20 مهر 1398
الهام صالح
امام خمینی(ره) در تاریخ 20 مهر 1357 به مناسبت فرا رسیدن چهلم شهدای 17 شهریور (جمعه خونین)، پیامی را برای مردم ایران صادر کردند که در آن ضمن اشاره به چهلمهای پیاپی و چپاول مخازن ایران توسط ابرقدرتها، فرمودند: «ما در غرب و شما در شرق به عزای عمومی مینشینیم، تا دست جنایتکار ابرقدرتهای نفتخوار در کشور نفتخیز ما باز است درهای سعادت و آزادی و استقلال بسته است. عزیزان من! همت کنید و زنجیرهای اسارت را پاره کنید و مهرههای خیانتکار را یکی پس از دیگری از صحنه خارج کنید، و دست مهرهدارهای سودجو را از کشورهای اسلامی قطع کنید.» [1]
امام خمینی(ره) در پیام خود، مردم را به صبر و وحدت کلمه دعوت کردند: «خواهران و برادران عزیز! صبور باشید و سستی و ضعف از خود نشان ندهید؛ راه شما راه خدا و اولیای خدا است. خون شما در راهی میریزد که خون پیغمبران و امامان و اصحاب صلاحیتدار آنان ریخته شد... صفهای خود را محکم کنید و ارادهها را مصمم و وحدت کلمه را حفظ نمایید و با همه جناحهای مسلمان؛ خصوصا ارتشیها ائتلاف کنید، و سلام گرم مرا به آنان برسانید و بگویید اینان که با مسلسل شما و یا اجانب کشته میشوند برادران و خواهران شما هستند. برای ارضای شهوات شاه، خود را پیش خالق و خلق رسوا نکنید و در آغوش ملت بیایید، آغوش ما برای شما باز است.» [2]
پرهیز از اختلاف، بخش دیگری از پیام امام(ره) در 20 مهر 1357 بود: «عزیزان من! از اختلاف که الهام ابلیس است اجتناب نمایید و به هم پیوسته در راه هدف که سرنگون شدن رژیم فاسد پهلوی و قطع ایادی اجانب از مقدرات و مخازن کشور است، نهضت مقدس را ادامه دهید و در راه پیشرفت مقاصد اسلامی خود از هیچ عاملی نهراسید که این جنبش بزرگ را هیچ قدرتی نمیتواند متوقف کند.» [3]
امام(ره) در این پیام، خود را در غم خانوادههای افتخارآفرین ایران شریک دانستند: «من هر چه بکنم و بر سر من هر چه بیاید در مقابل شمایی که خون در راه آزادی و اسلام دادهاید خجلم. آنچه مرا در این مکان رنج و دردآور دلخوش میکند خدمت به شما است. من در غم خانوادههای افتخارآفرین سراسر ایران خود را شریک میدانم و یاد کودکان دبستانی ایران که اخیرا به دست شاه جبار کشته شدهاند قلبم را میفشارد. چهلم تهران را روز عزای عمومی اعلام کرده و خود نیز عزادارم...» [4]
امام خمینی(ره) در سخنرانی خود در 21 مهر 1357، ضمن اشاره به فشارهای دولت عراق مبنی بر عدم فعالیت علیه حکومت پهلوی که منجر به سفر ایشان به پاریس شد، سکوت در مقابل رژیم پهلوی را خلاف وجدان و دیانت دانستند: «اینها به جان این ملت افتادند، از این طرف همه چیز ملت را میبرند، حالا جان این ملت را دارند میگیرند، ما چطور با این وضعی که اینها دارند بتوانیم، وجدان ما اجازه به ما بدهد، دیانت ما اجازه به ما بدهد که ما بنشینیم نگاه کنیم و فرزندان اسلام را اینها درو کنند و بکشند؟ ما صدایمان را به آنقدری که بتوانیم، آنقدری که بگذارند دولتها، صدایمان را به دنیا میرسانیم که خوب ببینند که این وضع ایران چه وضعی است...» [5]
