30 مهر 1397
الهام صالح
اول آبان 1356 بود که خبر شهادت آیتالله مصطفی خمینی به خانوادهاش و مردم ایران رسید.
اما آیتالله مصطفی خمینی چه کسی بود و چه شخصیتی داشت؟ او اولین فرزند امام خمینی(ره) بود که در 21 آذر سال 1309 بهدنیا آمد. تحصیلاتش را با رفتن به مکتبخانه شروع کرد. مقطع ابتدایی را در مدارس دولتی درس خواند و پس از آن بنا بر صوابدید امام خمینی(ره) در سن 15 سالگی حوزه علمیه را برای ادامه تحصیل برگزید. سیدمصطفی، دارای نبوغ و استعداد بود و بنا به گفته اساتیدش به همین دلیل هم از همدورهایهای خود پیش افتاد.
نایل شدن به درجه اجتهاد در سن 27 سالگی به خوبی این نبوغ و استعداد را تایید میکند. وی اهل نگارش نیز بود و زمانی که در 34 سالگی تحت بازجویی ساواک قرار گرفت، برخی از تالیفات خود را بازگو کرد؛ «حاشیهای بر شرح هدایه آخوند ملاصدرای شیرازی»، «حاشیهای بر مبدا و معاد مرحوم آخوند ملاصدرای شیرازی» و «کتاب اجاره» برخی از این تالیفات بود. اما سیدمصطفی تالیفات دیگری نیز داشت که «تحریرات فیالاصول»، «کتاب الصوم» و «الطهاره» برخی از آنها است.
سیدمصطفی نیز مانند پدر، روحیه مبارزه داشت، به همین دلیل هم توسط ساواک دستگیر و زندانی شد. سال 1343 پس از اینکه 57 روز در قزلقلعه، زندانی بود، آزاد شد. 9 دی به قم رفت، اما ماه رمضان در پیش بود و ساواک میدانست که در این ماه، تبلیغات زیادی به نفع امام خمینی(ره) صورت میگیرد، به همین دلیل هم در 13 دی 1343 سیدمصطفی را به استانبول و سپس به بورسا که محل تبعید امام خمینی(ره) بود، منتقل کرد.
سیدمصطفی در ترکیه در خدمت پدر بود، با این وجود پس از مدتی این موضوع مطرح شد که به ایران بازگردد، اما ساواک که در ابتدا موافقت خود را با حضور او در ایران اعلام کرده بود، به این نتیجه رسید که از ورود او به ایران جلوگیری کند. پس از آن سیدمصطفی همراه پدر به عراق تبعید شد.
آیتالله سیدمصطفی خمینی، زندگی ساده و بیپیرایهای را سپری میکرد. او در نجف در یک خانه 45 متری در محله «حویش» که فاصله کمی از منزل امام داشت، زندگی میکرد.
سحرگاه اول آبان 1356 بود که صغرا خانم؛ خادم منزل، با جسم بیجان او مواجه شد. معصومه حائری، همسر سیدمصطفی، پس از خادم منزل از درگذشت او آگاهی یافت که دراینباره گفته است:«او [حاج آقا مصطفی] مردی بسیار قوی و از سلامت کامل برخوردار بود؛ هیچگونه ناراحتی و بیماری نداشت، به همین دلیل برخلاف آنچه شایع کردند سکته قلبی، خیلی بعید به نظر میرسد. همان شب که حاجآقا مصطفی شهید شدند، زودتر از معمول به خانه آمدند، چون قرار بود که مهمان بیاید و من سخت مریض بودم. آقای دعایی که همسایه ما بود، برای معاینه من دکتر آورد.»
درگذشت سیدمصطفی در سن 47 سالگی آن هم در شرایطی که وضعیت جسمی خوبی داشت، مرموز بود و افراد خانواده به این موضوع واقف بودند. حجتالاسلام و المسلمین مرحوم سیداحمد خمینی هم اعتقاد داشت که برادرش به مرگی غیرطبیعی و به خاطر مسمومیت بهوسیله ماموران حکومت پهلوی از دنیا رفته است: «همینقدر میتوانم بگویم که ایشان چند ساعت قبل از شهادت، در مجلس فاتحهای شرکت میکنند که در آنجا بعضی از ایادی رژیم پهلوی دستاندرکارِ دادنِ چای و قهوه در مجلس بودهاند.»
