10 اردیبهشت 1398
جواد رضایی
روزهای ابتدایی فروردین 1358 به برنامههای تبریک سال نو میگذرد. سفیر آمریکا نیز به دو برنامه دعوت شده است. بخشی از مشاهدات و نظرات او در مورد این برنامهها به این شرح بودند: «اولین مراسم در روز 20 مارس [29 اسفند] و از طرف شرکت ملی نفت ایران به مناسبت سالروز ملی شدن صنعت نفت در سال 1951 برگزار میشد. دومین مراسم، در روز 21 مارس [1 فروردین]، همان مراسم سنتی دیدار هیئتهای دیپلماتیک با شاه در نوروز بود. به پیشنهاد سفیر بلغارستان، که مسنترین سفیر در ایران بود، مراسم فوق برای نخستوزیر [مهدی] بازرگان اجرا شد، که در جشن شرکت نفت میهمان افتخاری مراسم بود.»[1]
اولین سند آمریکاییها در سال جدید، مربوط به وقایع پنجم فروردین است. در خلاصه این سند آمده است: «کردستان همچنان آرام است. بختیار ایران راترک میکند و سخن میگوید. نخستوزیر از خوزستان دیدار میکند. [آیتالله] خمینی از همه میخواهد در رفراندوم شرکت کنند. هیئت اعزامی سازمان آزادیبخش فلسطین از مشهد دیدار میکند. تظاهرات بر ضد پیمان صلح مصر و اسرائیل، که [آیتالله] خمینی آن را «خیانت به اسلام» نامیده است.»
مهمترین خبر فرار شاپور بختیار از ایران است. آمریکاییها در روزهای گذشته مرتب به این موضوع پرداخته بودند و در این باره مینویسند: «پیامی که روی نوار ضبط شده بود و گفته میشود متعلق به بختیار، نخستوزیر سابق، باشد تحویل دفتر خبرگزاری فرانس پرس در تهران شد. نوار مذکور به همراه یادداشت دستنویسی که بر روی سربرگ هتل کلاریج لندن نوشته شده بود، به خبرگزاری مذکور تحویل شد. فرانسپرس میگوید که صدای ضبط شده واقعاً صدای بختیار است.»
موضوع ناآرامیهای قومی نیز در این سند آمده است. در مورد بازدید نخستوزیر و هیئت همراهش از اهواز آمده است: «در خرمشهر، جمعیت خشمگینی بیرون از خانه آیتالله طاهر خاقانی تجمع کرده بود، و برای اینکه بازرگان و همراهانش بتوانند وارد خانه شوند، مجبور شدند با تیراندازی هوایی مردم را متفرق کنند. بازرگان و [عباس امیر] انتظام هر دو در مصاحبههایشان گفتند که خواست اقلیتهای قومی، از جمله مردم عرب زبان خوزستان، را درک میکنند. در خرمشهر مردم از بازرگان و هیئت همراهش تقاضا داشتند که سهم بیشتری از درآمد نفت که عمدتاً از خوزستان استخراج میشود، برای توسعه این استان اختصاص یابد.»
در بخشی از این سند هم آمریکاییها به پیام امام خمینی در مورد برگزاری رفراندوم اشاره میکنند. آنها به مانند سندهای قبل هرچه اخبار در مورد مشکلات برگزاری رفراندوم است را به تفصیل بیان میکنند و به عنوان نمونه مینویسند: «به نظر میرسد که دولت بدون اعتنا به اعتراضاتی که به شکل رفراندوم و مسئله امکان برگزاری زودهنگام آن مطرح شده است، قصد دارد رفراندوم را در زمان مقرر برگزار کند. اخبار شبانه... به رأیدهندگان احتمالی اطمینان داد که نباید نگران عضویت خود در حزب منحله رستاخیز باشند.... همچنین اعلام شد که... سن رأیدهندگان به 16 سال تمام کاهش یافته است...»[2]
یکی از موضوعات قابل تامل نگرانی آمریکاییها از قدرت گرفت سازمان آزادیبخش فلسطین است. آنها در گزارشی که به توصیف زندگی آمریکاییها در ایران میپردازد، مینویسند: «سازمان آزادیبخش فلسطین دارد نفوذ زیادی در ایران پیدا میکند و مخالفت آن با پیمان صلح مصر و اسر ائیل کاملاً آشکار است. در همین ارتباط، چندی پیش تظاهراتی عظیم، ولی خوشبختانه صلحآمیز، در مقابل سفارت انجام شد.»
