16 شهریور 1398
الهام صالح
مردم تهران که در روز جمعه 17 شهریور 1357 به تظاهرات پرداخته بودند، مورد هجوم نیروهای ارتش شاه قرار گرفتند و بسیاری به شهادت رسیدند. امام خمینی(ره) یک روز پس از این واقعه که جمعه خونین نامیده شد، پیامی را خطاب به ملت ایران صادر کردند.
ایشان ضمن غیر قانونی و جرم دانستن اعلام حکومت نظامی در محیطی آرام، درباره به رگبار بستن مردم فرمودند: «شاه برای به رگبار بستن مردم بیدفاع و مظلوم هیچ بهانهای را بهتر از حکومت نظامی ندید. روزهای اخیر، تهران و سایر شهرستانهای مهم ایران برای اظهار مظلومیت و مخالفت با مجرمی که 35 سال بر مقدرات آنان سلطه دارد و جنایات و خیانتهای او در کشور و مخالفتهای او با قانون اساسی واضح است، شاهد راهپیمایی آرام بود. اظهار مخالفت با مجرمی که تمام هستی ملت را به باد داده است، از طرف کسانی بود که در حد عالی شعور سیاسی و دینی بودند؛ به طوری که حاضر شدند ارتش را گلباران کنند ولی «دولت آشتی ملی»، آنان را به عنوان شعار بر خلاف قانون اساسی، محکوم نمود.» [1]
امام خمینی(ره) در پیام خود به مردم نوید پیروزی دادند، حکومت آشتی ملی را فریب شاه اعلام کردند و از ارتش خواستند تا از ملت پشتیبانی کند: «ارتش وطنخواه ایران! شما دیدید که ملت با شما دوست و شما را گلباران میکند. و میدانید که این چپاولگران برای ادامه ستمگری، شما را آلت قتل برادران خود قرار دادهاند، به دیگر برادران ارتشی خود که شاه را رها کردهاند و در پشتیبانی مردم، به دشمن حمله نمودهاند بپیوندید، و بهپا خیزید و نگذارید ملت شما نابود و برادران و خواهران شما به خاک و خون کشیده شوند. نام خود را در تاریخ که به سود ملت ایران به راه خود ادامه میدهد، هر چه زودتر ثبت کنید و ریشه خیانت و ظلم را بکنید.» [2]
امام(ره) علما و روحانیون را به استقامت دعوت کردند و از آنها خواستند تا صفوف خود را برای مقابله با شاه متشکلتر کنند: «شما ای علمای بزرگ اسلام و سیاسیون بزرگ، که از فشار شاه هراسی به دل راه نمیدهید! نشانه اعتماد و قوت روحیه ملت هستید، و در این موقع حساس نه تنها باید استقامت کنید بلکه روحیه عالی مقاومت جامعه را هر چه بیشتر باید تقویت کنید، و هر چه بیشتر صفوف خود را برای مقابله با دشمن مردم ایران متشکلتر کنید.» [3]
امام خمینی(ره) در تاریخ 21 شهریور 1357 نیز فاجعه 17 شهریور 1357 را به مردم ایران تسلیت گفتند و بر لزوم ادامه مبارزه علیه رژیم پهلوی تاکید کردند. ایشان کشته شدن در راه انقلاب را افتخار دانستند و فرمودند: «کارهای خود را تعطیل کنیم – نه برای همیشه – که به همین زودی ظالم جبار سرنگون میشود. در باز کردن مغازهها و کارخانهها عجله نکنید. در تقویت روحیه و ایمان کسانی که ضعیفند بکوشید که روزی دست خداست. چند روز تعطیل کسب و کار برای رضای خدا کسی را از گرسنگی نمیکشد. عزت و ثروت دست خداست. از مرگ نترسید که حیات و ممات به دست خداست. تعطیل را ادامه دهید که فرج نزدیک است.» [4]
امام خمینی(ره) در تاریخ 23 شهریور 1357 به مناسبت هفتمین روز کشتار 17 شهریور، عزای عمومی اعلام و بر ادامه اعتصابها توسط مردم تاکید کردند: «اکنون... دژخیمان شاه به عربده و پایکوبی در مرگ عزیزان ما به شادی نشستهاند، اکنون شاه میخواهد ایران را به ویرانه و قبرستان تبدیل کند. اکنون که عمال از خدا بیخبر شاه در مجلس گرد هم جمع شده و با صحنهسازیهای مبتذل و اغفالکننده میخواهند مجرم اصلی را تبرئه و گناه بزرگ و خیانت عظیم را به دیگران که آلتِ فعلی بیش نیستند، نسبت داده و خود را مقربالخاقان قرار دهند، اکنون که تمام خیانتکاران خارج و داخل پشتیبانی از جنایات شاه میکنند، اکنون که از چهرههای کریه آزادیخواهی و طرفداری از حقوق بشر پرده برداشته شده، ملت مظلوم و بزرگ ایران باید اعتصاب نموده و در عزا بنشینند و رسما روز پنجشنبه یازدهم شوال را روز عزا قرار دهند.» [5]
