشت. یعنی حتی در منزل ایشان یک خدمتکار وجود نداشت و این پیرمرد مثل دوران طلبگی، کارها را خودش انجام می‌داد.»

جالب این‌که می‌توانست در شرایط بهتری زندگی کند، اما این‌طور نمی‌خواست: «توصیه امام [خمینی] عزیزمان دائما به روحانیون همین بود که در زندگی شخصی‌شان از ساده‌زیستی عدول نکنند. در حالی که اگر ایشان [شهید آیت‌الله اشرفی اصفهانی] می‌خواست یک خانه راحت و وضع زندگی راحت‌تری برای تامین آسایش که حق هر کسی است داشته باشد، هیچ‌کس از او ایراد نمی‌گرفت و خدای متعال هم یقینا راضی بود.»

این عالم بزرگ، شخصی است که آیت‌الله خامنه‌ای از او چنین یاد کرده: «به نظر من، مرحوم آیت‌الله اشرفی اصفهانی، مظهر یک روحانی کامل بود... اگر من می‌خواستم تمثیلِ مظهر یک روحانی کامل را به مردم معرفی کنم که روحانی خوب، آن کسی است که این صفات را داشته باشد، شخصیت مرحوم آیت‌الله اشرفی به عنوان یک روحانی خوب و ممتاز برایم تداعی می‌شد. چون همه چیزهایی که در یک روحانی لازم است وجود داشته باشد، در ایشان بود. زبان نافذ، دل مهربان، زندگی بی‌پیرایه، تن خستگی‌ناپذیر، اراده قوی، اشتیاق و علاقه فراوان به خدمت.»

آیت‌الله اشرفی اصفهانی در دوران دفاع مقدس لباس نظامی به تن کرد و در جبهه‌ها حضور یافت. او یک زندگی بی‌پیرایه داشت و خستگی‌ناپذیر بود. در مدتی که اقامه نماز جمعه را بر عهده داشت، به مدت 2 سال با تاکسی و بدون محافظ به نماز جمعه می‌رفت. پس از آن از یک پیکان کهنه که توسط استانداری کرمانشاه در اختیارش قرار گرفته بود، استفاده می‌کرد. پس از ترور چند امام جمعه شهیدان (محراب) بود که اتومبیل دارای امنیت به او اختصاص یافت؛ هر چند که از سوار شدن بر آن اکراه داشت.

در طول دوران امامت جمعه، دو بار مورد سوء قصد منافقین قرار گرفت. سومین بار بود که توسط گروهک منافقین در تاریخ 23 مهر 1361 در حالت سجده به شهادت رسید و یکی از شهیدان محراب شد.

منبع:

- کتاب به آسمان نگاه کن: خاطرات آیت‌الله خامنه‌ای از شهیدان انقلاب و دفاع مقدس، به اهتمام: هادی شیرازی، مرکز پژوهش‌های بنیاد فرهنگی شهید شیرازی و مؤسسه سردار شهید احمد کاظمی

 



 
تعداد بازدید: 1089


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: