23 بهمن 1397
جواد رضایی
12 بهمن تا 22 بهمن 1357 روزهای پرالتهابی است که در اسناد سفارت آمریکا نیز به آنها پرداخته شده است. در قالب سه متن سعی خواهیم کرد به رخدادهای آن روزها از دید آمریکاییها نگاه بیندازیم.
اولین موضوع و آغازگر دهه فجر، ورود امام خمینی به ایران است: «آیتالله خمینی طبق برنامه در رأس ساعت نه صبح با هواپیمای اجارهای ایرباس به فرودگاه مهرآباد وارد شد. بسیار بیشتر از پنجاه نفری که مقامات امنیتی در نظر گرفته بودند، از وی استقبال به عمل آوردند. ولی این افراد آرام و منظم بودند.»[1]
در مورد رخدادهای ورود امام خمینی به ایران، چهار نکته مورد توجه آمریکاییها قرار میگیرد. اولین نکته در مورد توافقاتی است که درباره نحوه ورود ایشان صورت گرفته است: «گفتوگوهای محرمانه بین حامیان ]آیتالله [خمینی و نظامیان، در مورد نظم و ترتیب ورود آیتالله منجر به توافقات شکنندهای شده است. مطابق نظر کمیته ویژهای که روی جزئیات کار میکند، ارتش امنیت فرودگاه را به عهده دارد و خودروی حامل [آیتالله] خمینی را در میدان شهیاد]آزادی [تحویل پلیس مذهبی و سیاسی خواهد داد.»[2] آمریکاییها در سند دیگری به انجام این توافق اشاره میکنند ولی هیچ توضیح قانعکنندهای در مورد صحت و سقم آن نمیدهند.
دومین نکته در مورد قطع پخش مستقیم ورود امام خمینی از تلویزیون است. آمریکاییها در گزارشی مینویسند: «رادیوی تهران کلمهای گزارش نداد و طبق معمول موسیقی ساعت یازده صبح خود را پخش میکرد.... چند لحظه قبل از ورود آیتالله، پرده تلویزیون با آرم: «رادیو تلویزیون ملی ایران» روشن شد و طولی نکشید که جمله «بهار شکوفای ایران» جای آن را گرفت. گوینده برنامه اطلاع داد که گزارشگران رادیو و تلویزیون ملی ایران در فرودگاه، مقابل دانشگاه تهران و بهشت زهرا مستقر گشتهاند. به محض اینکه ]آیتالله [خمینی از هواپیما پایین آمد و پا به ترمینال گذاشت، برنامه قطع شد و گوینده اعلام کرد که به علت نواقص فنی پخش برنامه زنده امکانپذیر نیست، ولی تمام برنامه ضبط و بعداً پخش میشود (زمانی تعیین نگردید). بعد از آن عکس شاه پرده تلویزیون را پوشاند و سرود ملی که پایان برنامه تلویزیون را اعلام میدارد، به صدا درآمد.» در مورد این موضوع هم تنها به اختلاف بین نیروهای دولتی و انقلابیون اشاره میشود، در حالی که در آن زمان برداشت عمدی بودن این اقدام پررنگتر بود.
نکته سوم در مورد برنامههای امام خمینی و عکسالعمل مردم نسبت به ورود ایشان بود. آمریکاییها در مورد عکسالعمل مردم مینویسند: «مشاهدات جالب افراد سفارت، پنج دقیقه بعد از قطع برنامه تلویزیون است. در خیابانهای شمالی و جنوبی سفارت، رفت و آمد ماشینها در جهت مسیر رژه روندگان شدت یافت، چراغهای خود را خاموش و روشن میکردند و مرتب بوق میزدند.»[3]
آنها در سند دیگری برنامه روز اول ورود امام خمینی را اینگونه گزارش میکنند: «برنامه ]آیتالله [خمینی چنین است که ابتدا برای ایراد سخنرانی به منظور ادای احترام رهسپار گورستان بهشت زهرا میشود. و بعد موقتاً در مرکز تهران، نزدیک ساختمان مجلس، در ستاد خودش اقامت خواهد گزید. شاید در آینده نزدیک دو روزی به قم، به خانه قدیمیاش که از جنوب تهران تا آنجا چهار ساعت راه است، برود...»[4]
آمریکاییها شادی مردم را هلهلهآمیز و البته منظم و به دور از خشونت توصیف میکنند: «جمعیت عظیمی در دو سوی مسیر عبور ]آیتالله [خمینی، از فرودگاه تا گورستان اصلی شهر، صف کشیده بود. ولی بهطور کلی منظم بودند و تاکنون خشونتی گزارش نشده است... خیابانهای تهران مملو از بوق ماشینها و هلهله مردم است. دقایقی پس از قطع برنامه تلویزیون، صدای ولوله و غوغا در منطقه اطراف سفارت بلند شد، ولی بهجز این، اقدام ویژه دیگری علیه سفارت صورت نگرفت.»[5]
