12 بهمن 1397
الهام صالح
با خروج محمدرضا پهلوی از ایران در 26 دی 1357، انتظار مردم برای ورود امام خمینی(ره) آغاز شد. ورود امام(ره) به دلیل بسته شدن فرودگاه مهرآباد به دستور بختیار، نخستوزیر حکومت پهلوی به تعویق افتاد. مردم از 6 بهمن 1357 منتظر بودند با تشکیل کمیته استقبال از امام بسیاری از اهالی شهرستانها به تهران آمدند و در خیابانها، مساجد و محافل تهران برای بازگشایی فرودگاه انتظار کشیدند؛ هرچند که دولت بختیار، تدابیری برای جلوگیری از ورود مردم شهرستانها به تهران داشت. به تمام اتوبوسهای مسافربری از یک هفته قبل اخطار داده شده بود که حق ندارند هیچ مسافری را به تهران بیاورند. از رفتن ماشینهای تانکر بنزین به شهرستانها نیز جلوگیری به عمل آمده بود تا به خاطر کمبود بنزین کسی نتواند به تهران سفر کند، با این وجود میلیونها نفر از مردم شهرستانها برای استقبال از امام خمینی(ره) به تهران آمدند.
ستاد مرکزی استقبال در تهران مشغول برنامهریزیها و هماهنگیهای لازم برای ورود امام(ره) بود، در شهرستانها هم ستادهای فرعی برای فراهم کردن مقدمات مسافرت علاقهمندان به تهران و حضور در مراسم استقبال از امام تشکیل شد.
از آن سو امام خمینی(ره) در نوفللوشاتو در حالی که برای آمدن به ایران آماده میشدند، بیعت را از یاران و همراهان خویش برداشتند و به آنها اعلام کردند که در سفر به ایران، امکان خطر وجود دارد با این وجود، یاران امام(ره)، همچنان به همراهی با ایشان ادامه دادند.
سرانجام هواپیمای حامل امام خمینی(ره) حدود ساعت 9 و 30 دقیقه روز 12 بهمن 1357 در فرودگاه مهرآباد تهران بر زمین نشست. جمعی شامل نمایندگان روحانیان، گروههای مختلف سیاسی، اهل تسنن، اقلیتهای مذهبی، دانشگاهیان، پزشکان و دانشآموزان در سالن فرودگاه مهرآباد منتظر ورود امام خمینی(ره) بودند. ابتدا حجتالاسلام والمسلمین احمد خمینی از هواپیما خارج شد، سپس آیتالله طالقانی و آیتالله پسندیده (برادر امام خمینی) به داخل هواپیما رفتند. ورود امام(ره) را به ایشان تبریک گفتند.
جمعیت بسیاری از استقبالکنندگان در تمام مسیر 30 کیلومتری فرودگاه مهرآباد ـ بهشت زهرا وجود داشت. «کمیته استقبال از امام» از مردم خواسته بود که با خود مقداری غذا و یک رادیو همراه داشته باشند. مردم در حالت راهپیمایی رادیوهای خود را به گوش چسبانده بودند. از رادیو، موسیقی پخش میشد، اما ناگهان گوینده رادیو، ورود امام(ره) را اعلام کرد: «هواپیمای امام خمینی در خاک ایران نشست.»
مردم با شنیدن این خبر، سر از پا نمیشناختند. آنها شعار میدادند: «خمینی به خاک گلگون وطن خوش آمدی.» گوینده رادیو سپس اعلام کرد: «امام خمینی از هواپیما پیاده و سوار بر یک مرسدس بنز شد.» پس از اعلام این خبر، دوباره موسیقی پخش شد که شادی مردم را به خشم و شعار علیه بختیار تبدیل کرد: «مرگ بر بختیار». پس از آنکه پخش مستقیم فیلم ورود امام خمینی به کشور از تلویزیون قطع شد. مردم در تهران، مشهد و شیراز از شدت خشم، رادیوها و تلویزیونهای خود را در خیابانها انداختند و سوزاندند.
از آن سو، در فرودگاه مهرآباد، دانشجویی، به امام(ره) خیر مقدم میگفت: «... ای روح خدا و ای ابراهیم بتشکن اسلام. ای بنده پاکباز حق. و ای جان عزیز ملت ایران به عرض برسانم که «رواق منظر چشم من آشیانه توست کرم نما و فرود آی که خانه خانه توست.»...
امام خمینی(ره) در سخنرانی خود در فرودگاه مهرآباد، ابتدا از آحاد مردم تشکر کردند و سپس فرمودند: «ما پیروزیمان وقتی است که دست این اجانب از مملکتمان کوتاه شود و تمام ریشههای رژیم سلطنتی از این مرز و بوم بیرون برود و همه رانده بشوند. و این کارها و این چیزهایی که اخیرا واقع میشود و دست و پا میزنند عمال اجانب که یا شاه را برگردانند- یعنی شاه سابق - و یا رژیم دیگری و یا رژیم سلطنتی را حفظ کنند، این مطلب را باید بدانند که گذشته است مطلب؛ و اینطور مسائلی که شما پیش میآورید دست و پایی بیش نیست. و اگر تسلیم ملت نشوید، ملت شما را به جای خودش مینشاند. ما باید از همه طبقات ملت تشکر کنیم که این پیروزی تا اینجا به واسطه وحدت کلمه بوده است. وحدت کلمه مسلمین ـ همه، وحدت کلمه اقلیتهای مذهبی با مسلمین، وحدت دانشگاه و مدرسه علمی، وحدت طبقه روحانی و جناح سیاسی. باید همه این رمز را بفهمیم که وحدت کلمه رمز پیروزی است؛ و این رمز پیروزی را از دست ندهیم...»
