07 بهمن 1397
الهام صالح
در حکومت پهلوی، با اسلام و روحانیت، مخالفتهای فراوانی وجود داشت که امام خمینی(ره) به خوبی به این امر واقف بودند. ایشان بارها در سخنرانیهایشان به مخالفت حکومت پهلوی با اسلام، قرآن و روحانیت اشاره کردند. یکی از این برههها، 28 مهر 1357 بود: «قوه بسیار بزرگ در قبالشان هست که میتواند آن قوه جلوگیری [کند] از منافعشان که در نظر دارند، چه منافع مادی، چه معنوی باشد. و به این ترتیب این جمعیتها شاید برای آنکه آنها برای اینها باشند تا بتوانند استفادههایی که میخواهند بکنند، بکنند و منتهی به این شده است که در این ممالک اسلامی، اسلام است این قوه بزرگ و سد بزرگی که در مقابل استعمار ممکن است بایستد و منافع آنها را به خطر بیندازد؛ و بعد از اصل ماهیت اسلام، آنهایی که مبلغین اسلام هستند – که عبارت از روحانیون باشند – این دو قوه را اینها تشخیص دادند به اینکه اگر اسلام به این معنایی که دارد و روحانیون اسلام به این معنایی که باید باشند، این دو قوه سرِ کار باشد، مجال نمیدهند به مستعمرین و اجانب که استفادههایی که میخواهند بکنند، و این نظری که دارند، عبارت از این است که این ممالک را عقب نگه دارند و منافعشان را از این ممالک ببرند...»[1]
امام خمینی(ره) در این سخنرانی که در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج از کشور در نوفللوشاتو برگزار شد، از قرآن و روحانیت به عنوان دو نقطه اتکای مردم نام بردند: «وقتی بنا شد که مردم روحانیت را که او را هدایت میکند، کنار بگذارند و قرآن را [که] کتاب دینیاش است، کنار بگذارند؛ مردم نمیتوانند دیگر کاری بکنند؛ و مردم وقتی میتوانند که فعالیتهایی مقابل این قلدرها بکنند که مجتمع با هم باشند که یک نقطه اتکا داشته باشند. هر که علیحده، نمیتواند کار را انجام بدهد، باید نقطه اتکا داشته باشند؛ و در بین مسلمین قرآن نقطه اتکاست که همه با هم مجتمع میشوند در آن؛ روحانیت مورد اتکاست که همه با هم مجتمع میشوند در آن. الان که ایران قیام کرده است بحمدالله، الان هم نقطه اتکا همین روحانیین هستند و همین اسلام است. همه مردم الان فریاد اسلام میزنند، همه مردم فریاد حکومت اسلامی میزنند.»[2]
امام(ره) در این سخنرانی به دلایل مبارزه خود با حکومت پهلوی، اشاره کردند و از نیرنگهای حکومت پهلوی که ادعا میکرد روحانیان با مظاهر تجدد مخالفاند، پرده برداشتند: «اینجور نیست که اگر یک حکومت اسلامی پیدا بشود، دیگر زندگی مردم را بههم میزند؛ و توپ و تانک و این چیزها دیگر نمیخواهیم و ما میخواهیم الاغ سوار بشویم؛ حرفهای مفت است که میزنند. کجای قرآن، کجای احکام قرآن، کجای احکامی که خود روحانیون [دارند] یک همچو کلمهای ازشان صادر شده است که ما با مظاهر تجدد مخالفیم. ما با مظاهر انحرافات مخالفیم آقا. چیزهایی که مظاهر تمدن بوده وقتی که به دست این مفسدهجوها و این استفادهگرها میافتد، از آن صورتی که داشته مسخش میکنند. یک سینمایی که ممکن است مربی یک طایفهای، مربی یک ملتی باشد، به یک صورتی درمیآورند که بچههای ما را هرزه بار میآورند، بچههای ما را بد بار میآورند؛ بچههای ما را فاسد بار میآورند. خوب، ما با این مخالفیم. ما با اصل سینما، اگر چیزهایی را که انجام میدهد، کارهایی را که انجام میدهد کارهایی باشد که برای ملت مفید است، بچه ما را تربیت میکند؛ رشد میدهد؛ مخالف نیستیم.»[3]
