20 آبان 1397
الهام صالح
کتاب «به آسمان نگاه کن»، مجموعهای از خاطرات آیتالله سیدعلی خامنهای درباره شهدای انقلاب و دفاع مقدس است. این کتاب از 6 فصل تشکیل شده؛ فصل اول: مبارزه ادامه دارد؛ خاطراتی از شهدای انقلاب اسلامی، فصل دوم: بال و پرهای امام؛ خاطراتی از شهدای محراب، فصل سوم: گلوی بریده را بوسید؛ خاطراتی از زیباییهای مجاهدت خانوادههای شهدا، فصل چهارم: به آسمان نگاه کن؛ خاطراتی از رزمندگان اسلام در دفاع مقدس، فصل پنجم: راههای آسمان؛ خاطراتی از شهدای دفاع مقدس و فصل ششم: مجاهد؛ خاطراتی از شهدای نهضت جهانی اسلامی.
نکتهای که درباره فصلهای کتاب وجود دارد این است که در آنها سعی شده به برههها و موضوعات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به صورت دستهبندی شده پرداخت شود. فصل نخست، شامل خاطراتی از شهدای انقلاب اسلامی است؛ شهیدانی که در پیروزی انقلاب نقش داشتند؛ افرادی مانند شهید مصطفی خمینی، شهید مطهری، شهید مفتح، شهید بهشتی، شهید باهنر، شهید رجایی و شهید هاشمینژاد. فعالیتهای انقلابی هر یک از این شهدا در سالهای 1356 و 1357 هم ذکر شده.
البته در این بخش، به سالهای 1342 و 1343 و قیام 15 خرداد 1342 هم گریز زده میشود و این موضوع به خاطر یادآوری خاطرات شهیدانی است که در این برههها نیز جزو چهرههای تأثیرگذار بودهاند. در واقع از منظر خاطرات کتاب در این فصل، دو برهه قیام 15 خرداد 42 و سال 1356 تا 1357 نقشی حیاتی در پیروزی انقلاب داشتهاند. بر همین اساس، نخستین خاطره به خرداد 42 بازمیگردد و مطلب پس از آن نیز تظاهرات مردم را دقیقا در همین دو برهه یادآور میشود: «من دو مقطع مهم را یادآوری میکنم که در این دو مقطع مهم، قمیها حقیقتا نقش ایفا کردند. نقشهای موثر و ماندگاری را مردم قم در این دو مقطع به وجود آوردند: یکی مقطع عاشورای سال 42 و پانزده خرداد که دو روز بعد از عاشورا بود... مقطع دیگر، مقطع سال 1356 است که عمق توطئه دشمن را در اهانت به امام بزرگوار درک کردند... خون جوانان قمی در این خیابانها، در همین خیابان ارم، در خیابان چهارمردان بر روی زمین ریخته شد.»
در فصل اول، مطالبی نیز از سالهای 1356 و 1357 وجود دارد که بیشتر خاطرهمحور است تا شخصمحور. حمله به بیمارستان امام رضا(ع) در مشهد در سال 1357 یکی از این خاطرهها است که شاید کمتر شنیده شده باشد. در این واقعه، نظامیان رژیم شاه به بیمارستان حمله کردند: «بیمارستان امام رضا(ع)، بیمارستان خیلی بزرگی است. به مجرد اینکه به آنجا رسیدیم، ناگهان دیدیم که رگبار گلولههایی [به طرف بیمارستان شلیک شد] که بعد پوکههایش را پیدا کردیم و دیدیم کالیبر 50 بوده [است]... که یک سلاح بسیار خطرناکی است و برای کارهای دیگر به درد میخورد، اینها روی مردم به کار بردند.»
فصل دوم با عنوان «بال و پرهای امام»، خاطراتی از شهدای محراب را دربرمیگیرد؛ شهیدان آیتالله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، آیتالله مدنی، آیتالله عبدالحسین دستغیب، آیتالله محمد صدوقی و آیتالله اشرفی اصفهانی. خاطراتی از مجاهدتهای خانوادههای شهدا در فصل سوم با عنوان «گلوی بریده را بوسید» جای گرفته است. در فصل چهارم؛ «به آسمان نگاه کن»، خاطرات رزمندگان در دفاع مقدس روایت میشود. «راههای آسمان» نیز خاطرات شهدای دفاع مقدس را دربرمیگیرد؛ افرادی مانند شهید تندگویان، شهید علمالهدی، شهید چمران، شهید شیرودی، شهید فلاحی، شهید نامجو، شهید بابایی، شهید صیاد شیرازی و ...
