08 اردیبهشت 1398
الهام صالح
امام خمینی(ره) در اردیبهشت سال 1357 به مخالفت علیه محمدرضا پهلوی ادامه دادند. ایشان در 4 اردیبهشت 1357، در گفتوگویی با لوسین ژرژ؛ خبرنگار روزنامه فرانسوی لوموند، مواضعشان را علیه شاه مطرح کردند.
امام خمینی(ره) در این مصاحبه درباره مخالفت شاه با تمدن گفتند: «این خود شاه است که عین مخالفت با تمدن است و گذشتهگراست. مدت پانزده سال است که من در اعلامیهها و بیانیههایم خطاب به مردم ایران مصرا خواستار رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی مملکتم بودهام. اما شاه سیاست امپریالیستها را اجرا میکند و کوشش دارد که ایران را در وضع عقبماندگی و واپسگرایی نگاه دارد. رژیم شاه رژیمی دیکتاتوری است.» [1]
امام(ره)، مصادیق مخالفت شاه با تمدن و گذشتهگرا بودن او را برشمردند: «در این رژیم، آزادیهای فردی پایمال و انتخابات واقعی و مطبوعات و احزاب از میان برده شدهاند. نمایندگان را شاه با نقض قانون اساسی تحمیل میکند. انعقاد مجامع سیاسی- مذهبی ممنوع است. استقلال قضایی و آزادی فرهنگی به هیچوجه وجود ندارد. شاه قوای سهگانه را غصب کرده است و یک حزب واحد ایجاد نموده است. از این بدتر، پیوستن به این حزب را اجباری کرده است و از متخلفان انتقام میگیرد. کشاورزی ما که تولیدش حتی تا 23 سال پیش اضافه بر احتیاجات داخلیمان بود و ما صادرکننده این مازاد بودیم، فعلا از میان رفته است. مطابق ارقامی که نخستوزیر شاه در دو سال پیش به دست داده است، ایران 93 درصد از مواد غذایی مصرفی خود را وارد میکند. و این است نتیجه به اصطلاح اصلاحات ارضی شاه!» [2]
ایشان همچنین فرمودند: «دانشگاهها نیمی از سال بسته است و طلاب و دانشجویان ما هر سال چندین بار مضروب و مجروح میگردند و به زندان افکنده میشوند. شاه اقتصاد ما را از میان برده و درآمد حاصل از نفت را که ثروت آینده مردم ماست تبذیر میکند و آن را برای خرید اسلحههایی بهکار میبرد که جنبه تجملی و قیمتهای سرسامآور دارد و این امر به استقلال ایران صدمه میزند. من مخالف شاه هستم؛ درست به دلیل آنکه سیاست وی که وابسته به قدرتهای خارجی است، پیشرفت مردم را در معرض خطر قرار میدهد.» [3]
امام خمینی(ره) با اشاره به این موضوع که کارگران، کشاورزان، دانشجویان، کسبه، زنان و مردان علیه قدرت ارتجاعی و گذشتهگرایی شاه مبارزه میکنند، درباره علل شعلهور شدن قیامهای ایران چنین توضیح دادند: «فشار و قهری که شاه و پدرش اعمال کردهاند، بدبختیهایی که ملت ما دچارش شده است، مردمی که از آزادیشان، استقلالشان، پیشرفتشان و زندگی خوبشان محروم شدهاند، وعدههایی دروغی که در پانزده سال اخیر مغزشان را پر کرده است، روی هم رفته منشاء تظاهرات مذکور است. خرابی وضع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و وسعت دامنه قهر و فشار، به درجه تحملناپذیری رسیده است. آخرین قیامها مقدمه انفجار عظیمی است که نتایجش غیرقابل محاسبه است. هدف از ضد تظاهراتی که پلیس در مقام مقابله و با شرکت افراد مزدور ترتیب داده است و هدف از کشتارهایی که در هر شهر و روستا پیش میآید آن است که مانع سرنگون شدن شاه گردد.» [4]
