13 دی 1397
سمانه رحیمی
بغض گلو به سینهی فریاد میرسد
وقتی زمان، به نیمهی خرداد میرسد
وقتی تمام شهر، کفنپوش میشوند
دست تبر به شاخهی شمشاد میرسد
فکر قیام، لحظه به لحظه، عمیقتر
وقتی صدای نعرهی بیداد میرسد
خون میچکد، زمین و زمان، لاله میشود
وقتی خبر به تندترین باد میرسد
گلبرگهای پرپرِ افتاده بر زمین
تقدیرشان به آنچه که رخ داد میرسد
گل میزند به شاخ چناران، چکاوکی
وقتی بهار، خرّم و دلشاد میرسد
روزی نهال باورشان سبز میشود
شیرین هم عاشقانه به فرهاد میرسد
عدلی که در حوالی تاریخ گم شده
از بندها رها شده آزاد میرسد
آن روز با همیشهی جهان فرق میکند
موعودمان به جمعهی میعاد میرسد
سمانه رحیمی ساکن تهران است. وی به سرایش شعر کودک و نوجوان میپردازد و برگزیده جشنوارههای ملی و استانی بوده است. همچنین او چندین مجموعه شعر کودک و نوجوان در دست انتشار دارد.
تعداد بازدید: 1062