15 دی 1397
بریهه سلیمی خورشیدی
کتاب «سال 1357 در ایران بودم: انقلاب اسلامی ایران به روایت موریو اؤنو» روایتی است از رویدادهای یک سال قبل تا یک سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به قلم موریو اؤنو استاد و مدیر فرهنگ خاوری دانشگاه توکیو. این کتاب توسط هاشم رجبزاده و کینجی ئه اورا، ترجمه و بازنویسی شده است. نشر طهوری این کتاب را با یک مقدمه از رجبزاده و هشت فصل، در سال 1396 با 260 صفحه روانه بازار کتاب کرده است. در انتهای کتاب، عنوانی با نام سخنی در پایان که شامل 5 صفحه پایانی کتاب است، سخنان نهایی موریو اؤنو با مخاطبانش را دربرمیگیرد.
صفحات 5 تا 9 کتاب، بخش اولیه کتاب است که مترجم (هاشم رجبزاده) به معرفی موریو اؤنو و آثارش میپردازد. اؤنو (1925 ـ 2009م) استاد دانشگاههای توکیو و دایتوبونکا بوده و در عرصه تحقیقات کشاورزی و جامعه روستایی ایران، چهرهای شناخته شده است. در دهه 1960 میلادی نوشتههایش در خصوص تحقیقات و مطالعات درباره روستاهای ایران انتشار پیدا کرد. بهجتآباد اصفهان (1965)، خیرآباد مرودشت (1969)، روستاهای ساعتلو ارومیه (1965) از جمله آثار منتشر شده اوست. وی همچنین مقالات و کتابهایی درباره روستاهای ایران و افغانستان با رویکردی اقتصادی و اجتماعی تألیف کرده است. کتاب سال 1357 در ایران بودم، محصول حضور و مشاهدات موریو اؤنو در فاصله یک سال قبل و یک سال پس از انقلاب است (1357ـ1359). این کتاب در سال 1364 از طریق انتشارات رادیو و تلویزیون ژاپن (NHK) تحت عنوان ایران نیکی (روزنامه خاطرات ایران) منتشر شد. اؤنو در این کتاب به مشاهدات خودش از ایران و روستاهای ایران برای آشنایی بیشتر با روستاییان و شرایط معیشت و وضعیت کشاورزی و فرهنگ آنها اشاره میکند. او به تغییرات و تحولات روستاها و شرایط مردم ایران در قبل از پیروزی انقلاب و پس از آن میپردازد.
در ادامه، مترجم، درباره فصل دوم کتاب که درباره سفرنامههای مسافران ژاپنی به ایران طی 130 سال گذشته است، توضیح میدهد. به عنوان مثال، سفرنامه یوشیدا ماساهارو نخستین فرستاده ژاپن به ایران در دوره قاجار؛ یاد تهران، سفرنامه و خاطرات اوچی یاما ایواتارو؛ سفرنامه و خاطرات آکیئو کازاما، نخستین وزیر مختار ژاپن در ایران و چندین سفرنامه دیگر که به فارسی برگردانده شده و آماده نشر است.
در پایان مقدمه، مترجم اضافه میکند که نمونه دیگری از این کتاب که گردآوری خاطرهها و سفرنامههای یک زبان مشخص درباره ایران را شامل بشود، وجود ندارد و این کتاب نمونه برجستهای از خاطرات و مشاهدات اشخاص حقیقی و حقوقی ژاپنی درباره ایران است.
پس از مقدمه، فصل اول کتاب با عنوان «خواب بیبیجان: نموداری از قدرت حکومت شاه» آغاز میگردد. در این فصل نویسنده در قالب داستانی کوتاه، نحوه نگاه مردم به شاه و جایگاه او، فاصله زیاد بین مردم و شاه، ترس مردم از شاه و تصور دست نیافتنی بودن شاه از طرف مردم را مطرح میکند. همینطور به انقلاب سفید شاه (1341) اشاره دارد که در پی اصلاحات ارضی و برای مدرنیزه کردن کشور برپا شده بود. نویسنده در ادامه از مشکلات و فقر مردم به خصوص روستانشینان صحبت میکند و اینکه مردم آنقدر در این اوضاع آشفته زندگی کرده بودند که فکر میکردند اینگونه زندگی کردن، سرنوشت و تقدیر آنهاست که خدا برایشان رقم زده است و قابل تغییر نیست و... به مرور از اعتصابات کارکنان شرکت نفت و کارخانههای تولید برق و کمبود بنزین و خاموشیهای مکرر میگوید: او اذعان میکند که همین روستاییان که شاه برایشان بتی نشکستنی بود و آرزوی دیدارش را در سر میپروراندند، در روزهای انقلاب با مشتی گره کرده و محکم، خواهان سرنگونی او بودند.