همچنین تسلسل رویدادهای بعد از انقلاب آنها را به این نتیجه میرساند که شرایط برای بازگشت خانواده اعضای سفارت مناسب نیست.[3]
موضوع مهم دیگر اشغال سفارت مصر توسط تعدادی دانشجوی عربزبان است که آمریکاییها در سندهای مختلفی به آن میپردازند: «سفارت مصر صحنه چندین تظاهرات جداگانه در اعتراض به پیمان صلح مصر و اسرائیل بود. بزرگترین تظاهرات بعدازظهر روز گذشته برگزار شد (که شاید چندین هزار نفر در آن شرکت داشتند). تظاهرکنندگان به هنگام رفتن به سوی سفارت مصر از مقابل کانون ایران و آمریکا و به هنگام بازگشت از مقابل سفارت آمریکا عبور کردند. در هیچ یک از این محلها اتفاقی نیفتاد ولی شعارهای ضد کارتر شنیده شد. سفارت مصر امروز، 26 مارس [6 فروردین]، تعطیل بود، ولی اطلاع یافتهایم که عدهای که تعدادشان مشخص نیست ساختمان سفارت را اشغال کرده و هنوز در آنجا تحصن کردهاند. آنها دانشجویان عرب از ملیتهای مختلف هستند. همسر سفیر مصر (که در محل اقامت محفوظ است) به رایزن سیاسی گفت که هیچیک از اتباع مصر در میان این دانشجویان نیستند... هیچ رویداد خشونتباری رخ نداده است. تعدادی از کارکنان مصری در ساختمان کنسولی هستند که عملاً گروگان گرفته شدهاند ـ هر چند که هیچ دیپلماتی بین آنها نیست دولت ایران قول داده است که تحصنکنندگان را «به زودی» از سفارت خارج کند.»[4]
جزییات برگزاری رفراندوم 12 فروردین در 7 فروردین اعلام میشود: «مراحل رأیگیری... به ترتیب زیر خواهد بود: شناسنامه رأیدهندگان مهر میخورد و انگشت شصتشان با جوهر رنگ ثابت رنگی میشود (تا کسی نتواند بیشتر از یکبار رأی بدهد). حداقل سن برای رأی دادن 16 سال است. یک شورای شش نفره بر هر یک از صندوقهای رأی نظارت خواهد داشت، که پنج نفر آنها را کمیتههای محلی انتخاب میکنند و نفر ششم یک مأمور دولتی است. تقریباً 18000 صندوق رأی در سرتاسر کشور مستقر خواهد شد. ایرانیهای خارج از کشور میتوانند برای رأی دادن به نزدیکترین دفتر کنسولگری ایران در محل اقامت خود مراجعه کنند. هر کس اعتراضی به رفراندوم دارد میتواند تا یک هفته پس از برگزاری رفراندوم اعتراض خود را به مقامات تسلیم کند. نتیجه رفراندوم 15 روز پس از رأیگیری اعلام خواهد شد.»
آمریکاییها در مورد اقلیت مخالف برگزاری رفراندوم هم مینویسند: «جبهه ملی [احتمالاً: جبهه دموکراتیک ملی] و فداییان خلق مارکسیست هر دو گفتهاند که رفراندوم را تحریم خواهند کرد. هیچیک از این دو گروه طرفداران زیادی ندارند.»[5]
هفتم فروردین با گزارش درگیریهای گنبدکاووس همراه است. آمریکاییها اینچنین گزارش میدهند: «طبق گزارش روزنامهها در روز 25 مارس یک روحانی به همراه سربازان انقلاب قصد دستگیری یک قاچاقچی سیگار را داشتند که تعدادی از عابرین مانع از این اقدام شدند و درگیری سر گرفت. در خلال این درگیری یک دانشآموز کشته و یک نفر دیگر مجروح شد. جسد مقتول به بیمارستان شیر و خورشید انتقال یافت. در روز 26 مارس جمعیتی تقریباً 7 تا 8 هزار نفری به سمت بیمارستان راهپیمایی کردند و جسد را تحویل گرفتند و سپس مراسم تشییع و تدفین بدون خشونت انجام شد. کمیته مرکزیترکمن صحرا از مردم خواست پس از مراسم تدفین اجتماع کنند. نزدیک به 10 تا 15 هزار نفر حاضر شدند که قرار بود نظر خود را درباره رفراندوم ابراز کنند و به کشتار یک هفته پیش در شهر کردنشین سنندج اعتراض نمایند. در جریان تجمع، تیراندازی بین نیروهای انقلاب وترکمنها شروع شد. جمعیت سعی داشت کلانتری پلیس و سربازخانه شهر را اشغال کند که عقب رانده شد.»