نکته آخر و البته مهمترین موضوع مورد توجه آمریکاییها آینده حکومت پهلوی با وجود ورود امام خمینی به ایران است. آنها تنها جملهای که از سخنرانی امام را در گزارششان میآورند این است که: «جملات ابتدایی سخنرانی ]آیتالله [خمینی عبارتند از: «دوران سلطنت به پایان رسیده است.» ... وی هیچ اشاره مستقیمی به شورای انقلاب اسلامی نکرد.»[6]
آنها در سند دیگری با بیانی متفاوت مینویسند: «در جبهه سیاسی معلوم نیست چه پیش خواهد آمد. اگر ]آیتالله [خمینی دولت رقیبی به شکل شورای اسلامی تشکیل دهد، بختیار و ارتش ناگزیرند تصمیمی اتخاذ نمایند.»[7]
همه این تردیدهای ظاهری در حالی است که آمریکاییها در اسناد مختلفی به مسئله خروج اتباعشان از ایران میپردازند و شتاب بیشتری به آن میدهند.[8]
آمریکاییها روز 13 بهمن را روز آرامی توصیف میکنند[9] که بیشتر به مذاکرات پشت پرده گذشت و سندی مبنی بر درستی یا نادرستی آن ارائه نمیشود.[10]
در تحلیلی در مورد وضعیت آن روزهای ایران آمده است: «مذاکرات سیاسی و نظامی برای مدتی در حال انجام بوده است و همزمان سعی شده اقدامات مختلفی انجام شود تا توان و قدرت پشتیبانی لازم برقرار گردد. زمان به سرعت به سوی لزوم ابتکار بیشتر و عکسالعمل پیش میرود و حداقل در تهران، در مدت تعطیلات پایان هفته (پنجشنبه- جمعه) گرایش به لزوم اعمال خشونت، افزایش یافته است. اقدامات جدی ضد آمریکایی به موازات سطح آشوبهای مردم نضج گرفته و عملیات تروریستی بیشتری بر علیه آمریکاییان هنوز تهدید درجه اول محسوب میشود. عدهای دست چپی، شامل گروههای تندرویی که حداقل یک صفحه اعلامیه منتشر کردهاند از افزایش درگیری بین دولت و ]آیتالله [خمینی سود میبرند و ممکن است برای رسیدن به این هدف ابتکاراتی به خرج دهند.»[11]
آمریکاییها در دو سند به گزارش مصاحبه مطبوعاتی امام در 14 بهمن میپردازند. در این گزارشات آمده است: «امروز صبح، آیتالله خمینی برای روزنامهنگاران خارجی کنفرانس مطبوعاتی تشکیل داد. همان سخنان قبلی خود را تکرار نمود و در انتقال دولت به نظام جمهوری اسلامی سازشی نشان نداد. گفت که شورای انقلاب اسلامی، که قریباً اعلام میگردد (او هنوز از کسی نام نبرده) به زودی دولت موقتی تعیین خواهد کرد. بعد برای به تصویب رساندن قانون اساسی جمهوری اسلامی که قبلاً تهیه شده، همهپرسی برگزار خواهد شد... ظاهراً یک قانون اساسی نوشتهاند (یا حداقل اصول آن را) و به همهپرسی خواهند گذاشت. اگر چنین شود، جایی برای مصالحه و یا نفوذ متعادل کننده دیگران باقی نمیماند. [آیتالله] خمینی همچنین از جهاد حرف زد ولی لحن ملایمی داشت: «ما میکوشیم مسئله را بدون خشونت حل کنیم، ولی اگر دولت غیرقانونی بختیار که آمریکاییها از او حمایت میکنند، به مخالفت خود با اراده مردم ادامه دهد و از اسرائیل نیرو وارد کند، آنگاه برای به زیر کشاندن آن دست به اقدامات دیگری میزنیم.» او گفت با نظامیان تماس گرفته و آنان را دعوت به حمایت از جمهوری اسلامی نموده است.»[12]
در سند دوم آمریکاییها به موضوع مورد دغدغهشان که حضور اتباع آمریکایی است از دید امام خمینی اشاره میکنند: و نظر ایشان را اینطور منعکس میکنند: «متخصصان خارجی آزادند به کار خویش ادامه دهند و در ایران زندگی نمایند ولی متخصصانی که کار و فعالیتشان به حال مملکت مضر بوده از این قاعده مستثنی هستند.»[13]
آمریکاییها همچنین از پیشنهاد رد شده برای همهپرسی ملی در مورد تداوم سلطنت خبر میدهند[14] و در سندی دیگر اذعان میکنند که منابع آنها در تحلیلشان هیچ شانسی برای شاه ایران قائل نیستند.[15]
