07 اسفند 1397
جواد رضایی
علیرغم همه گمانهزنیهایی که آمریکاییها مطرح میکردند، در نهایت در 16 بهمن 1357 امام خمینی حکم دولت موقت مهدی بازرگان را ابلاغ میکنند. آمریکاییها در اینباره مینویسند: «آیتالله خمینی در کنفرانس مطبوعاتی... مهدی بازرگان سیاستمدار کهنهکار جبهه ملی با اعتبار عالی مذهبی و با شهرت خوبی در کارآیی را به عنوان نخستوزیر دولت موقت منصوب کرد. گزارشی از دیگر اعضاء کابینه... نرسیده است. میگویند [آیتالله] خمینی گفته است: «همه باید از این دولت اطاعت نمایند. مخالفت با آن به منزله مخالفت با انقلاب اسلامی است.» از دید آمریکاییها این اقدام امام خمینی نشان خواهد داد که طرفین دارای چه قدرتی هستند. اگر بازرگان و وزرای جدیدش بکوشند مهار دستگاه دولت را در دست بگیرند... اولین آزمایش دو اراده انجام خواهد گرفت... نخستوزیر یا ارتش نسبت به این اعلان، گزارش نداریم. مخالفان که از واکنش نظامیان ترسانند آرام و باثبات برای یک رشته برخورد با دولت نظامی بختیار قدم برمیدارند.[1]
در فردای انتصاب دولت موقت، آمریکاییها اینگونه از عکسالعملها مینویسند: «با فراخوانی... [آیتالله] خمینی و تعیین بازرگان به عنوان نخستوزیر دولت جدید... خیابانهای تهران از جمعیت موج میزند. تا این لحظه برخوردی پیش نیامده است. عدهای نزدیک مجلس که جلسه علنی دارد، جمع شدهاند. بختیار امیدوار است لایحه انحلال ساواک و لایحه تشکیل دادگاههای ویژه برای رسیدگی به فساد را در این جلسه از تصویب نمایندگان بگذراند.... ارتش هنوز درباره انتصاب [بازرگان]... اظهارنظری نکرده ولی نزدیک به یک ساعت تمام هواپیماهای افـ4 و هلیکوپترها برای نشان دادن خود، بر فراز شهر تهران پروازهای نمایشی داشتند.»[2]
برداشت آمریکاییها از سخنان و حکم کتبی امام خمینی در مورد آینده سیاسی ایران این است که: «بازرگان باید یک دولت تشکیل دهد، رفراندومی در مورد جمهوری اسلامی دهد، مجلس تعیین قانون اساسی را تشکیل دهد. و سپس انتخابات مجلس ملی جدید براساس قانون اساسی را انجام دهد.»
تنها واقعه در روز 17 بهمن از دید آمریکاییها تجمع مردم در مقابل ساختمان مجلس بود که در مورد آن مینویسند: «امروز در جنوب تهران جمعیت انبوهی گرد هم آمده و حداقل در مقابل ساختمان مجلس تجمع نمودهاند. با وجود اینکه جو بالقوه درگیری وجود داشت، تاکنون گزارشی در مورد زدوخورد احتمالی دریافت نکردهایم. انتظار میرود فردا تظاهرات گستردهتری انجام شود. تمامی این تظاهرات در پاسخ به دعوت آیتالله خمینی مبنی بر انجام تظاهرات مسالمتآمیز در پشتیبانی از دولت بازرگان انجام میشود.»[3]
در پایان روز 17 بهمن هم آمریکاییها با خوشبینیای که معلوم نیست از کجا نشأت گرفته است، مینویسند: «به نظر میرسد، ایران اولین روز را با داشتن دو دولت رقیب که هر یک میکوشد کنترل را در دست خود بگیرد، بدون حادثهای جدید سپری کرده باشد. در تهران و شهرهای بزرگ دیگر درگیری و برخوردی روی نداد ولی اوضاع متشنج بود... بعداً چه اتفاقی خواهد افتاد روشن نیست. امیدی هست که برقراری دولت موقت [آیتالله] خمینی احتمالاً پیشدرآمد دورهای از مذاکرات جدی بین نیروهای مذهبی و نخستوزیر باشد.»[4]
در این حال آمریکاییها به شدت به دنبال خروج اتباعشان از ایران هستند. این هم در حالی است که آنها دائماً از معلوم نبودن آینده سخن میگویند. در سندی آنها به موضوع همکاری با ژاپنیها در مورد خروج اتباع هر دو کشور اشاره میکنند که به نظر میرسد جلسهای چند ساعته در این مورد داشتند. در این سند به موضوع همکاری دولتهای انگلیس، آلمان و فرانسه نیز در مورد خروج اتباعشان اشاره شده است.[5]
موضوع بعدی در روهای منتهی به پیروزی انقلاب که موجب نگرانی آمریکاییها شد، مسائل اقتصادی است. آمریکاییها حساسیت بسیاری به موضوع نفت و نظر امام خمینی در این مورد داشتند.[6]