فصل دوم کتاب تحت عنوان «از یادداشتهایم در 22 سال پیش»، روایت نویسنده از 22 سال پیش از انتشار این مجموعه (1985م) از ایران و تحولات آن است. نخستینباری که نویسنده به ایران میآید (1342) از ورود به ایران و یادگیری زبان فارسی و سپس از قیام 15 خرداد 1342، اصلاحات ارضی و شکست آن، نارضایتی مردم، روستاییان و وضعیت کشاورزی مینویسد. در نهایت نویسنده به رمانی اشاره میکند که حکایت زندگی رعیتی است در روستای لولمان گیلان به قلم محمد اعتمادزاده (م. الف. به آذین) با نام «دختر رعیت». کتاب دختر رعیت در سال 1342 در کتابفروشی کوچکی در رضاییه (ارومیه) آذربایجان غربی، توجه نویسنده را به خود جلب میکند (البته تاریخ انتشار کتاب سال 1330 است). کتاب درباره نظام ارباب ـ رعیتی است. مشکلات، سختیهای روستاییان و زندگی رعایا، نمونه بارزی از فقر زیاد و نگاهی چپگرایانه است.
در فصل سوم با عنوان «مقاومت مردم در برابر سرکوب و فشار»، نویسنده باز هم از اصلاحات ارضی و شکست آن و وضعیت وخیم روستاییان، از ناآرامیهای سال 1357 در تهران و از مقاله توهینآمیزی که در روزنامه اطلاعات در 17 دی 1356 نسبت به امام خمینی چاپ شده بود و اعتراضات مردم نسبت به این مقاله میگوید. از دیگر مباحث این فصل، اعتراضات مردم در شهرهای مختلف ایران است. او همچنین از ملاقاتش با سیدحسین نصر، یادگیری زبان فارسی و دشواریهای کتاب گلستان سعدی و از مقالهای به تاریخ 28 خرداد 1354 میگوید که علیه قیام 15 خرداد 1342 در روزنامه کیهان چاپ و ادعای نفوذ چپگراها در آن مطرح شده بود. در بخش انتهایی این فصل اؤنو از حادثه سینما رکس آبادان (28 مرداد 1357) مینویسد که در حقیقت این تاریخ، سالگرد روزی است که در سال 1332، شاه بر اثر فشار محمد مصدق (نخستوزیر وقت) از ایران میگریزد و پس از کودتایی که مصدق با آن برکنار میشود به قدرت بازمیگردد. این حادثه، آتش اعترضات مردم را بیشتر میکند. از دیگر مباحث بخش انتهایی این فصل، اشاره به وقایعی چون استعفای کابینه جمشید آموزگار و نخستوزیری مجدد شریفامامی، چاپ عکس امام خمینی در روزنامه کیهان و گزارشی در خصوص بازگشت امام خمینی از عراق که سالها قبل به آنجا تبعید شده است.
