25 آذر 1397
الهام صالح
قیام و مبارزات مردم ایران علیه حکومت پهلوی از نگاه امام خمینی(ره)، قیامی بیسابقه در طول تاریخ بود. امام خمینی(ره) در تاریخ 28 مهر 1357 در نوفللوشاتو دراینباره سخن گفتند: «یک همچو قیامی سابقه ندارد در تاریخ که تمام قشرها رو به یک جهت باشند، همه یک مطلب را خواهش داشته باشند؛ فریادشان همه بلند باشد و بگویند که ما آزادی میخواهیم، ما استقلال میخواهیم. مقدمه آزادی و استقلال این [است] که این سلسله خبیثهای [را] که از اولی که روی کار آمده تا حالا جز اینکه برای ایران و برای اسلام ضرر داشته باشد، کاری نکرده است، این را ما نمیخواهیم.»[1]
ایشان با اشاره به حضور کودکان و نوجوانان در قیام مردم ایران علیه حکومت پهلوی، بر اهمیت آن تاکید کردند: «همه با هم؛ بچههای کوچک، الان وقتی که این بچهها از دبستان خارج میشوند یا از دبیرستان خارج میشوند، توی خیابانها که راه میافتند که بروند منزلهایشان، شعارشان، مرگ بر شاه است. و این یک مسالهای نیست که دست بشر بتواند اینطور مردم را با هم مجتمع کند و همه قشرها با هم به یک راه بروند، این یک دست غیبی الهی است که باید ما بر آن امیدوار باشیم و من امید دارم به اینکه این اجتماع که مثل سیل راه افتاده است هر چه در مقابلش هست اینها را بکند و از بین ببرد.»[2]
مبارزات مردم ایران و خواستههای آنها که استقلال و آزادی را شامل میشد، از نگاه امام خمینی(ره) به حق بود: «هر قوهای که باشد با قوه ملت [نمیتواند در بیفتد]؛ یک ملت وقتی که قیام کرد و مطلبش هم مطلبی بود که حق بود؛ یعنی در هر [یک] از جوامع بشر[ی] این مطلب را عرضه بدارند، همه حق میدهند به آنها؛ میگویند شما چه میخواهید که اعتصابات راه انداختید؟ چه میخواهید که جوانهایتان را دارید میدهید؟ چی میخواهید که روحانیونتان را در محبس میکنند، تبعید میکنند؟ چه کاری دارید که سیاسیونتان را میگیرند، حبس میکنند، و بازاریهایتان را زجر میدهند شکنجه میدهند؟ چه میخواهید که اینقدر فریاد میزنید؟ میگویند که ما میخواهیم اسیر نباشیم تحت قدرتهای بزرگ. ما میخواهیم که مملکت خودمان مال خودمان باشد؛ مملکت خودمان را خودمان اداره بکنیم. ما میخواهیم آزاد باشیم، نه مثل آزادیای که شاه به ما میدهد. این آزادی که شاه به ما میدهد، این برای خودش خوب است و برای عائله خودش خوب است، این جور آزادی! این آزادی که او میدهد مثل این «آشتی» که دولت میکند همهاش خونریزی است! آزادی همهاش حبس است، همهاش زجر است!»[3]
امام خمینی(ره) در این سخنرانی که در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج از کشور برگزار شد، درباره موضوعاتی مانند فرهنگ و اقتصاد سخن گفتند. از دیدگاه ایشان، فرهنگ مملکت در دوران حکومت پهلوی، یک فرهنگ استعماری بود: «وقتی که فرهنگش را ملاحظه میکنیم، میبینیم که این فرهنگ، فرهنگ استعماری است؛ یعنی فرمایشی است؛ یعنی مامور کردهاند. ایشان [محمدرضا پهلوی] میگوید که کتاب مینویسد «ماموریت [برای] وطنم»! درست میگوید که برای وطنش «ماموریت» دارد! از طرف آمریکاییها هم ماموریت دارد! ماموریت دارد که این وطن را، این جوانهای وطن را ضایع بکند، اینها را عقب بنشاند، مملکت را به حال عقبماندگی نگه بدارد که در آن رشد حاصل نشود؛ در طبقه جوان رشد حاصل نشود که در مقابل آمریکا بایستد بگوید آقا چه میخواهید از جان ما؟»[4]
عقبماندگی فرهنگی و علمی در دوران حکومت پهلوی، از دیگر موضوعات این سخنرانی بود: «ما چقدر سال است که مدرسه داریم، هفتاد سال تقریبا از عمر دارالفنون میگذرد، تقریبا؛ و چقدر سالهاست که ما دانشگاه داریم، و حالا یک لوزتین که میخواهد شاه عمل بکند یا بچه شاه عمل بکند، از آمریکا یا از جای دیگر باز طبیب میآورند. یا هر کس یک قدرتی داشته باشد میرود خارج عمل میکند؛ اگر یک مریضی باشد میرود در خارج مرضش را معالجه میکند؛ پس معلوم میشود که ما [دانشگاه] نداشتیم. ما دانشگاه نداریم؛ اگر ما داشتیم که باید خودمان اداره کنیم، باید طبیب از خودمان باشد. وقتی هم که میخواهند یک بنایی درست کنند، یک سدی درست بکنند، حتی یک اسفالتی بکنند، حتی یک جادهای بکشند، باز هم کارشناسهای خارجی. اگر ما کارشناس داریم، پس چرا از خارج میآورید؟»[5]