موضوع اقتصادی دیگر، بحث واردات و امور گمرکی بود که به دلیل اعتصابات و وضعیت نامعلوم کشور دچار مشکلات زیادی شده بود. آمریکاییها در سند مفصلی اذعان میکنند که: «کشتیهای با پرچم آمریکا مورد تبعیض قرار نگرفتهاند (یک کشتی در حال تخلیه محموله مواد غذایی است و پس از آن محصولات کشاورزی ایران را بارگیری خواهد کرد).» آنها در انتهای همین سند مسئله هشدار به کشورها برای بازرگانی با ایران را مطرح میکنند که سفیر آمریکا مینویسد: «ما معتقدیم که کلیه شرکتهای کشتیرانی که سرگرم کار با ایران هستند از وضعیت بد در بنادر آگاهی دارند. بنابراین فکر نمیکنیم اعلام هشدار به دریانوردان... ضرورتی داشته باشد. در شرایط حساس سیاسی کنونی و شرایط اجتماعی در ایران چنین هشداری با سوءتعبیر مواجه خواهد شد و بدان معنا و مفهومی گستردهتر از آنچه که هست داده خواهد شد.»[7]
اعضای اتاق بازرگانی ایران در 19 بهمن به ملاقات امام خمینی میروند و آمریکاییها به دنبال پیگیری موضوعاتی هستند که در این جلسه قرار است مطرح شود.[8]
در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب، آمریکاییها با ضعف اطلاعاتی وسیعی هم مواجه میشوند. وابستگان به حکومت پهلوی یا در حال رفتن از ایران هستند و یا از ارتباط با آمریکاییها خودداری میکنند و مخالفان حکومت نیز تمایلی به گفتوگو با آمریکاییها ندارند. برای همین عمده مکالمات آمریکاییها با افراد نه چندان مطلع صورت میگیرد. آمریکاییها در مورد سرنوشت افراد نظامی و وابستگان به حکومت پهلوی در صورت پیروزی انقلاب اسلامی مینویسند: «به نظر ما... به این معنی نیست که حکومت اسلامی جدید در این جهان از تعقیب و تنبیه فرماندهان نظامی و مسئولین غیرنظامی که با آنها مخالفت کردهاند خودداری خواهد کرد. ما تصور میکنیم این کار یکی از مقاصد آنها بوده و همچنان خواهد بود.»[9]
دو واقعه مهمی که آمریکاییها در دو روز 21 و 22 بهمن 1357 به آنها اشاره میکنند عبارتند از:
«شنبه 10 فوریه 1979 21 بهمن 1357
گارد شاهنشاهی در اواخر شبانگاه جمعه به پایگاه نیروی هوایی در شرق تهران حملهور میشود. این مسئله موجب حمایت گسترده مردم از تکنسینهای نیروی هوایی، شورش مسلحانه، و سقوط پادگانها در تهران و شهرستانها میشود.
یکشنبه 11 فوریه 1979 22 بهمن 1357
ارتش عقبنشینی میکند، رژیم پهلوی سقوط میکند و انقلاب اسلامی ایران پیروز میشود.»[10]
کنسول آمریکا در تبریز، نامهای احساسی برای سفارتشان در تهران مینویسد، که به خوبی گویای وضعیت آمریکاییها در ایران است. او مینویسد: «وقتی که آن حادثه قابل پیشبینی رخ دهد، شما باور خواهید کرد من آن کسی نیستم که بخواهم نامم به عنوان فردی با افکار بزرگ، با مرمر در سرسرای وزارت امور خارجه ثبت شود.»
وی در ادامه به درخواست برای برچیدن آرم کنسولگری از طرف چند هزار نفر از مردم تبریز اشاره میکند: «من نمیدانم امروز چه روزی است و کسی هم نیست که از او بپرسم هر چند تفاوت چندانی ندارد زیرا ایران و تبریز در چنان وضعی هستند که دانستن زمان مطلقاً اهمیت ندارد. روز گذشته چند هزار نفر به کنسولگری آمده و خواستار آن شدند که آرم ایالات متحده بر سر در اصلی (که در حدود یک تن وزن دارد) برچیده شود.»[11]
پینوشتها:
[1]. اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب دهم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1388، ص 51، سند شماره 37، 5 فوریه 1979 ـ 16 بهمن 1357.
[2]. همان، ص 52، سند شماره 38، 6 فوریه 1979 ـ 17 بهمن 1357.
[3]. همان، ص 54 الی 56، سند شماره 39، 6 فوریه 1979 ـ 17 بهمن 1357.
[4]. همان، صص 56 و 57، سند شماره 40، 6 فوریه 1979 ـ 17 بهمن 1357.
[5]. همان، ص 61 الی 64، سند شماره 42، 6 فوریه 1979 ـ 17 بهمن 1357.
[6]. همان، صص 64 و 65، سند شماره 43، 6 فوریه 1979 ـ 17 بهمن 1357.
[7]. همان، ص 65 الی 68، سند شماره 44، 7 فوریه 1979 ـ 18 بهمن 1357.
[8]. همان، صص 69 و 70، سند شماره 45، 7 فوریه 1979 ـ 18 بهمن 1357.
[9]. همان، ص 72، سند شماره 47، 8 فوریه 1979 ـ 19 بهمن 1357.
[10]. همان، ص 89، سند شماره 52، 9 ژانویه 1978 ـ 19 دی 1356.
[11]. همان، ص 76 الی 78، سند شماره 50، 11 فوریه 1979 ـ 22 بهمن 1357.
تعداد بازدید: 1460