22 بهمن 1397
الهام صالح
شنبه 21 بهمن 1357، تهران در تبوتاب بود. ساعت یک بامداد این روز، در خیابان گرگان (اکنون: خیابان شهید نامجوی)، تظاهراتی با حضور 2 هزار نفر برپا شد و 4 نفر دستگیر شدند. در خیابان فرحآباد (اکنون: خیابان پیروزی)، میدان ژاله (اکنون: میدان شهدا)، اطراف میدان شهناز (اکنون: میدان امام حسین(ع)) مقابل پادگان نیروی هوایی در دوشانتپه و مقابل بیمارستان جرجانی نیز در ساعات دیگر تظاهرات برپا بود. ماموران گارد حکومت پهلوی در ساعت 9 به پادگان نیروی هوایی حمله کردند و مردم نیز به تظاهرات دست زدند. در اثر تیراندازی ماموران گارد، عدهای از مردم شهید و برخی نیز مجروح شدند. فرمانداری تهران، از ساعت 16:30 تا 5 بامداد را حکومت نظامی اعلام کرده بود.
حجتالاسلام علیاکبر ناطقنوری در این باره گفته است: «قبل از اینکه بختیار حکومت نظامی را رسماً اعلام کند آقای رحیمی (سرتیپ محمدرضا رحیمی) که از قبل با هم آشنا بودیم و در فروشگاه ارتش کار میکرد و به خاطر فعالیتهای سیاسی نیز به زندان افتاده و اخراج شده بود، به مدرسه علوی آمد و مرا خواست. خیلی مضطرب و نگران بود، گفت: «یک خبر دارم به امام اطلاع بده.» گفتم: «چیست؟» گفت: «خبر دارم که دولت بختیار میخواهد حکومت نظامی اعلام بکند.» این خبر را به امام منتقل کردم.»
بر اساس همین خبر بود که امام خمینی به محض شنیدن خبر حکومت نظامی، این اقدام فرمانداری را «خدعه و خلاف شرع» دانستند و از مردم خواستند به آن اعتنا نکنند. آیتالله سیدمحمود طالقانی از بابت دستور لغو حکومت نظامی نگران بود. حجتالاسلام ناطقنوری در خاطراتش به این موضوع نیز اشاره کرده است: «آقای چهپور (ولیالله چهپور) که داماد مرحوم آیتآلله طالقانی بود، گفت: «مرحوم طالقانی از اینکه امام دستور لغو حکومت نظامی را داده خیلی مضطرب و وحشتزده شده بود و به امام تلفن زد و گفت که اگر لغو حکومت نظامی بشود، تهران حمام خون میشود و امام هم فرموده بود هیچ اتفاقی نمیافتد. آقای طالقانی گفته بود یا من بعد از یک عمر از سیاست چیزی نمیفهمم یا این سید با عالم دیگری ارتباط دارد.»
امام خمینی بسیار هوشیار بودند تا حدی که از حجتالاسلام ناطقنوری خواستند تا درهای مدرسه علوی ـ محل اقامتشان ـ را باز بگذارند: «به من فرمودند: «در مدرسه باز است؟» چقدر حواس امام جمع بود، عرض کردم: «خیر، در را بستیم.» فرمود: «باز کنید.» گفتم: «آقا حکومت نظامی است.» فرمود: «میگویم باز کنید. مردم میآیند.» باور کنید این حکم ایشان که صادر شد، در همان لحظات اولیه، کل مردم تهران مطلع شدند. تا آمدیم در مدرسه را باز کنیم مدرسه پر از جمعیت شد. اصلا معادلات بههم ریخت.»
