03 آبان 1397
رضا نیکوکار
پیچید عطر روح خدا در ترانهها
آغاز شد دوباره تب عاشقانهها
بعد از عبور حادثهها بیامان رسید
بال کبوتران به دل آشیانهها
از عمق بهمنی که صدای بهار داشت
فریاد شد، شکفت سکوت جوانهها
زیر شکنجههای سیاه ستم کسی
بیمی نداشت از خطر تازیانهها
پر میگشود مثل پرستو به سمت نور
«الله اکبر» از قفس بام خانهها
فانوسهای روشن راه حماسه بود
تابوتهای پیر و جوان روی شانهها
آن روزها میان تب و تاب عاشقی
جایی نبود هیچ برای بهانهها
لبریز بود مثل یقینی بدون شک
آن روزها زمین و زمان از نشانهها
گویا بهار دیگری از راه میرسید
در بستر رها شدن از دام و دانهها
تاریخ در تکامل خود بر مدار عشق
میرفت سمت نابترین جاودانهها
تعداد بازدید: 1126