امام خمینی(ره) در مصاحبه با روزنامه لوموند در پاسخ به این پرسش که آیا رژیم شاه قادر است آزادمنشی پیدا کند، فرمودند: «هرگز! حتی اصول دموکراسی و آزادی در تضاد بنیادی با این رژیم و با وجود خود شاه هستند؛ لذا هیچ مصالحه ممکنی با وی وجود ندارد. جنایات وی بیشمار است. نخستین کار یک رژیم آزاد آن خواهد بود که محاکمه شاه را ترتیب دهد؛ بر اساس این امر که او ثروتهای مملکت را جمع کرده و آنها را به بانکهای خارجی منتقل ساخته است. باید که او در خصوص جنایاتی که مرتکب شده است جواب دهد. آزادسازی واقعی تا هنگامی که شاه بر اریکه قدرت است امکانپذیر نخواهد بود.» [5]
ایشان همچنین موضع خود را نسبت به آمریکا اعلام کردند: «در طی بیانیهها و اعلامیههای پانزده سال اخیر خود چندینبار موضع و موقع خودم را در قبال آمریکا و قدرتهای بزرگ دیگری که از ثروتهای ممالک فقیر بهرهبرداری میکنند، بیان کردهام. آمریکا عمال خود را در این ممالک تحمیل و بعد خشونتی را که به مردم تحمیل میشود تایید میکند. آمریکا که منشاء کودتای 1332 و بازگشت و حفظ شاه بر سر قدرت است، سیاست خود را تغییر نداده است. تا وقتی که وضع بدین منوال است، موضع و موقع من در قبال آمریکا همچنان تغییرناپذیر خواهد ماند.» [6]
امام خمینی(ره) مدت کوتاهی پس از این مصاحبه، در تاریخ 9 اردیبهشت 1357 در نجف به مناسبت کشتار مردم توسط رژیم پهلوی در شهرهای مختلف ایران و چهلم شهدای تبریز، پیامی را برای مردم ایران صادر کردند.
امام(ره) در این پیام، ضمن تحیت بر مردم یزد و گرامیداشت اربعین خونین تبریز، درباره استدلال شاه راجع به مخالفان حکومت پهلوی فرمودند: «در منطق شاه و مزدوران وابستهاش، اهالی محترم تبریز که یکپارچه بهپا خاستند و با فریاد «مرگ بر شاه» زمین را لرزاندند، تعدادی از بیگانگان بودند که از خارج مرز بهطور قاچاق وارد شده بودند! و شما اهالی محترم یزد که دلاورانه قیام نمودهاید و با تعطیل عمومی و شعار متداول «مرگ بر شاه» عامل آمریکا را را دیوانهتر کردید، معدودی هستید که از آن طرف مرز بهصورت غیرقانونی وارد یزد شدید! اهالی ایران از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب که یکپارچه از شاه متنفرند ایرانی نیستند! اینان همگی به صورت قاچاق وارد ایران شدهاند! در این منطق، ایرانی خلاصه میشود در شاه و دارودستهاش و از مستشاران و کارمندان آمریکایی و انگلیسی و روسی و صهیونیستی؛ غارتگران بینالمللی که اقتصاد ایران را قبضه کردهاند.» [7]
امام خمینی(ره) مبارزه با رژیم پهلوی را ادامهدار دانستند و اعلام کردند که از مبارزه دست برنخواهند داشت: «به خواست خداوند تعالی تا برچیده شدن بساط ارتجاعی شاهنشاهی و برپا کردن حکومت عدالتگستر اسلامی دست از مبارزه برنمیداریم تا حکومت دموکراسی به معنی واقعی جایگزین دیکتاتوریها و خونریزیها شود.»[8]
ایشان به دست آوردن آزادی را در برکنار شدن شاه و دودمان او دانستند و از همه طبقات خواستند تا برای رسیدن به پیروزی، یکدل و یکجهت باشند: «اکنون برای نیل به این مقصد عالی انسانی و اسلامی بر همه طبقات است که یکدل و یکجهت بهپا خیزند و با درک شرایط زمانی و مکانی شعار دهند، و از خواستهایی که در نهایت اثبات نظام شاهنشاهی و زیر پا گذاشتن خونهای به ناحق ریخته شده مردم این مرز و بوم است احتراز کنند، و نقطه اصلی همه جنایات را که شخص شاه است نشان دهند، و گرفتاریهای ملت را در این حکومت ارتجاعی گوشزد جهانیان کنند.»[9]
امام خمینی(ره) در نیمه دوم اردیبهشت 1357، سخنرانی روشنگرانهای درباره قیام مردمی و عمومی ایران داشتند و در این سخنرانی که در تاریخ 23 اردیبهشت 1357 در مسجد شیخ انصاری نجف انجام شد، به انقلابیون رهنمودهایی ارائه کردند.