وجود لکههای بنفش روی دستها، سینه و سرِ شانهها، این موضوع را اثبات میکرد، اما چه کسی باید خبر شهادت سیدمصطفی را به امام خمینی(ره) اطلاع میداد؟ در نهایت، افراد خانواده این وظیفه را بر عهده گرفتند. امام آرام بود. ایشان سه بار تکرار کرد: «انا لله و انا الیه راجعون.»
خبر شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی که منتشر شد، چهرههای مختلفی به امام خمینی(ره) تسلیت گفتند. امام در یکی از پاسخها نوشتند:
این مصیبتها در مقابل مصائبی که بر امت اسلام و مسلمین وارد شده و میشود ناچیز است. اسلام عزیز قرنهاست با نفوذ اجانب مواجه با انحراف و کجفهمیها است. اسلام را که یکتا مکتب الهی مبارز است، با تبلیغات سوء عمال اجانب به شکلی دیگر جلوه دادهاند، قرآن کریم را که دستور الهی در قتال با مشرکین و مترفین و تنها کتاب آسمانی محرک بر ضد استعمار و ظلم است، به گونهای دیگر وانمود کردهاند...»
اقشار مختلف مردم ایران از جمله دانشجویان هم در این غم، با امام همدردی کردند. امام خمینی(ره) پس از شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی، در بیاناتی فرمودند:
اینطور قضایا مهم نیست خیلی، پیش میآید، برای همه مردم پیش میآید و خداوند تبارک و تعالی الطافی دارد به ظاهر و الطاف خفیه. یک الطاف خفیهای خدای تبارک و تعالی دارد که ماها علم به آن نداریم، اطلاعی بر او نداریم و چون ناقص هستیم از حیث علم، از حیث عمل، از هر جهتی ناقص هستیم، از این جهت در اینطور اموری که پیش میآید جزع و فزع میکنیم، صبر نمیکنیم، این برای نقصان معرفت ماست به مقام باریتعالی، اگر اطلاع داشتیم از آن الطاف خفیهای که خدای تبارک و تعالی نسبت به عبادش دارد، و «انه لطیف علی عباده.» [آیه 19 سوره شوری] و اطلاع بر آن مسائل داشتیم، در اینطور چیزهایی که جزئی است و مهم نیست، اینقدر بیطاقت نبودیم....»
پس از انتشار خبر شهادت سیدمصطفی، علاوه بر ایران در پاکستان، افغانستان، بحرین، قطر، امارات متحده عربی، فرانسه، انگلستان و سوئد هم مراسمی برگزار شد.
مرضیه حدیدچی، از مبارزان انقلاب درباره تظاهراتی که در لندن صورت گرفت، چنین گفته: «با تلاشهای فراوان در آبان ماه تظاهراتی در لندن شکل گرفت که مبارزان و معترضان از تمام اطراف و اکناف انگلیس خود را به آنجا رساندند. ما نیز در آن تظاهرات به شکل خیلی جدی شرکت کردیم و شعارهایی در حمایت حضرت امام و مخالفت با رژیم [پهلوی] و حمایت از روحانیون شهید دادیم و تا برابر سفارت ایران رفتیم و بر شدت خشم و شعارهایمان افزودیم.»
از زمان انتشار خبر شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی تا چهلم شهادت او به صورت متناوب، مراسمی در نقاط مختلف ایران برگزار شد. رژیم شاه چنین اتفاقی را پیشبینی نمیکرد.
منابع:
- آیتالله مصطفی خمینی به روایت اسناد (بازتابها و پیامدهای رحلت اسرارآمیز)، تدوین: سجاد راعی گلوجه، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- صحیفه امام، ج سوم، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)
- خاطرات مرضیه حدیدچی(دباغ)، به کوشش: محسن کاظمی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی و انتشارات سوره مهر
تعداد بازدید: 1052