تحلیل آمریکاییها این است که: «این رویداد میتواند شروع جنبش خودگردانی در منطقهترکمننشین ایران باشد. کردها در هفتههای اخیر آزادی نسبی بیشتری برای اداره امور استان خود یافتهاند. به نظر میرسد کهترکمنها نیز خواهان حقوق یکسانی هستند.»[6]
در سند دیگری در مورد وقایع گنبدکاووس آمده است: «در روز 27 مارس، ترکمنها، که طبق گزارشها اعضای سازمان مارکسیستی فداییان خلق به آنها کمک میکردند، چندین کلانتری و پاسگاه ژاندارمری را در نزدیک گنبدکاووس اشغال کردند. با وجود این، در اوایل روز 28 مارس، رادیوی دولتی صدای انقلاب اسلامی ایران... مدعی شد که هیچ پاسگاه پلیس یا ژاندارمری در گنبدکاووس نیست که تحتکنترل دولت نباشد.... شدت درگیریها هنوز دقیقاً مشخص نیست.»
آمریکاییها در مورد نقش فداییان خلق در ناآرامیها این تحلیل را دارند: «فداییان داشتن هر گونه نقشی را در وقایع گنبد کاووس تکذیب کردهاند، ولی احتمالاً نباید گزارش حمایت آنها ازترکمنها را به سادگی رد کرد، به ویژه با توجه به گزارشهای مشابهی که هفته پیش در ارتباط با وقایع سنندج منتشر شد. آنها که میدانند هنوز توان کافی برای رویارویی مستقیم با دولت موقت را ندارند، تا زمانی که توان بیشتری پیدا کنند، حمایت از اقلیتهای قومی را راه مناسبی برای ضربه زدن به دولت موقت یافتهاند.»
یکی دیگر از موضوعات تغییر رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح است که البته آمریکاییها اطلاع چندانی از آن ندارند: «سپهبد [محمدولی] قرنی، رئیس ستاد عالی، یا استعفا داده و یا برکنار شده است، و بهجای او سرلشگر ناصر فربُد انجام وظیفه میکند. فربد ظاهراً به دلیل اختلافنظرهایی که با رژیم پهلوی داشت در سال 1975 اجباراً بازنشسته شد.»[7]
در سند روز بعد که تاریخ 9 فروردین دارد، آمریکاییها توضیح بیشتری در مورد این دو واقعه منتشر میکنند. در مورد حوادث گنبدکاووس آمده است: «روزنامهها گزارش میدهند که آیتالله طالقانی اکنون در گنبد کاووس در شمال شرق کشور است. گفته میشود که طالقانی با هدف برقراری صلح در منطقه آشوبزده ترکمن صحرا در روز 28 مارس راهی این منطقه شد. رادیو مدعی است که در اوایل روز 28 مارس در گنبد آتشبس اعلام شده است، ولی گزارش روزنامهها حاکی از ادامه درگیریهاست... گزارشها همچنین از آن حکایت دارد که مأموران کمیته مشغول دستگیری تحریککنندگان هستند و تا به حال بین 50 تا 70 نفر از اعضای کانون فرهنگی و سیاسیترکمن را دستگیر کردهاند. از سوی دیگر گفته میشود کهترکمنها نیز تعدادی از مأموران کمیته، دو کامیون نیروی کمکی ارتش، و رئیس پلیس محل را دستگیر کردهاند.»