ایشان در ابتدای سخنان خود به اشغال قم توسط ارتش شاه اشاره کردند: «الان قم – مرکز روحانیت، مرکز فقه اسلام – در قبضه لشکر جرار مغول است. لشکر جرار محمدرضاشاه بدتر از چنگیز است. و خانههای مردم را – آنطور که به ما اطلاع دادند – همانطور دارند، یکی پس از دیگری، دارند تفتیش میکنند و معلوم نیست که دنبال چه میگردند. الان جِیش در قم با توپ و تانک و مسلسل مقیم است، و تمام مدارس و خانههای آقایان هم به حَسَب قاعده در تحت مراقبت پلیس و جِیش است. و تمام هجوم کردهاند به منزل مراجع و در داخل منزلشان آدم کشتهاند و جنایت کردهاند.» [10]
امام خمینی(ره) در این سخنرانی که با حضور روحانیون، طلاب و ایرانیان مقیم عراق برگزار شد، درباره وضعیت حکومت پهلوی فرمودند: «این جنونی است که عارض شده است بر این شخص، و نمیدانم به کجا خواهد منتهی شد. این حال عصبی است که چون خود را ساقط میبیند – پیش ملت که از اول ساقط بود، از آن روزی که رضاشاه به امر انگلستان حمله کرد بر ایران و کودتا کرد. اولش اشخاص با اطلاع میفهمیدند و بعد هم که شروع کرد به اراذلی و اوباشی، و پلیس با مردم آنطورها، با علما آنطورها رفتار کرد، با زنها آنطور رفتار کرد، با مدارس دینی آنطور رفتار کرد، با تبلیغات دینی آنطور رفتار کرد، مردم فهمیدند که گرفتار چه اعجوبهای و چه حیوانی هستند.» [11]
امام(ره) افزودند: «از اول این خاندان ساقط بود پیش ملت، سقوط از حالا نیست؛ از پنجاه سال پیش از این اینها ساقط بودند پیش ملت. منتها حالا یک جنبشی در ملت ایران پیدا شده است و به حَسَب آنطوری که گفته شده است بیش از سی شهر در ایران تظاهر بر ضد این مرد کردهاند و «مرگ بر شاه» گفتهاند.» [12]
ایشان در این سخنرانی به استدلالهای شاه درباره مخالفانش هم اشاره کردند و این استدلالها را اهانت به ملت دانستند: «این سی شهر و این همه ایران – به منطق شاه – از خارج کشور با تذکره قاچاقی وارد ایران شدهاند و یک عده معدود آشوبگرند اینها! تمام مراجع اسلام، تمام علمای بلاد – از اول تا آخر – که بر ضد این شخص قیام کردهاند و آنطوری که امروز اطلاع دادهاند پنجاهوشش نفر از علمای تهران از رفتن به مسجد – اعتراضاً به این کارها – خودداری کردند و اعلان کردند که نمیروند به مسجد برای خاطر اعتراض بر اینها، اینها همه با تذکره قاچاقی از بیرون آمدهاند و یک عده آشوبگرند! اخلالگرند! علمای تهران، علمای قم، علمای خراسان، علمای آذربایجان، علمای یزد، علمای کرمان، علمای همه جا، اینها مشتی آشوبگر هستند! آنکه آشوبگر نیست محمدرضاخان است!» [13]
امام(ره) فریبهای حکومت پهلوی در ارتباط با هواداران سلطنت را هم افشا کردند: «باز وقتی که صحبت میکنند ابدا از آن حرفهای اول دست برنمیدارند: تمام ایران با ما موافقند! تمام اصناف! همین دیشب این مطلب بوده که صد و بیست و چند رئیس صنف گفتهاند تمام اصناف تهران به شما وفادارند! این صد و بیست و چند صنف، خارج از ایرانند؟ یا تهرانند و بازار تهرانند؟ اگر تهران است و بازار تهران است، بازار تهران که حالا میگویند چهار روز است بسته است... اینها همه – همه موافقند! همه سی و چند میلیون جمعیت ایران – همه موافقند؟ چند هزار، چند نفر معدود! اول که میگفتند به عدد انگشتهای – مثلا – انسان؛ کمکم یک قدر زیادش کردند، حالا رسیده به چند هزار...» [14]