نویسنده در فصل چهارم با عنوان «بیتابی و عطش حفظ قدرت و تشدید مقاومت» به جمعه سیاه و وقایع سیاسی بین روزهای 17 شهریور تا 16 آبان 1357 میپردازد. در پی تظاهرات مردمی و حکومت نظامیهای مکرر، در 17 شهریور مردم برای شرکت در راهپیمایی راهی میدان ژاله میشوند، در حالی که از ساعت 6 صبح، حکومت نظامی اعلام شده و تجمع بیش از سه نفر ممنوع بود. اعلام دیرهنگام حکومت نظامی باعث شکلگیری این فاجعه میشود. خارجیهای مقیم ایران نگران میشوند و این واقعه آنها رابه یاد وضعیت وخیم بیروت پس از جنگ داخلی لبنان و سقوط سایگون در پایان جنگ ویتنام میاندازد. شرکتهای خارجی که پس از بحران نفتی 1354 و افزایش درآمد ایران از نفت، به سمت ایران آمده بودند، همچنان امیدوار بودند که شاه قدرت را در دست داشته باشد؛ چرا که سرمایهگذاریهای کلانی در ایران کرده بودند. سپس نویسنده به سفری که به خراسان داشته اشاره میکند. در این سفر گروه تحقیق باستانشناسی دانشگاه توکیو نیز وی را همراهی میکنند. اؤنو در مشهد شاهد تظاهرات و حکومت نظامی است. نویسنده پس از سفر ده روزه از خراسان به تهران باز میگردد و متوجه میشود که طی این ده روز تحولات زیادی رخ داده است؛ اعتصاب پست و تلگراف، زخمی شدن هشت آمریکایی در بمبگذاری اتوبوس در اصفهان، اعتصاب روزنامههای کیهان و اطلاعات و تبعید امام خمینی از عراق به پاریس از جمله این تحولات بود. وی در ادامه از سفر به شیراز و اعتصاب کارگران کارخانه لاستیکسازی بریجستون سخن میگوید. قصد اؤنو از سفر به شیراز، دیدن روستای خیرآباد بود که سالها وضع آنجا را مطالعه کرده بود. وی به مقایسه وضعیت روستای خیرآباد نسبت به سال 1341 میپردازد که با سیاستهای اقتصادی و اصلاحات ارضی روبهرو بود. سپس به چند روستای دیگر در حوالی مرودشت سرکشی کرده و وضعیت آنان را پس از اصلاحات ارضی شرح میدهد: «روستاییان با اجرای اصلاحات ارضی از سلطه مالک آزاد شدند، اما استقلال زندگی خود را از دست دادند». (ص 90)
در فصل پنجم با عنوان «پدیدار شدن وضع بحرانی»، نویسنده که همچنان در شیراز حضور دارد از طریق فردی به نام «هارا» به صورت تلفنی از وضعیت تهران باخبر میشود و راه تهران را در پیش میگیرد. تشکیل کابینه نظامی ازهاری به عنوان آخرین برگ برنده شاه، بر تنشهای مردمی افزوده بود. نویسنده در بخش دیگری از این فصل به نظر خارجیها درباره اوضاع ایران میپردازد. برخی از خارجیها معتقد بودند که به پشتوانه قدرت شاه، آرامش بازخواهد گشت و برخی دیگر نظری خلاف آن را داشتند. سپس به وضعیت تهران و اعتصاب کارکنان برق و اقدام نظامی ازهاری در مقابل تظاهرکنندگان میپردازد. اؤنو در ادامه از عاشورای حسینی و پیوند عزاداری واقعه کربلا با اعتراض ضد حکومتی و مقاومت در برابر سرکوب دولت سخن میگوید. وی با یکی از دوستانش به نام کاکی زاکی دیدار کرده تا از احوال کنونی ایران باخبر شود. کاکی زاکی معتقد بود که رویدادهای ماه محرم در جریان انقلاب در ایران نقش تعیینکنندهای خواهد داشت.
«همه نگاهها به سوی محرم»، عنوان فصل ششم این کتاب است. نویسنده در بخش نخست این فصل، از روز اول محرم تا تاسوعا (دهم تا نوزدهم آذر 1357) به صورت روزانه از اوضاع پرالتهاب تهران، تظاهرات، درگیریها و تیراندازی مأموران حکومت پهلوی خبر میدهد. در بخش بعدی نیز به وقایع روز تاسوعا پرداخته و درباره راهپیمایی گسترده مردم در خیابان آیزنهاور (آزادی کنونی) مینویسد. اؤنو معتقد است که این راهپیمایی، بنا بر هماهنگی مخالفان حکومت با یکدیگر شکل گرفته است و مقصود نهایی مردم این است که با هدایت امام خمینی، به حکومت استبدادی شاه پایان دهند. در ادامه نویسنده درباره رویدادهای روز عاشورا گزارش میدهد. وی که برای دیدن دستههای عزاداری به خیابانهای تهران رفته، باز هم با راهپیمایی مواجه میشود که مردم در آن، شعار «مرگ بر شاه» سر میدادند و در قطعنامهای در 17 ماده نیز به برافتادن نظام استبدادی و برقراری حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی اشاره شده بود. سپس اؤنو به تحلیل اوضاع سیاسی پرداخته و به معامله سیاسی شاه با غرب، ناتوانی کابینه ازهاری در کنترل اعتصابات و تظاهرات، نقش گروههای ملی و مذهبی در جنبشهای ضد حکومتی و خبر تشکیل کابینه غیرنظامی بختیار در دهم دی 1357 اشاره میکند.