در مورد استعفای سپهبد قرنی نیز آمریکاییها به گزارش روزنامه کیهان استناد میکنند که مملو از حدس و گمانهایی است که هیچ دلیلی برای آنها بیان نمیشود.[8]
از روز دهم فروردین همهپرسی برگزار میشود. آمریکاییها در دهم فروردین مینویسند: «رأیگیری رفراندوم برای تعیین نوع حکومت آینده ایران در ساعت 12:00 امروز به وقت محلی... در جریان است. ظاهراً استقبال مردم از رفراندوم در تهران نسبتاً زیاد بوده است. بررسیهای تصادفی امروز صبح از سطح شهر حکایت از آن دارد که شبه نظامیان غیر ارتشی شدیداً از صندوقهای رأی حفاظت میکنند و رأیدهندگان نیز با نظم و ترتیب رأی خود را در صندوق میاندازند. تغییرات ایجاد شده در مراحل رأیگیری تا دقیقه آخر از طریق رادیو به اطلاع مردم میرسد و ]آیتالله [خمینی در آخرین ساعات روز 29 مارس ]9 فروردین [اعلام کرد اگر کسی نمیخواهد به جمهوری اسلامی یا نظام سلطنتی رأی بدهد، میتواند نوع حکومت دلخواه خود را بر روی برگه قرمز (که در واقع برای رأی به نظام سلطنتی است) بنویسد.... به نظر میرسد که مشارکت مردان در رفراندوم نسبت به زنان بیشتر بوده است.»[9]
آمریکاییها در یازدهم فروردین، مشارکت مردمی در رفراندوم را زیاد توصیف میکنند و مینویسند: «روز گذشته رأیگیری در تهران بدون هیچگونه مشکل عمدهای انجام شد و حضور مردم در حوزههای رأیگیری بسیار چشمگیر بود. طبق مشاهدات پرسنل سفارت، تعداد رأیدهندگان زن در بیشتر حوزهها بسیار کم بوده است، هر چند تا آنجا که خبر داریم هیچ محدودیتی برای رأیدهندگان زن در نظر گرفته نشده است. در واقع، تعدادی از ایرانیهایی که کارمندان سفارت با آنها صحبت کردند گفتند که زنان خانواده همگی با هم به پای صندقهای رأی رفتهاند.»
آمریکاییها برخی القائات در حوزههای رأیگیری را ناشی از دوآتشه بودن برخی مسئولین رأیگیری میدانند تا حرکتی سیستماتیک برای بالا بردن آرای آری به جمهوری اسلامی: «در برخی از حوزههای رأیگیری، رأیدهندگان تحتفشار قابل توجهی بودند که به جمهوری اسلامی رأی بدهند. به نظر ما، این امر بیشتر ناشی از دوآتشه بودن برخی مسئولان برگزاری انتخابات در حوزههای رأیگیری است تا تلاش هماهنگ دولت مرکزی برای تضمین اکثریت قاطع آراء به نفع جمهوری اسلامی.»
در مورد مشکلات رأیگیری در خارج تهران نیز آمده است: «در خارج از تهران، مشکلات عدیدهای در ارتباط با پشتیبانی حوزههای رأیگیری پیش آمد. برگههای رأی در تعداد زیادی از حوزههای رأیگیری کافی نبود. طبق گزارشها، هواپیماهای نیروی هوایی ایران در ساعات اولیه روز 31 مارس مشغول رساندن تدارکات به اقصینقاط کشور مانند چابهار و اردبیل بودند. علاوه بر این، به دلیل ادامه درگیری بین ترکمنها و نیروهای دولتی، مردم گنبدکاووس اصلاً نتوانستند در رأیگیری شرکت کنند. در کردستان، گزارشهای متعددی از تلاش برای مختل کردن روند رأیگیری مخابره شده است. در سقز، یک گروه غیرقانونی مدرسهای را که به حوزه رأیگیری تبدیل شده بود، اشغال کرد و صندوق رأی را سوزاند. در نقاط دیگر استان، به رأیدهندگان گفته بودند که اگر برگه سبز (آری) را به صندوق بیندازند، به مصادره زمینهایشان رأی دادهاند[!]»[10]
آمریکاییها از هیچ گزارشی در مورد برگزاری رفراندوم صرفنظر نمیکنند. آنها در سندی مینویسند: «وابسته نظامی شاهد صف طولانی رأیدهندگان، عمدتاً مرد، در مسجد نیاوران بود. سه محافظ مسلح در بیرون مسجد امنیت آن را تأمین میکردند. طبق گزارش وابسته نیروی هوایی هند و راننده دفتر وابسته نظامی [آمریکا] رأیگیری به صورت مخفی انجام نمیشد... راننده دفتر وابسته نظامی گفت که او و خانوادهاش نیز رأی دادهاند و اینکه مردم میتوانستند هم آن قسمتی را که درون صندوق و هم آن قسمتی را که در سطل کاغذ باطله میاندازد، ببینند. شناسنامه تمامی رأیدهندگان مهر میخورد و انگشت سبابه آنها جوهری میشود...»[11]
