27 آذر 1397
الهام صالح
محمد مفتح، در سال 1307 هجری شمسی بهدنیا آمد. پدرش حاج شیخ محمود مفتح یکی از واعظان مشهور همدان بود که اشعار بسیاری در مدح و رثای اهل بیت(ع) داشت. محمد نیز همانند پدر در زمینه شعر و ادبیات، استعداد داشت. او گاهی پس از پایان مجلس وعظ و سخنرانی پدر، به ذکر مصیبت اهل بیت(ع) میپرداخت.
وی پس از آنکه مقدمات علوم عربی، فقه و بخشی از منطق را نزد پدر و اساتید حوزه همدان فرا گرفت، در سال 1322 به قم رفت و در مدرسه دارالشفاء در حجرهای کوچک، اقامت کرد. بین سالهای 1322 تا 1324 دروسی مانند رسائل، مکاسب و کفایه را آموخت بهطوری که خود در گروه اساتید حوزه قرار گرفت.
محمد مفتح، درسهایی مانند عرفان، خارج فقه و اصول را در عالیترین سطح نزد امام خمینی(ره) آموخت. فلسفه و عرفان را در قم نزد آیتالله حاج میرزا ابوالحسن قزوینی فرا گرفت. بخشی از درس خارج فقه و مباحثی از علم اصول را نزد آیتالله سیدمحمد حجت، رسائل و مکاسب شیخ انصاری و کفایه آخوند خراسانی را نیز نزد آیتالله العظمی حاج سیدمحمد محقق داماد، آموزش دید.
پس از گذراندن سطوح عالی به تدریس کتاب منظومه حاج ملاهادی سبزواری پرداخت و کتاب «روش اندیشه» را در شرح و توضیح این کتاب نوشت. او در حوزه تدریس میکرد، در دانشگاه درس میخواند و همزمان آگاهیهای مذهبی مردم را افزایش میداد.
آیتالله دکتر مفتح در دبیرستانهای قم نیز تدریس میکرد و از این طریق سعی داشت بین حوزه، دانشگاه و دبیرستانها پیوند ایجاد کند. در همین زمینه نیز با همکاری آیتالله دکتر بهشتی و آیتالله خامنهای، «کانون اسلامی دانشآموزان و فرهنگیان» را تاسیس کرد که خود، مسئولیت مستقیم آن را بر عهده گرفت.
وی که عرفان، خارج فقه و اصول را از امام خمینی(ره) فرا گرفته بود، علاوه بر رابطه شاگرد و استادی، به امام علاقه داشت و تاکید میکرد که نام امام خمینی(ره) در سخنرانیها مطرح شود. خود نیز در مسجد قبا در تهران درباره ایشان صحبت میکرد. حجتالاسلام والمسلمین مصطفی زمانی در اینباره گفته است: «در شرایطی که نمیشد کوچکترین سخنی گفت و کمترین مطلبی نوشت، استاد نه تنها در مطالب خود و انجمن [اسلامشناسی] از امام و برنامههای او سخن میگفت، بلکه اعضا را تقویت میکرد تا با کمال شهامت نه تنها مقاصد او را تقویت کنند، بلکه نامش را هم در کتابها بگنجانند.»
آیتالله مفتح، یکی از مبارزان انقلابی بود و در یکی از سخنان خود، حکومت پهلوی را به خاطر جسارت به سنتهای اسلامی، مورد تهدید قرار داد: «اگر به افکار اسلامی ما جسارت کردید ما آرام نمیتوانیم بگیریم. اگر به احساسات مذهبی ما احترام قائل نشدید ملت ایران آرام نخواهد بود. اگر جایی با یک قدرتنمایی آرام شود، نقاط دیگر بلند خواهد شد، از همه جا سر و صدا برخاسته. بهتر نیست که علت واقعی عصبانیت و ناراحتی مردم را درک کنید و پی چاره بروید؟! بیایید در آغوش مردم، بیایید در دامن ملت، ملت ایران مسلمان است و قرآنی و شیعه.»
یکی از اقدامات آیتالله مفتح، پیش از انقلاب اسلامی، برگزاری نماز عید فطر در زمینهای قیطریه در تهران بود. در روز دوشنبه 13 شهریور 1357، دکتر مفتح در حالی که جمعیت زیادی وی را همراهی میکردند، اللهاکبرگویان از مسجد قبا به سوی زمینهای قیطریه حرکت کرد. نماز عید فطر به امامت آیتالله مفتح برگزار شد و پس از آن درباره تبعیت از امام خمینی سخن گفت. وی 16 شهریور را به عنوان تجلیل از شهدای ماه رمضان، تعطیل عمومی اعلام کرد. یکی از روزنامههای آن زمان درباره این راهپیمایی نوشت: «بزرگترین راهپیمایی مذهبی ـ سیاسی تاریخ ایران در تهران برگزار شد.»