امام(ره) در این پیام نیز به مردم نوید پیروزی دادند: «گول خیمهشببازیهای دولت و وکلای شاه را نخورید که با حرفهای فریبنده میخواهند شاه را که در شرف مرگ است نجات دهند. دنیا شاه را محکوم کرد و به پشتیبانی شما برخاست؛ اگر چه مشتی جنایتکار که میخواهند مخازن ملت را ببرند و حق ملت را زیر پا بگذارند به او امید میدهند، ولی هیچ قدرتی در مقابل قدرت لایزال ملت نمیتواند پابرجا باشد؛ خداوند تعالی وعده نصرت داده و با شماست.» [6]
امام خمینی(ره) در تاریخ 23 شهریور 1357 در مصاحبه با خبرنگاران رادیو- تلویزیون فرانسه، مواضع خود را در برابر رژیم پهلوی اعلام کردند. ایشان به این پرسش که تا چه زمانی به مبارزه ادامه خواهند داد، چنین پاسخ دادند: «تا آنجا که به هدفهای اسلامی و انسانی برسیم. ملت احساس نابودی کرده است و اسلام و کشور اسلامی را در لب پرتگاه فنا میبیند و از اعمال رژیم شاه که اسلام و کشور را به سرعت رو به نیستی میکشاند به جان آمده است و روحانیون و سیاسیون و روشنفکران، همیشه مردم را به مبارزه با فساد دعوت میکنند و ملت به پشتیبانی از آن، از نهضت اسلامی خود دست نمیکشد تا دست اجانب را کوتاه و طمع مفتخواران را قطع کنند.» [7]
امام(ره) درباره حمایت کارتر از شاه و نقش آمریکا در اوضاع ایران فرمودند: «ادعای بشردوستی و طرفداری از حقوق بشر از طرف کسانی مطرح است که متجاوز به حقوق بشر هستند، و قهرمان در این امر کسی است که تجاوزش از همه بیشتر است و آن در عصر حاضر، شخص کارتر است. همه شاهد قتلعامهای مکرر دستهجمعی در بسیاری از شهرستانهای ایران که به دست شاه صورت گرفت، بودیم. و اخیرا تهران شاهد قتلعام وسیعی از طرف شاه بود... آقای کارتر که برای یک زندانی در شوروی آنقدر هیاهو درآورد، پس از کشتارهای پیاپی شاه پشیبانی خود را از او دریغ نکرد...» [8]
امام خمینی(ره) همچنین درباره هدف آمریکا و سایر کشورهای استعمارگر گفتند: «آمریکا و سایر کشورهای استعمارگر، هدفی جز عقب نگهداشتن تمام کشورهای ضعیف در تمامی ابعاد فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی ندارند و برای برخورداری از مخازن و منابع ما و سایر کشورهای عقبافتاده نقشی جز این نمیتوانند داشته باشند و این است منشاء تمام فشارها در تمامی ابعاد به ما.» [9]
ایشان در این مصاحبه که در روزنامه فیگارو به چاپ رسید، درباره ادعای شاه مبنی بر انتخابات آزاد فرمودند: «اگر شاه انتخابات آزاد را میپذیرفت، خواست یکپارچه مردم تهران و اجتماعات بزرگ تمام شهرهای کشور را که عزل او و برپایی حکومت اسلامی و استقلال و آزادی بود میپذیرفت و از سلطنت استعفا میداد، یعنی سلطنت خود و دودمانش را غیر قانونی اعلام میکرد. اما انتخابات آزاد خود را در «جمعه سیاه» به اجرا گذاشت! آیا راستی چنین حکومتی انتخابات آزاد میتواند داشته باشد؟» [10]
امام خمینی(ره) در 27 شهریور 1357 نیز پیامی را به مناسبت زلزله طبس خطاب به ملت ایران صادر کردند و در آن ضمن ابراز تسلیت و همدردی با مردم، نسبت به فریبکاریهای شاه هشدار دادند: «زلزله طبس هر انسانی را متاثر و متالم میکند. مسلمین غیرتمند لازم است مستقیما به برادران خود کمک کنند و چیزی به دست عمال دولت ندهند که باز راه برای چپاولگران باز شود... آنهایی که هزاران نفر از بهترین فرزندان ما را دیروز بیرحمانه قتلعام کرده و ملتی را به عزا نشاندهاند، امروز برای انحراف اذهان به تعزیهسرایی پرداخته و اشک تمساح برای زلزلهزدگان میریزند و عزای ملی اعلام میکنند.»[11]
پینوشتها:
[1]. صحیفه امام خمینی (ره) ، جلد سوم، ص 459
[2]. همان، ص 460 و 461
[3]. همان، ص 461
[4]. همان، ص 463
[5]. همان، ص 464
[6]. همان، ص 465
[7]. همان، ص 468
[8]. همان، ص 470
[9]. همان
[10]. همان، ص 473
[11]. همان، ص 474
تعداد بازدید: 1207