آمریکاییها در 12 فروردین مینویسند: «رأیگیری رفراندوم در ایران روز گذشته مورخ 31 مارس خاتمه یافت، ولی در آخرین دقایق رأیگیری مهلت آن تا ساعت 10:00 شب تمدید شد تا آنهایی که هنوز موفق به دادن رأی نشده بودند، بتوانند رأی خود را به صندوق بیندازند... روز گذشته نیز، حداقل در تهران، استقبال مردم بسیار زیاد بود و طبق گزارشها در شهرهای دیگر نیز استقبال مردم به همین اندازه بوده است. در عین حال، دولت در اوایل صبح امروز اعلام کرد که ظرف دو روز گذشته نزدیک به 18 میلیون نفر به پای صندوقهای رأی رفتهاند. به نظر میرسد که اکثریت قاطع آراء به نفع جمهوری اسلامی باشد. یک حوزه رأیگیری در تهران اواخر شب گذشته گزارش داد که از نزدیک به 2000 رأی مأخوذه در آن، فقط 6 رأی منفی بوده است.»[12]
دو روز بعد از اتمام رأیگیری، نتایج اولیه رفراندوم مشخص میشود: «روزنامههای فارسی زبان صبح نتایج رأیگیری در بسیاری از شهرهای ایران را منتشر ساختهاند. شمارش آراء نشان میدهد که بیشتر از 98 درصد رأیدهندگان رأی «آری» به صندوقها انداختهاند. [آیتالله] خمینی، با علم به اینکه اکثریت قاطع رأیدهندگان به جمهوری اسلامی رأی خواهند داد، در روز 1 آوریل [12 فروردین] رسماً تشکیل یک جمهوری اسلامی را اعلام کرد. فحوای سخنان او در مورد حقوق بشر نیز عملاً این بود که هیچ فرقی بین حقوق زنان و مردان نیست، اقلیتهای مذهبی به رسمیت شناخته میشوند، و با همه به عدالت رفتار میشود.»[13]
اولین پیشبینی آمریکاییها در مورد برگزاری رفراندوم در 24 اسفند اتفاق افتاده بود که نوشتند رفراندوم برگزار نمیشود یا برگزاری آن بحثبرانگیز خواهد بود: «با توجه به اینکه فقط دو هفته به تاریخ برگزاری رفراندوم باقی مانده و بیشتر این وقت در تعطیلات نوروز هدر میرود، واقعاً بعید است که دولت بتواند بر مشکلات لجستیکی موجود فایق بیاید. بنابراین، چشمانداز رفراندوم را اینگونه ارزیابی میکنیم: یا برگزاری این رفراندوم در آخرین لحظات به تعویق میافتد و یا چنان ضعیف برگزار میشود که بسیار بحثبرانگیز خواهد بود.»[14]
پینوشتها:
[1]. اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب دهم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1388، ص 231، سند شماره 116، 22 مارس 1979 ـ 2 فروردین 1358.
[2]. همان، صص 232 و 233، سند شماره 117، 25 مارس 1979 ـ 5 فروردین 1358.
[3]. همان، ص 236 الی 238، سند شماره 118، 26 مارس 1979 ـ 6 فروردین 1358.
[4]. همان، ص 241 الی 243، سند شماره 121، 26 مارس 1979 ـ 6 فروردین 1358.
[5]. همان، صص 248 و 249، سند شماره 124، 27 مارس 1979 ـ 7 فروردین 1358.
[6]. همان، صص 250 و 251، سند شماره 125، 28 مارس 1979 ـ 8 فروردین 1358.
[7]. همان، صص 252 و 253، سند شماره 126، 28 مارس 1979 ـ 8 فروردین 1358.
[8]. همان، صص 254 و 255، سند شماره 127، 29 مارس 1979 ـ 9 فروردین 1358.
[9]. همان، ص 256 الی 258، سند شماره 128، 30 مارس 1979 ـ 10 فروردین 1358.
[10]. همان، ص 259، سند شماره 129، 31 مارس 1979 ـ 11 فروردین 1358.
[11]. همان، صص 261 و 262، سند شماره 130، 31 مارس 1979 ـ 11 فروردین 1358.
[12]. همان، صص 265 و 266، سند شماره 133، 1 آوریل 1979 ـ 12 فروردین 1358.
[13]. همان، ص 273، سند شماره 136، 3 آوریل 1979 ـ 14 فروردین 1358.
[14]. همان، ص 208، سند شماره 105، 15 مارس 1979 ـ 24 اسفند 1357.
تعداد بازدید: 1526