در آخرین ساعت 21 بهمن، مردم تهران در پشت سنگرهای شنی تا صبح بیدار نشستند. آنها حدود ساعت چهار صبح که تانکها به سمت نیروی هوایی یورش بردند، به طرف تانکها حمله کردند. بمبهای دستی و کوکتلمولوتف به طرف ماموران پرتاب میشد تا جلوی پیشرویشان گرفته شود. اینطور خبر رسیده بود که نیروهای ارتش از شهرها به سوی تهران در حرکتند. به همین دلیل هم مردم برخی شهرستانها در تمام طول شب در بیابانها و جادهها مشغول کندن خندق بودند تا از پیشروی لشکرهای ارتشی به طرف تهران جلوگیری کنند.
در ساعت 9 صبح روز 22 بهمن، عدهای به سفارت آمریکا حمله کردند و کارمندان سفارت برای کمک به افراد حاضر در محل استقرار امام خمینی متوسل شدند.
فرماندار نظامی تهران هم یک بار دیگر، حکومت نظامی اعلام کرده بود: «اهالی محترم پایتخت، پیرو اعلامیه 41... ساعات منع عبور و مرور از ساعت 12 ظهر به ساعت 7 صبح همان روز تقلیل مییابد.»
این اعلامیه هم مورد بیتوجهی مردم قرار گرفت. ظهر 22 بهمن پادگان عشرتآباد پس از مدتها مقاومت بالاخره سقوط کرد و به تصرف مردم درآمد. پس از تصرف این پادگان، مردم به سوی پادگان باغشاه و دبیرستان نظام حمله کردند. پادگان جمشیدیه، پادگان ارتش و دانشکده پدافند در بعدازظهر همین روز سقوط کردند. در ساعت 14 پادگان عباسآباد بدون مقاومت تسلیم شد. کاخ نخستوزیری هم به تصرف درآمد. مردم بر سردر کاخ نخستوزیر پارچهنوشتهای نصب کرده بودند: «به نام خدا، این مکان (نخستوزیری) در تاریخ 22 بهمن 57 بدون هیچگونه تخریبی تخلیه و اشغال شد...»
از صبح 22 بهمن، مردم اسلحههایی را که از پادگانها به دست آورده بودند به کمیته استقبال از امام انتقال میدادند. حجتالاسلام ناطقنوری دراینباره نقل کرده است: «آقای یزدی لب دیوار مدرسه ایستاده بود و کسانی که اسلحه میآوردند را هدایت میکردند و به آنها رسید میدادند و سلاحها را میگرفتند. در پادگان باغشاه آقای لاهوتی با پسرهایش مستقر شده بود و ایشان سلاحها را از مردم تحویل میگرفت.»
سران ارتش پهلوی در جلسه فوقالعادهای در این روز، بیطرفی ارتش را اعلام کردند. ارتشبد قرهباغی در بخشی از خاطرات خود دراینباره گفته است: «من تلفن کردم به نخستوزیر که آقای نخستوزیر شورای فرماندهان بالاخره به این نتیجه رسیدهاند که اعلان بیطرفی بکنند. سپهبد وفا تلفن کرد که تیمسار الان رادیو بیطرفی ارتش را اعلام کرد.»
متن اعلامیه بیطرفی ارتش به این شرح بود: «با توجه به تحولات اخیر کشور، شورای عالی ارتش در ساعت ده و بیست دقیقه روز 22 بهمن 1357 تشکیل و به اتفاق تصمیم گرفته شد که برای جلوگیری از هرج و مرج و خونریزی بیشتر بیطرفی خود را در مناقشات سیاسی فعلی اعلام و به یگانهای نظامی دستور داده شد که به پادگانهای خود مراجعت نمایند.» اعلامیه بیطرفی ارتش در اخبار ساعت 14 از رادیو به اطلاع مردم رسید.