آمریکاییها با حساسیت بسیاری به دنبال این هستند که ببینند در خانه امام چه تصمیماتی در مورد آینده کشور گرفته میشود. به همین منظور ملاقاتهایی با برخی اعضای نهضت آزادی و جبهه ملی برگزار میکنند. در یکی از این ملاقاتها آمریکاییها از رد شدن پیشنهاد رفراندوم ادامه سلطنت برآشفته میشوند: «مقام سفارت در عین آرامش به تندی عکسالعمل نشان داد و یادآور شد که در این صورت یا جنگ داخلی رخ خواهد داد و یا اینکه حداقل ارتش علیه ]آیتالله [خمینی حرکت میکند.» اما طرف ملاقاتکننده به آمریکاییها گوشزد میکند که: «در اینجا تنها ]آیتالله [خمینی است که میتواند تصمیم بگیرد.» تحلیل آمریکاییها این است که مصالحه نشدنی است: «کاملا با این پیشبینی که سرانجام مصالحه به طرز موفقیتآمیزی روی خواهد داد، مغایر است.»[16]
آمریکاییها در حالی به ملاقات با افراد میپردازند که چندان به صحبتهای آنان اعتماد نمیکنند و حتی معتقدند که ممکن است بخواهند با آنها بازی جداگانهای داشته باشند. آنها در مورد کریم سنجابی، رهبر جبهه ملی مینویسند: «ما اطلاعات نسبتاً خوبی از منبع دیگری داریم که سنجابی در مشورتهای... با [آیتالله]خمینی و همراه با بازرگان و چند رهبر دیگر از گروه ]آیتالله [خمینی شرکت داشته است. او متمایل به فاش نمودن این موضوع برای ما نبود.... او به روشنی میخواهد بازی جداگانهای با سفارت داشته باشد و تأکید او بر ترجیح سلطنت مشروطه نسبت به جمهوری یکی از شواهد آن است.»[17]
بختیار با توجه به، به نتیجه نرسیدن مذاکراتش با انقلابیون صحبتهایی میکند که یک هفته هم دوام نمیآورد. وی در 15 بهمن و در مصاحبه با خبرگزاری فرانسه گفت: «اجازه نمیدهد ]آیتالله [خمینی دولت موقتی تشکیل دهد و با پافشاری ]آیتالله [خمینی، وی هرگز استعفا نخواهد داد. تظاهرات آرام قابل تحمل است، در غیر این صورت به نظامیان دستور داده شده به روی تظاهرکنندگانی که مسلحاند و یا کوکتل مولوتف دارند، آتش بگشایند.»[18]
اما نظر آمریکاییها این است که: «واقعاً این احتمال وجود دارد که ]آیتالله [خمینی دولت موقت خود را به سادگی اعلام نماید و حساب نماید که ارتش یا کنار خواهد کشید و یا اگر بخواهد مداخله نماید از هم پاشیده خواهد شد.»[19]
به نظر میرسد نظر آمریکاییها واقعبینانه بود تا حرفهای بختیار، چون امام خمینی فرمان تشکیل دولت موقت را صادر کردند. در متن بعدی بیشتر در مورد آن میخوانید.
پینوشتها:
[1]. اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب دهم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1388، ص 11، سند شماره 7، 1 فوریه 1979- 12 بهمن 1357.
[2]. همان، صص 13 و 14، سند شماره 9، 1 فوریه 1979- 12 بهمن 1357.
[3]. همان، صص 11 و 12، سند شماره 7، 1 فوریه 1979- 12 بهمن 1357.
[4]. همان، ص 14، سند شماره 9، 1 فوریه 1979- 12 بهمن 1357.
[5]. همان، ص 15، سند شماره 10، 1 فوریه 1979- 12 بهمن 1357.
[6]. همان، ص 13، سند شماره 8، 1 فوریه 1979- 12 بهمن 1357.
[7]. همان، ص 14، سند شماره 9، 1 فوریه 1979- 12 بهمن 1357.
[8]. همان، ص 21، سند شماره 17، 2 فوریه 1979- 13 بهمن 1357.
[9]. همان، ص 23، سند شماره 19، 2 فوریه 1979- 13 بهمن 1357.
[10]. همان، ص 22، سند شماره 18، 2 فوریه 1979- 13 بهمن 1357.
[11]. همان، صص 24 و 25، سند شماره 20، 2 فوریه 1979- 13 بهمن 1357.
[12]. همان، صص 27 و 28، سند شماره 23، 3 فوریه 1979- 14 بهمن 1357.
[13]. همان، صص 29، سند شماره 24، 3 فوریه 1979- 14 بهمن 1357.
[14]. همان، ص 30، سند شماره 25، 3 فوریه 1979- 14 بهمن 1357.
[15]. همان، ص 31، سند شماره 26، 3 فوریه 1979- 14 بهمن 1357.
[16]. همان، ص 35، سند شماره 28، 3 فوریه 1979- 14 بهمن 1357.
[17]. همان، صص 36 و 37، سند شماره 29، 4 فوریه 1979- 15 بهمن 1357.
[18]. همان، ص 38، سند شماره 30، 4 فوریه 1979- 15 بهمن 1357.
[19]. همان، ص 41، سند شماره 32، 4 فوریه 1979- 15 بهمن 1357.
تعداد بازدید: 1508