وابستگی شدید اقتصادی در حکومت پهلوی، یکی از مواردی بود که امام خمینی(ره) با آن مخالفت داشت: «به هر[شئون] آن، که شما نگاه بکنید میبینید که لنگ است. به اقتصادش نگاه کنید که مصیبت است. الان احتیاج مملکت ایران به خواربار [به خارج] در [حدود] یازده ماه ـ آنطوری که کارشناسها میگویند ـ یا یازده ماه الا سه روز احتیاج به خارج دارد؛ یعنی یا سی روز یا سی و سه روز ایران میتواند [خود را از نظر غذایی] اداره بکند. زراعتش یا کشتش زاید بر سی روز یا سی و سه روز را باید از خارج بیاورند، و میبینید که دارند از خارج میآورند. «اصلاحات ارضی» آقا به اینجا منتهی شد که یک بازاری درست کرد برای آمریکا، که آمریکا چیزهایی که باید بریزد دور، به ما بفروشد!»[6]
امام خمینی(ره) در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج از کشور، علاوه بر اشاره به فروش بیرویه نفت به آمریکا، درباره اختلاف طبقاتی در ایران دوره حکومت پهلوی نیز سخنانی را ایراد فرمودند: «فریاد ما برای این است که خوب، چرا باید اینطور باشد که یک دسته بیچارهای اینطور زندگی کنند، یک دسته هم برای ویلا پنج میلیون دلار [خرج کنند]؛ برای من نوشته بودند پنج میلیون دلار برای گلکاری، تزیینات گلگاری و ویلای یکی از خواهرهای شاه خرج شده. از کجا آوردهاند؟ رضا شاه با دست خالی آمد و کودتا کرد، املاک مردم را هم به زور گرفت و بعد هم املاک را، یک مقدارش را رد کردند. از کجا آوردهاند اینها؟ این بنیاد پهلوی از کجا دارد اداره میشود؟ از همینها، از همین پول ملت. این ملت باید نفتش را اینطور از دستش بگیرند و عرض میکنم که و سایر چیزهایش را ازش بگیرند و خودش آنطور زندگی بکند؛ یک دسته هم آنطور زندگی بکنند؛ اینطور بچاپند این ملت را. فریاد ما این است که نباید اینطور چاپیدنها باشد؛ باید این رژیم به کلی تبدیل بشود.»[7]
وضعیت اقتصادی ضعیف دهقانان و زاغهنشینی در اطراف تهران، موضوع بخش دیگری از فرمایشات امام(ره) بود: «شما یک روز بروید بگردید، یک وقت صرف کنید... بروید بگردید اطراف تهران؛ ببینید در چند جای تهران یک محلههایی درست شده است که اینها، خیلی که خوب درست کرده باشند، یک خانه گلی؛ خودشان با هم دست به هم دادهاند و یک خانه گلی درست کردهاند برای یک عائلهای. اینها چرا اینجا جمع شدهاند؟ برای «اصلاحت ارضی»! اصلاحات ارضی که کردند، مردم در دهات خودشان دیگر نتوانستند بمانند؛ به هم خورد اوضاعشان، نتوانستند در آنجا بمانند. هجوم کردند طرف شهرستانها که بیشترشان طرف تهران آمدند و این بیچارهها حالا آمدهاند در تهران، بسیار ناگوار و سخت زندگی میکنند.»[8]
امام(ره) در پایان سخنانشان در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج از کشور، مخاطبان خود را به افشاگری و روشنگری علیه حکومت پهلوی فراخواندند: «شما هم مکلفید آقا. یک ملت است، مصالح یک ملت است، مصالح اسلام است. شما هم مکلفید که هر چه میتوانید تبلیغات کنید به ضد اینها؛ یعنی مسائل حقیقی و واقعی ایران را بگویید. [آنچه] که میگذرد الان بر این ملت، شما بگویید... اینها را به این اشخاصی که آشنا هستید شما در اینجا، مدارس اینجا میروید، در... جوامع اینها هستید، به اینها هر کدامتان موظفید بگویید. اگر هر یک از شما به ده نفر، بیست نفر از اینها مطالب ایران را بگوید یک موجی پیدا میشود...»[9]
[1] صحیفه امام، جلد چهارم، ص 62.
[2] همان، ص 62.
[3] همان، ص 62، و 63.
[4] همان، ص 63، و 64.
[5] همان، ص 64.
[6] همان، ص 64.
[7] همان، ص 68 و 69.
[8] همان، ص 67.
[9] همان، ص 69.
تعداد بازدید: 7731