ایشان همچنین به چاپلوسیهای اطرافیان شاه اشاره کردند: «مجلسشان را وقتی که میروی گوش میکنی به حرفهای این چهار نفر بیچارهای که آنجا برای خاطر اینکه سال دیگر هم اینها مجلس بروند – خودشان هم گفتند این را که سال دیگر اینها مجلس بروند – ببین چه حرفها میزنند. حتی وکیل خود آذربایجان میگوید اینها آذربایجانی نیستند، آذربایجانی که با شاه مخالف نمیشود! پس اینها کجاییاند؟ تبریزیها کجاییاند آقای وکیل؟ آن وضع مجلس ما و آن انحطاطی که پیدا شده است در مجلس. یکوقت مدرس توی مجلس است، یکوقت هم اینها که میبینید.» [15]
امام خمینی(ره) به این موضوع هم پرداختند که قیامها و انفجار خشم مردم، نتیجه نیم قرن خودسری خاندان پهلوی است: «جمعیتی که در ایران الان موجود است، همه میدانند. همه خبرگزاریهایی که باید اطلاع بدهند اطلاع دادند و گفته میشود که بیست و چند – بعضیها 25 شهر، بعضیها 33 شهر – از شهرهای ایران همه اعتصاب کردهاند، همه تظاهر کردهاند بر ضد شاه. در رادیو هم هست بر ضد شاه. یک کلمه هم گفته شده است که اینها، [یعنی] شاه یا دستگاه شاه [این قیام را] از فلان طلبه (که من باشم) میبینند؛ ولی من میگویم تمامش زیر سر خود اوست. تمام این سی و چند شهر که قیام کردهاند، با تحریک خود ایشان قیام کردهاند. دزد اگر بخواهد بگوید که دست من را حاکم بریده است، باید به او گفت: نه، خودت بریدی؛ حاکم اجرای قانون میکند؛ تو خودت دست خودت را بریدی، تو دزدی کردی؛ کسی که دزدی بکند دستش به هدر میرود.» [16]
ایشان افزودند: «تمام اینها با تحریک خود ایشان است، نه تحریک من. من یک طلبهای هستم که مثل سایر آقایان طلاب، مثل سایر آقایان شهرها، من هم یک نالهای میکنم از دست این. آنکه اساس مطلب است، آنکه اساس این انقلابات است، آنکه اساس این انفجارهاست خود این آقاست، خود این آدم است. اساس خود این است. آنکه خیانت میکند، باید اگر آمدند گفتند خیانت و داد و قال بلند شد [که] خیانت میکنند، نگویند محرک دارند. تو محرکی؛ به خیانتت تحریک کردی مردم را، تو به این مردم خیانت کردی. مردم هم در مقابلش ایستادند و حرف میزنند.» [17]
امام خمینی(ره) به آشتیناپذیری ملت اشاره کردند و فرمودند: «توبه تو [محمدرضا پهلوی] پیش ملت پذیرفته نیست. ممکن است یک توبه حقیقی بکنی و مال مردم را دستشان بدهی و همه جنایات را جبران بکنی، خدا ممکن است – خدا بزرگ است – بپذیرد اما ملت نمیپذیرد. ما نمیتوانیم توبه تو را بپذیریم؛ توبه تو مرگ است، توبه گرگ مرگ است. دیگر این آخری [محمدرضا پهلوی] افتاده به اینکه دستور دادم که دیگر خیلی مردم را [اذیت] نکنند...» [18]
امام(ره) با نوید دادن پیروزی به مردم، بر سازماندهی نهضت انقلابی تاکید کردند: «باید حالا که ایران قیام کرده است – و خداوند توفیق بدهد به آنها – باید نظام داشته باشد این؛ بینظام نباید باشد. روابط باید باشد بین حوزه قم، حوزه تهران و همه شهرستانها. روابط میخواهد. سازمان باید بدهید به این قیام؛ متفرقات نباشد. سازمان داشته باشد که اگر یک روزی قم ایستاد، تمام ملت بایستد. متفرق نباشید؛ جناحها همه با هم بشوند...» [19]
پینوشتها:
[1] صحیفه امام خمینی(ره)، جلد سوم، ص 368
[2] همان.
[3] همان، ص 368 و 369
[4] همان، ص 371 و 372
[5] همان، 375 و ص 376
[6] همان، ص 375
[7] همان، ص 378 و ص 379
[8] همان، ص 379
[9] همان.
[10] همان، ص 383
[11] همان، ص 384
[12] همان.
[13] همان، ص 384 و 385
[14] همان، ص 386 و 387
[15] همان، ص 388
[16] همان، ص 387 و 388
[17] همان، ص 391
[18] همان.
[19] همان، ص 394
تعداد بازدید: 1122