آنچه امام خمینی(ره) با آن مخالفت داشتند، مظاهر عقبماندگی بود که شامل رادیو و تلویزیون فاسد میشد: «ما با رادیویی که فاسد کند بچههایمان را مخالفیم، نه با رادیو مخالف باشیم. رادیو را دست ما بدهید که ما اداره بکنیم، ما خیلی هم با آن موافقیم، ما رادیو را بهتر از شما اداره میکنیم. شما تلویزیون دارید؛ ولی عکسهایی که لابد در آن نشان داده میشود که گفته میشود در آن نمیدانم عکسهایی است که جوانهای ما را ضایع دارد میکند. یک نسلی را دارند خراب میکنند. ما با این مخالفیم، نه با مظاهر تمدن. ما با مظاهر عقبماندگی مخالفیم.»[4]
بخش دیگری از مخالفت ایشان با شاه و غارتگریهای او بود: «اینها میخواهند ما را عقب نگه دارند، ما با این مخالفیم. روحانیین اگر مخالفند، با این چیزها مخالفند. کدام روحانی گفته است که اگر رادیو حرف صحیح بزند، اگر تعلیمات صحیح بدهد، ما با آن مخالف هستیم؟ کدام روحانی گفته است که اگر تلویزیون تعلیمات صحیح بکند و رشد بدهد ملتمان را، ما مخالفیم؟ با این چیزهایی که دست اینها افتاده است، مخالفیم. ما با این سردمدارهایی که مملکت ما را دارند ضایع میکنند مخالفیم، ما با این شاه مخالفیم، ما با این و پدرش مخالفیم که پدر این ملت را درآوردند. تمام منافع شما را الان اینها از بین دارند میبرند و بردند.»[5]
بخش دیگری از فرمایشات امام خمینی(ره) درباره تبلیغات سوء حکومت پهلوی علیه اسلام و روحانیت بود: «آنها همه وسایل را دارند، ما هیچ وسیله نداریم. رادیو دست آنهاست، تلویزیون دست آنهاست عرض میکنم که مطبوعات دست آنهاست؛ همه چیز دست آنهاست، مجلات داخلی و خارج[ی] دست آنهاست؛ سرمایهدار، سرمایههای بزرگ دست آنهاست برای اینکه بدهند به اینها که هرجور دلشان میخواهد تبلیغ بکنند؛ اما ما یک منطق داریم و یک قلم داریم و یک مقدار کاغذ داریم؛ چیز دیگری دست ما نیست.»[6]
امام(ره) در خاتمه سخنانشان نیز از دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج از کشور خواستند تا نسبت به قیام مردم ایران، موج حمایت ایجاد کنند: «در هر صورت، شما مسائلتان را به این خارجیها طرح کنید. رفقا اگر دارید به آنها بگویید، مدارس میروید، توی مدارس بگویید؛ صحبت بکنید برایشان؛ بگویید برایشان؛ صحبت کنید. چند نفر را جمع کنید، کم کم زیاد میشود؛ یک واعظ و خطیب میشوید؛ برایشان بگویید مسائل ایران را؛ وقتی گفتید، یک موج در اینجا پیدا میشود؛ وقتی یک موج پیدا شد، مجلهنویسها نمیتوانند بر خلافشان عمل کنند.»[7]
پینوشتها:
[1]. صحیفه امام، جلد چهارم، ص 46.
[2]. همان، ص 53.
[3]. همان، ص 54.
[4]. همان، ص 55.
[5]. همان.
[6]. همان، ص 51.
[7]. همان، ص 60.
تعداد بازدید: 1004