نویسنده در فصل هفتم با عنوان «آخرین مرحله مبارزه» به رویدادهای 11 دی تا 22 بهمن 1357 یعنی از روی کارآمدن شاپور بختیار تا پیروزی انقلاب اسلامی میپردازد. اؤنو ابتدا به بازگشت خانوادههای ژاپنی مقیم در ایران به ژاپن در آغاز سال جدید میلادی اشاره میکند. سپس درباره نارضایتی مردم ایران از انتصاب بختیار، پایان اعتصاب روزنامهها و خروج کارمندان خارجی از ایران سخن میگوید. در ادامه به ماجرای فرار شاه از ایران در 26 دی 1357 و شور و شعف مردم در اینباره میپردازد. سپس درباره راهپیمایی اربعین در 29 دی و صدور قطعنامه 10 مادهای در پایان راهپیمایی سخن میگوید. خبر بازگشت امام خمینی به ایران، احتمال کودتای ارتش، خروج ژاپنیها از ایران، بسته شدن فرودگاه، موافقت و همراهی مردم با امام خمینی از دیگر موضوعات مطرح شده در این بخش از کتاب است. اؤنو چند صفحهای را نیز به تعطیلی شرکت NTC به علت اعتصابات اداره مخابرات ایران اختصاص میدهد. نویسنده در این فصل به صورت روزشمار، به تشریح رویدادهای ده روز منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی میپردازد. اؤنو در انتهای فصل درباره مشاهدات خود از وقایع سه روز آخر پیش از پیروزی انقلاب اسلامی مینویسد و اشاره میکند که گرایش به حکومت تازه، رفتاری است که میان نزدیکان شاه، مأموران بلند پایه و طبقه روشنفکر، مشترک است. این فصل با موضوع به قدرت رسیدن دولت موقت به نخستوزیری مهدی بازرگان و سرانجام پیروزی انقلاب اسلامی به پایان میرسد.
«روستای خیرآباد در انقلاب ایران» فصل هشتم و پایانی کتاب است. نویسنده در این فصل با شروع نوروز به همراه همسرش به روستای خیرآباد سفر کرده تا از نزدیک وضعیت این روستا را بعد از انقلاب مشاهده کند. اؤنو از سال 1343 بارها به خیرآباد سفر کرده و با مردم آن آشنا بود. وی به تاریخچه روستای خیرآباد در سه دوره پیش از اصلاحات ارضی، پس از انقلاب سفید شاه و دوره پس از انقلاب اسلامی میپردازد. اؤنو پس از انقلاب چند بار دیگر از روستای خیرآباد دیدن میکند و به بررسی و مقایسه وضعیت روستا و روستاییان نسبت به دوران پیشین میپردازد. در انتهای فصل نیز اشارهای به تأثیر جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در روستای خیرآباد کرده و از اعزام داوطلبانه روستاییان به جبهه و شهدای آن سخن میگوید.
اؤنو کتاب خود را با فصلی تحت عنوان «سخنی در پایان» به اتمام میرساند. در این بخش اؤنو اذعان میکند که با وجود سپری کردن روزهای زیادی در ایران و بودن در عمق اعتراضات، هنوز شناخت دقیقی از ایران و مردمان و فرهنگشان ندارد. سپس او به چند نارسایی در کتاب اشاره میکند که از جمله آنها عدم ثبت رویدادهای پس از انقلاب به علت محدودیت صفحات کتاب از سوی ناشر کتاب است. موریو اؤنو کتاب «سال 1357 در ایران بودم» را با تشکر از دوستان و همکارانی که به او در روند شکلگیری کتاب یاری کردهاند، به پایان برده است.
تعداد بازدید: 1296