12 اسفند 1397
نویسنده: چارلز کِرزمن
مترجم: علی فتحعلی آشتیانی
■
«تحلیل جنبشهای اجتماعی با توسل به منظر و روش توکوویل صرفاً مواردی را دربرمیگیرد که در آنها فرصتهای ساختاری (آسیبپذیری و شکنندگی حکومت در برابر فشارهای سیاسی مردم) با فرصتهای مُتصور (آگاهی مردم از فرصتهای منتهی به موفقیت فعالیتهای اعتراضی) مقارن شده باشند. البته چنین نیست که این همراستایی همیشه اتفاق بیفتد. من در اینجا با استفاده از روایتهای شاهدان عینی و مشارکتکنندگان در جنبش انقلابی ایران که از سال 1977 آغاز و تا سال 1979 با پیروزی به پایان رسید، تبعات عدم تطابق بین فرصتهای ساختاری و فرصتهای مُتصور را مورد بررسی قرار میدهم. وقتی با چند معیار عینی به انقلاب ایران مینگریم، درمییابیم که سلطنت این کشور از لحاظ ساختاری آسیبپذیر نبود. با وجود این، استنباط میشود که در تصور ایرانیان فرصتهایی برای موفقیت اعتراضشان شکل گرفته بود؛ محور و مبنای شکلگیری چنین تصوری نه تغییر در موقعیت ساختاری حکومت، بلکه تغییر در جنبش مخالف بود. در نزاع میان شرایط ساختاری با فرصتهای متصور شرایط ساختاری کنار رفت. تشخیص تأثیر نسبی فرصتهای ساختاری یا فرصتهای متصور تنها با بررسی و واکاوی مواردی میسر میشود که موازنه این دو فرصت در آنها به هم خورده است.»
متن کامل مقاله را در پیوست این متن بخوانید.
اعتراضات قم و فرارسیدن انقلاب ایران، 1354 و 1356
تعداد بازدید: 1909