پس از اعلام بیطرفی ارتش، پیامی نیز از سوی امام خمینی صادر شد که آیتالله موسوی اردبیلی آن را قرائت کرد: «اکنون که نیروی ارتش پیوسته به عقبنشینی و عدم دخالت خودشان را در امور سیاسی ابراز و پشتیبانی خودشان را از ملت اعلام کردهاند، ملت عزیز و شجاع با کمال مراقبت، در صورتی که نیروی ارتش به پادگانهای خود رفتند آرامش و نظم را حفظ نمایند. اگر اخلالگران بخواهند فاجعه به بار آورند، آنان را به وظیفه شرعی و انسانیشان آگاه گردانند و به سفارتخانهها حمله نکنند و اگر خدای نخواسته ارتش باز به میدان آمد، واجب است با تمام نیرو و قدرت از خود دفاع نمایند. اینجانب به امرای ارتش اعلام میکنم که در صورت جلوگیری از تجاوز ارتش و پیوستن آنان به ملت و دولت قانونی ملی اسلامی، ما آنان را از ملت و ملت را از آنان میدانیم.»
نخستین اعلامیه ارتش پیوسته به مردم نیز صادر و روی دیوارها نصب شد: «1- از پراکنده شدن خودداری کنید. 2- از بینظمی جلوگیری کنید. 3- از مصرف مهمات برای تمرین و آزمایش خودداری کنید. 4- با تشکیل دستههای 3 تا 9 نفری هر نوع یورش مهاجمان را خنثی کنید. 5- از تیراندازی به صورت همزمان با یکدیگر خودداری کنید.»
امام خمینی در دومین پیام خود، مردم را از هرج و مرج برحذر کردند و از مردم خواستند تا با دولت موقت همکاری کنند: «از شما میخواهم که اولا مانع آشوب و هرج و مرج بشوید و نگذارید آشوبگران مغرض به عملیاتی از قبیل غارت، آتشسوزی، مجازات متهمان و از بین بردن آثار علمی و فنی و صنعتی و هنری و اتلاف اموال عمومی و خصوصی دست بزنند. دشمن برای خراب کردن چهره نهضت از طریق نفوذ دادن افراد مفسد و مغرض در میان توده مسلمان دست به چنین کارها میزند تا نهضت ما را ارتجاعی و وحشیانه قلمداد نماید. من اکیدا اعلام میکنم که هر کس دست به چنین عملیاتی بزند، از جامعه انقلابی ملت مطرود و در پیشگاه خداوند متعال مسئول است. ثانیا توجه داشته باشید که هنوز انقلاب ما از نظر پیروزی بر دشمن به پایان نرسیده است. دشمن از انواع وسایل و دسایس بهرهمند است و توطئهها در کمین ماست. تنها هوشیاری و انضباط انقلابی و اطاعت از فرمانهای رهبری و دولت موقت اسلامی است که همه توطئهها را نقش بر آب میسازد. ثالثا افرادی از دشمن که به عنوان اسیر در اختیار شما قرار میگیرند، هرگز مورد خشونت و آزار قرار ندهید. همچنان که سنت اسلامی است به اسیران محبت و مهربانی کنید؛ و البته دولت اسلامی به موقع آنها را محاکمه و عدالت را در مورد آنها اجرا خواهد کرد. از همه شما برادران و خواهران عزیزم میخواهم که با دولت موقت انقلاب اسلامی که وارث یک سلسله خرابیهای دولتهای فاسد گذشته است همکاری نمایید تا به حول و قوه الهی، هر چه زودتر با همکاری یکدیگر، ایران اسلامی آباد و آزاد را که مورد غبطه جهانیان باشد بسازیم.»
روز 22 بهمن، انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید.
منابع:
- انقلاب ایران به روایت رادیو BBC، به کوشش دکتر عبدالرضا هوشنگ مهدوی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
- گام به گام با انقلاب، جلد اول پیدایش انقلاب اسلامی، اکبر خلیلی،انتشارات سروش
- صحیفه امام خمینی(ره)، جلد 6، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)
- روزهای حماسه و نور، جلد سوم، (روزشمار سالهای 1356-57)، معصومه مرادپور آرانی، بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
تعداد بازدید: 1026