در این فصل، ابتدا به سابقه آشنایی آیتالله خامنهای با هر یک از این شهدا پرداخته و سپس خاطراتی درباره شخصیت و رفتار آنها، به نقل از ایشان بیان میشود. فصل ششم نیز به نوعی تکمیلکننده کتاب است چرا که به شهدای نهضت جهانی اسلام پرداخته میشود؛ شهید بلخی، شهید آیتالله صدر، شهید بنتالهدی صدر، شهید صلاح غندور و ...
کتاب «به آسمان نگاه کن»، به نوعی کتابی کامل است؛ کتابی برگرفته از منابع نوشتاری، دیداری و شنیداری که در آن مجموعهای از سخنان و خاطرات آیتالله خامنهای درباره شهدای انقلاب و دفاع مقدس گردآوری شده. کتاب، جلدی وزین و زیبا دارد؛ عنوان با رنگ طلایی روی رنگ فیروزهای جلد نقش بسته. فصلبندیها مناسب است که این موضوع به خوبی در فهرست کتاب مشاهده میشود، اما ای کاش این فهرستبندی علاوه بر بیان مطالب کلی هر فصل، شامل مطالب جزئیتر هم میشد، به عنوان مثال شهدایی که در هر فصل از آنها خاطراتی روایت میشود، در فهرست جای میگرفت تا مخاطبِ علاقهمند بتواند به سهولت به مطالب مورد علاقهاش درباره هر شهید دست پیدا کند. بین عناوین فصلهای کتاب، دو عنوان «به آسمان نگاه کن» و «راههای آسمان»، عناوینی زیبا هستند، اگر سایر عناوین هم بر همین اساس نامگذاری میشد، اتفاق بهتری رخ میداد.
هر فصل کتاب با «پینوشت» به پایان میرسد که دربردارنده اطلاعات بیشتری درباره مطالب است. ویژگی دیگر اینکه در پایان هر فصل، «ارجاعات»ی هم وجود دارد که بر سندیت خاطرات و مطالب میافزاید.
پس از ششمین فصل، «عکسها و اسناد»، قرار دارد که در آن بخش عکسهایی با اندازه و کیفیت مناسب در معرض دید مخاطب قرار گرفته است. اینکه عکسها در اندازه مناسب ارائه و به کیفیت آنها دقت شده، یک ویژگی دیگر به شمار میرود. اما در این بخش، فقط «عکس» وجود دارد و اثری از «اسناد» نیست. بر همین اساس فقط استفاده از کلمه «عکسها» برای آن کفایت میکند. فهرست اعلام نیز پایانبخش کتاب است که باز هم کار را برای مخاطب آسان کرده. مخاطب با مراجعه به فهرست اعلام به سادگی میتواند، به مطلب مورد نظر خود دسترسی داشته باشد.
«به آسمان نگاه کن» از این منظر که خاطرات رهبر انقلاب اسلامی را از شهدای انقلاب و دفاع مقدس و اتفاقات مرتبط در اختیار مخاطب قرار داده، کتابی ارزشمند به شمار میرود، اما در کنار این موضوع، قواعدی هم که باید در هر کتابی وجود داشته باشد، در این کتاب رعایت شده که آن را به اثری قابل تامل تبدیل میکند.
یک خاطره از کتاب
در اواخر سال 57 بود که شاید [حدودا] مثلا آذر یا آبان درست یادم نیست. بنده از تبعید برمیگشتم، از طریق یزد آمدم. وقتی به مسجد ایشان (آیتالله صدوقی) رفتم، دیدم اینجا مثل اینکه جزو محیط اختناق کشور ایران نیست. داخل مسجد ایشان اعلامیههایی زده بودند، خیلی آزاد. همه میآمدند میخواندند. در این اعلامیهها مضامین فوقالعاده تحریکآمیزی وجود داشت. آنکه یادم مانده، مثلا فرض بفرمایید که مقایسهای شده بود میان بهای تانکها و هواپیماها و وسائل نظامیای که دستگاه میخرید و از پول ملت و به جان مردم میانداخت، با پول [ساختن] مدارس و بیمارستانها و [دیگر امور]، آن هم از پول این ملت [که میتوانست] برای خود این ملت به صورت یک چیز مفید و سودمند استفاده بشود. این را اعلامیه کرده بودند خیلی بزرگ و به شیشه شبستان مسجد ایشان چسبانده بودند. مردم میرفتند و میخواندند، به همدیگر میگفتند. یا طریقه ساختن مثلا کوکتلمولوتف یا نارنجک دستی را آنجا نوشته بودند... (ص 355 و ص 356).
کتاب «به آسمان نگاه کن» به اهتمام هادی شیرازی تدوین و توسط مرکز پژوهشهای بنیاد فرهنگی شهید شیرازی و موسسه سردار شهید احمد کاظمی، از سال 1393 تاکنون در چند نوبت چاپ و منتشر شده است.
تعداد بازدید: 1304