ایشان درباره حکومت نظامی در شهرهای ایران گفتند: «الان من گمان نمیکنم که هیچ مملکتی شبیه به مملکت ایران باشد. یک مملکتی باشد که همهاش حکومت نظامی. خوب، همه شهرها، تقریبا دوازده شهر بزرگ ایران که اساس شهرهای ایران است، حکومت نظامی قرار دادی؛ باقی آن هم حکومت نظامی، یعنی الان نظامی، ایران را دارد اداره میکند... روزی نیست که در یک شهری یک صدایی درنیاید. به مجردی [که] صدا درآید میزنند، میکشند، چه میکنند.» [6]
امام(ره) در سخنرانیشان که دانشجویان و ایرانیان مقیم پاریس، مخاطب آن بودند، از ادعای حقوق بشر به عنوان وسیلهای برای غارت ملل ضعیف نام بردند: «با این وضعی که ایران دارد، با این اغتشاشی که الان در ایران هست؛ و این دوَل بزرگ هم که بشر دوست! حقوق بشر! همهاش شعر. همه این حرفهایی که این دولتهای بزرگ میزنند و جامعههایی درست کردهاند برای حقوق بشر، برای امنیت، برای چه، نه امنیتشان به امنیت آدم میبرد و نه حفظ حقوق بشرشان به حفظ حقوق آدم میبرد. همهاش برای این است که این ملل ضعیف را ببلعند...» [7]
امام خمینی(ره) همچنین درباره مفهوم «آزادی» و «جامعه مترقی» در نظر کارتر، رئیسجمهوری وقت آمریکا فرمودند: «... آقای کارتر میفرمایند که شاه آزادیِ خوب میخواهد بدهد، آزادی مطلق میخواهد بدهد، و شاه میخواهد که یک مملکت مترقی – یک اجتماع مترقی – درست کند، و این مردم با آن مخالفند! مخالفت مردم برای این است که... ایشان میخواهد با زور – با سرنیزه – آزادی بدهد! سرنیزهها برای این است که تو سر مردم میزنند که بیایید آزادی بگیرید!...» [8]
اعتصابات، موضوع بخش دیگری از سخنرانی ایشان بود: «خوب، این ایرانیها جمع شدند؛ همه ایرانیها الان صدایشان درآمده، الان سرتاسر ایران اعتصاب است. اگر این حکومت نظامی و نظام را بردارند، مردم این دستگاه را به قدر یک ساعت میپیچیندش به هم و بیرونش میاندازند، برای اینکه بد دیدند از اینها... این ملت ما الان صدایشان ـ از بچه کوچکش تا پیرمردش صدایشان ـ درآمده برای اینکه میبینند که مملکتشان دارد سقوط میکند، دارد از بین میرود این مملکت. باید به فریاد این مملکت برسند؛ و لهذا میبینید که جان میدهند. بچههایشان را هم میکشند و آنها میگویند نه، باید کرد. دنبال میروند باز...» [9]
امام خمینی(ره) خود و مستمعین سخنرانیشان را به همصدایی با مردم ایران موظف دانستند و کمک به نهضت انقلابی مردم ایران را یک تکلیف همگانی نامیدند: «ما مکلفیم به اینکه خدمت کنیم به این مردم، به این بیچارهها، به این جوانمردهها. ما انسانیم، باید خدمت کنیم. و خدمت به آنها یعنی خدمت به خودمان است؛ یعنی در این منافعی که ایرانی دارد مشترکیم، همهمان شریکیم... با هم قرار بدهید که کمک بکنید به این نهضتی که هست. تاریخ سراغ ندارد اینجور نهضتی که الان در ایران است...» [10]
پینوشتها:
[1]. خمینی(ره)، روحالله، صحیفه امام خمینی(ره)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ سوم 1379، ج 3، ص 511
[2]. همان، ص 512
[3]. همان، ص 512 و 513
[4]. همان، ص 513
[5]. همان، ص 517
[6]. همان، ص 517 و 518
[7]. همان، ص 518
[8]. همان، ص 520
[9]. همان، ص 522
[10]. همان، ص 524
تعداد بازدید: 909