پس از مراسم استقبال، خودروی حامل امام به سمت دانشگاه تهران حرکت کرد، اما جمعیت به قدری زیاد بود که سخنرانی در دانشگاه لغو شد و خودرو به سمت بهشت زهرا رفت. در خیابانی که اکنون ولیعصر (عج) نام دارد و در خیابان امیریه، مردم همهجا را آب و جارو کرده و در مسیر گل قرار داده بودند. اطراف میدان راهآهن هم به همین شکل بود. در بهشت زهرا، انبوه جمعیت به قدری بود که امام خمینی(ره) و همراهانشان بخشی از مسیر را با هلیکوپتر طی کردند، اما فرود در جایگاه هم به دلیل انبوه جمعیت با مشکل مواجه بود. حجتالاسلام علیاکبر ناطقنوری در این مسیر همراه امام(ره) بود و خاطراتش را از آن لحظات چنین نقل کرده: «سرانجام هلیکوپتر در فضای باز نشست. به امام(ره) عرض کردم: «شما پیاده نشوید.» خودم پیاده شدم؛ در حالی که نه عمامه داشتم و نه عبا. نیروهای انتظامی ریختند و گفتند که آقای ناطق جریان چیست؟ گفتم: «یک جو غیرت میخواهم غیرت به خرج بدهید. دستهایتان را به هم بدهید تا به شما بگویم که جریان چیست.» در همین لحظه در هلیکوپتر باز شد. یک دفعه مردم حضرت امام(ره) را دیدند و ریختند که شلوغ کنند، لذا از مسیری که تعیین شده بود امام(ره) را نبردم... موقع ورود امام(ره) به جایگاه، مشکل خاصی نداشتیم، امام(ره) در جایگاه قرار گرفت، مرحوم شهید مطهری یک سخنرانی کوتاهی کرد.»
امام خمینی(ره) در قطعه 17 بهشت زهرا، در مزار شهیدان روز 17 شهریور 1357، سخنرانی خود را آغاز کردند: «ما در این مدت مصیبتها دیدیم؛ مصیبتهای بسیار بزرگ. و بعضِ پیروزیها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بود. مصیبتهای زنهای جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفلهای پدر از دست داده. من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست دادهاند میافتد، سنگینی در دوشم پیدا میشود که نمیتوانم تاب بیاورم. من نمیتوانم از عهده این خسارات که بر ملت ما وارد شده است برآیم. من نمیتوانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد. خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید. من به مادرهای فرزند از دست داده تسلیت عرض میکنم و در غم آنها شریک هستم. من به پدرهای جوان داده، من به آنها تسلیت عرض میکنم. من به جوانهایی که پدرانشان را در این مدت از دست دادهاند تسلیت عرض میکنم.»
ایشان در بخش دیگری از سخنانشان فرمودند: «من باید عرض کنم که محمدرضای پهلوی، این خائن خبیث ... رفت، فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد. مملکت ما را خراب کرد، قبرستانهای ما را آباد کرد. مملکت ما را از ناحیه اقتصاد خراب کرد. تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ریخته است؛ که اگر بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم، سالهای طولانی با همت همه مردم، نه یک دولت این کار را میتواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را میتوانند بکنند، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمیتوانند این به هم ریختگی اقتصاد را از بین ببرند.»
امام خمینی(ره) در نخستین روز ورودشان به ایران، برنامهای فشرده داشتند و علاوه بر سخنرانی در فرودگاه مهرآباد و بهشت زهرا، پیامی را نیز خطاب به افسران، درجهداران و سربازان ارتش مبنی بر عدم همکاری با دولت بختیار صادر کردند: «از نظر ملت بزرگ ایران، شورای سلطنتی و مجلسین و دولت ناشی از آنها غیر قانونی و فاقد اعتبار ملی است؛ و چون ارتش از ملت و ملت از ارتش است و پشتیبانی هر یک از دیگری از وظایف ملی است، لازم است به احترام ملت و رای قاطع آن، ارتش خود را از دولت غاصب برکنار کند و این مطلب را اعلام کند...»
ایشان در مدرسه رفاه نیز برای اعضای کمیته استقبال سخنانی کوتاه فرمودند و در آن به وحدت کلمه و حفظ آن، وحدت دانشگاه و حوزههای علمیه به عنوان بزرگترین پیروزی و استفاده عوامفریبانه از واژههای ملی، ملت و ملیت توسط دولت بختیار اشاره کردند.
منابع:
- صحیفه امام خمینی، جلد 6، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)
- گام به گام با انقلاب: پیدایش انقلاب اسلامی، اکبر خلیلی، جلد اول، انتشارات سروش
- خاطرات حجتالاسلام علیاکبر ناطق نوری، تدوین: مرتضی میردار، جلد اول، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
- با خمینی منزل به منزل، محمدجواد مرادی نیا، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)
- روزهای حماسه و نور، جلد سوم، (روزشمار سالهای 1356-57)، معصومه مرادپور آرانی، بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
تعداد بازدید: 1140