22 مهر 1398
در زندان قصر مسؤل یکی از گروههای چندگانهای بودم که وظیفه حفاظت از زندانیان را به عهده داشتند. البته افرادی چون آیتالله خلخالی، آیتالله محمدی گیلانی، آیتالله آذری قمی، مرحوم زوارهای، آقای میرمهدی که بعداً معاون وزیر امورخارجه شد، آقای حاج اصغر رخصفت و عدهای دیگر در زندان قصر و دادستانی انقلاب، مسئول بودند. جا دارد در اینجا از یکی از افرادی که مسئولیت حفاظت زندانیان قصر را داشت یاد کنم و او شهید اصغر وصالی بود که با خلوص زیادی کار میکرد و بعدها نیز به همراه شهید چمران در منطقه جنگی شهید شد. شهید اصغر وصالی را برای اولین بار در زندان قصر دیدم. من در بند چهارم بودم و اصغر وصالی در بند سوم زندان قصر بود. یک اسلحه کلت به کمر میبست و جنبوجوش عجیبی داشت و به دقت از زندانیان بند سوم زندان قصر حفاظت میکرد. از آن افراد انقلابی و مخلص بود و به روحیهاش میخورد که قادر به انجام عملیات چریکی باشد. به همین دلیل وقتی فهمیدم که از افراد گروه شهید چمران در جنگ تحمیلی بوده خیلی تعجب نکردم. به هر حال همانگونه که اشاره کردم در یکی از عملیاتهای چریکی گروه شهید چمران در جنگ تحمیلی شهید شد.
در زندان قصر چندین بار به سلولی رفتم که [امیرعباس] هویدا در آنجا زندانی بود و با او صحبت کردم... هویدا به هیچوجه خودش را نباخته بود. خیلی عادی و راحت صحبت میکرد؛ زیرا هرگز تصور نمیکرد که او را اعدام کنند و خودش را بیگناه میدانست. من چندینبار در داخل زندان با او صحبت کردم و راجع به نقش وی در رژیم [پهلوی] و تقصیرات و گناهانش سؤال نمودم. به هویدا گفتم: «شما نخستوزیر رژیمی بودید که حداقل سیزده سال در این پست اشتغال داشتی و نمیتوانی بگویی که هیچ نقشی نداشتی؟»
ولی او کاملاً منکر میشد و میگفت: «من فقط یک مجری بودم و خودم را به هیچوجه گناهکار نمیدانم. من دستور میگرفتم و دستور را هم اجرا میکردم.» دایماً میگفت: «آقا من عامل رژیم بودم و رژیم سیستمی داشت که من داخل این سیستم و درون آن کار میکردم.» به هیچوجه خودش را گناهکار نمیدانست. راجع به بهائیبودنش سؤال کردم که اصلاً زیر بار نرفت. گفت: «اینها شایعه است، من بهائی نیستم. مسلمانم و خیلی اعتقاد دارم و گاهی نماز هم میخوانم.» .... هویدا حتی ادعا میکرد که خیلی از مقاطع به اقتصاد مردم کمک کرده است. میگفت: «روزی که نخستوزیر شدم کبریت یک قران بود و روز آخری هم که نخستوزیر بودم به همان قیمت بود» و خیلی روی این مسئله مانور میداد. البته درباره دلیل اینکه چرا کبریت در طول سیزده سال یک قران بود هیچگاه صحبت نکرد و هر چقدر ما از او سؤال میکردیم که اگر یک تورم طبیعی در جامعه وجود داشت در این سیزده سال باید قیمتش افزایش پیدا میکرد و شما از طریق پول نفت سوبسید میدادید تا قیمت کالاها ثابت بماند، زیر بار نمیرفت و معتقد بود که سیاستهای درست اقتصادی او باعث ثبات قیمتها شده است! در مورد جنایات رژیم شاهنشاهی هم خود را بیگناه میدانست و همیشه رژیم و سیستم را مقصر میدانست. من شاهد دادگاه هویدا هم بودم. .... محاکمه او دو ساعت طول کشید. در جواب به اکثر اتهامات طفره میرفت و در نهایت همان حرفهایی را که با من در سلول مطرح کرده بود تکرار میکرد و عباراتی از قبیل رژیم این کار را کرده، سیستم این کار را کرده و ما یک عامل بیش نبودیم را به عنوان دفاعیاتش ارائه کرد و مطالب جدیدی نداشت.
منبع: خاطرات دکتر فریدون سیامکنژاد، تدوین: رضا بسطامی، عباس آقایی جیرهنرده، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1388، ص 112 – 117.
تعداد بازدید: 959