07 شهریور 1398
سپیده کاشانی
شکسته سرو باغ آشنایی
چه سنگین است بار این جدایی
همه کوچه به کوچه، حجله به حجله
وطن از خون پاکان گشته دجله
پرت در خون کشیدند ای چکاوک
تو را این نازنین، منزل مبارک
مبارک بادت ای جان حجله خاک
دلاور گُرد ما، ای خوب، ای پاک
به «شهریور» تو را کردند پرپر
نشستی جاودان بر اوج باور
برای شستن خون تو امروز
مسلسل با مسلسل شد برابر
تو ای فریاد در این بیصدایی
گشوده خلق بال همگرایی
برادر با برادر دوش بر دوش
غم بیگانگی کرده فراموش
همه سر داده با فرمان رهبر
شعار وحدت و اللهاکبر
میان لب گُلِ الله الله
به شانه پرچم نصر من الله
به شهریور تو را کردند پرپر
نشستی جاودان بر اوج باور
برای شستن خون تو امروز
مسلسل با مسلسل شد برابر
زمین در زیر گام یکّهتازان
وطن در سلطه آیندهسازان
بکارند و بسازند و بتازند
به راه عشق میهن جان ببازند
در این مجمر دلیران چون سپندند
که با خصم سیهرو در نبردند
کشند افسانه دشمن به آتش
فرو کوبند آن عصیان سرکش
به شهریور تو را کردند پرپر
نشستی جاودان بر اوجِ باور
برای شستن خون تو امروز
مسلسل با مسلسل شد برابر
بخواب، آری شهید نازنینم!
بخواب ای سرو سبز بیقرینم
که روح سبزهزار انقلابی
که سرِّ خون سرخ آفتابی
قیام قامتت در قحط سالی
بشارت داد صبح بیزوالی
بمیرد دشمنت ای سینه صد چاک
که کردت چلچراغ حجله خاک
شهریور 57
منبع: مجموعه شعر: از ژاله آمدند. به کوشش دفتر ویرایش، تهران: شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی. چاپ دوم. 1375. ص 68.
تعداد بازدید: 1462