روز 16 شهریور همانطور که دکتر مفتح اعلام کرده بود، تعطیل عمومی شد. تپههای اطراف قیطریه توسط نظامیان اشغال شده بود. دکتر مفتح، پس از رسیدن به قیطریه، به سوی خیابانی که اکنون دکتر شریعتی نام دارد، حرکت کرد. آرامآرام بر جمعیت همراه او که «نصر منالله و فتح قریب» و «اللهاکبر» میگفتند، افزوده شد. کمی پایینتر از منطقه قلهک، نظامیان حکومت پهلوی به آیتالله مفتح حمله و وی را مجروح کردند. دکتر مفتح در اولین ساعتهای روز هفدهم شهریور دستگیر و به مدت دو ماه زندانی شد.
آیتالله مفتح، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ریاست دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران و سرپرستی کمیته انقلاب اسلامی منطقه 4 تهران را بر عهده داشت. در سالگرد شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی نیز اولین سمینار وحدت حوزه و دانشگاه را برگزار کرد.
وی ساعت 8 و 20 دقیقه روز سهشنبه 27 آذر 1358 همراه راننده و محافظ خود به سوی دانشکده الهیات حرکت کرد. 3 نفر از اعضای گروهک فرقان، در نقاط مختلف منتظر رسیدن وی به دانشکده بودند. زمانی که دکتر مفتح از خودرو پیاده شد، یکی از این افراد، راننده را هدف قرار داد. دکتر مفتح تحت پوشش محافظ خود به سوی ساختمان دانشکده دوید، اما سه تیر به دست، شانه و پای وی اصابت کرد.
زمانی که دکتر مفتح، خود را به بالکن جلو ساختمان دانشکده رساند، یکی از ضاربان، به وی نزدیک شد و چند گلوله به سر او شلیک کرد. دانشجویان، دکتر مفتح را به بیمارستان آیتالله طالقانی منتقل کردند، اما تلاش تیم پزشکی، بینتیجه ماند و دکتر مفتح به شهادت رسید.
امام خمینی(ره) در همان روز، ترور آیتالله مفتح را محکوم کردند و فرمودند: «بدخواهان ما که از همه جا وامانده دست به ترور وحشیانه میزنند، ما را از چه میترسانند؟ آمریکا خود را دلخوش میکند که با ایجاد رعب در دل ملت – که سربازان قرآنند – میتواند وقفهای در مسیر حق و عقبگردی از جهاد مقدس در راه خدا ایجاد کند؛ غافل از اینکه ترس از مرگ برای کسانی است که دنیا را مقر خود قرار داده و از قرارگاه ابدی و جوار رحمت ایزدی بیخبرند. اینان از کوردلی، صحنههای شورانگیز ملت عزیز و شجاع ما را در هر شهادت، پس از شهادتی که در پیش چشمان خیره آنان منعکس است نمیبینند...»
ایشان در تاریخ 2 دی 1358 در جمع خانواده شهید مفتح هم فرمودند: «من نمیدانم اول باید به شماها؛ به شما که آقازاده ایشان هستید، به بستگان شما، به خانمها تبریک بگویم، برای یک همچه شخصیتی که داشتید، و افتخاری که برای شماها حاصل شد یا تسلیت بگویم. برای اینکه ما کسی را از دست دادیم که امید این بود که خدمت بیشتر از اینها بکند. و در هر حال این شهادتها دنباله آن شهادتهایی است که در اسلام از اول تا حالا واقع شده است...»
امام(ره) در ادامه سخنانشان درباره شهادت در مکتب تشیع سخن گفتند: «هیچ انسانی در این جا جاودان نیست. همه باید منتقل بشویم از این راه به مقصد. بهتر که با شهادت در راه اسلام و خدا، انسان منتقل بشود. جاویدان نام آنهایی که در راه خدا انجام وظیفه میکنند، و در حال انجام وظیفه به شهادت میرسند، و آنها پیش خدای تبارک و تعالی مقام خاصی را دارند. شهدا هم مقام خاصی را دارند. و من امیدوارم که مرحوم آقای مفتح که من سوابق با ایشان دارم محلق بشوند به آن شهدایی که در صدر اسلام بودند. و وظیفه ما هم ادامه همین راه است، تا بلکه بتوانیم انشاءالله آنطوری که خواست خدای تبارک و تعالی است اسلام را در اینجا و سایر مناطق پیاده کنیم.»
منابع:
ـ شهید مفتح تکبیر وحدت، غلامرضا گلی زواره، ناشر: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی
ـ صحیفه امام، جلد یازدهم، (آبان 58 ـ دی 58)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)
تعداد بازدید: 1019