06 آذر 1398
الهام صالح
اعتصابات در بخش عمومی در سال 1357 فزونی یافت، هر چند که برخی از این اعتصابات به بهانه درخواستهایی مانند افزایش حقوق و بهرهمندی از مزایای بیمه برگزار میشد، اما رژیم پهلوی را با دشواریهای متعدد روبهرو میساخت.
در سند شماره 92 از اسناد لانه جاسوسی (سفارت سابق آمریکا در تهران) به برخی از این اعتصابات اشاره شده است: «موج اعتصاب در سراسر ایران فزونی مییابد. از هنگام مخابره تلگـرام مرجـع، کارکنان ایرانایر، راهآهن دولتی، تعاونی تاکسیرانی و پنج وزارتخانه دولتی اعتصاب کردهاند.»[1]
در ابتدای این سند، گزارشی از اعتصاب کارکنان ایرانایر وجود دارد: «در 7 اکتبر [15 مهر 1357] کارکنان فنی و اداری ایرانایر در تهران اعتصابی را شروع کردنـد کـه باعـث مختل شدن خدمات در فرودگاه مهرآباد گردید. مطبوعات گزارش کردهاند کارمندان ایـرانایـر خواهان افرایش دستمزد، اضافهکاری، تاسیس تعاونیهای مصرف بـرای امـورات خـود، بیمـه و مزایای بازنشستگی و همچنین پرداخت کمک هزینه مسکن تا هنگام تامین واحدهای مسکونی برای کارمندان، هستند. کارکنان ایرانایر پس از آن که مدیریت قول داد تقاضـاها را بررسـی کرده و تا حد امکان اجابت کند، در اواخر روز هفتم اکتبر بر سر کارهایشان بازگـشتند.»[2]
اعتصاب کارکنان راهآهن نیز یکی دیگر از گزارشهای این سند بهشمار میرود که دلیل آن باز هم درخواستهایی مانند افزایش حقوق و مزایا ذکر شده است: «کارکنان راهآهن دولتی در صبح روز هفتم اکتبر اعتصاب کرده و از قبول بار برای ارسال در ایستگاه تهران امتناع ورزیدند. گزارشات مطبوعات حاکی است که کارکنان راهآهن خواهـان افزایش دستمزد (میزان آن مشخص نشده) و بهبـود مزایـای درمـانی شـدهانـد. آنهـا همچنـین خواهان آن هستند که بخش مدیریت برنامه کارگران خطآهن که اکنون جزو وزارت بهداشـت و خدمات اجتماعی است به راهآهن دولتی منتقل گردد.»
در این سند که از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه در واشنگتن دی.سی مخابره شده، از اعتصاب تاکسیرانان تهران به عنوان برجستهترین موج ناآرامیهای کارگری نام برده شده است: «شاید برجستهترین موج ناآرامیهای کارگری در ایران اعتـصاب هفـتم اکتبـر تاکـسیرانان تهران باشد. بیشتر رانندگان تاکسی در مجاور میدان کندی در مقابـل دفتـر تعـاونی تاکـسیرانی اجتماع کرده و خواسـتار بهـرهمنـدی از پوشـش خـدمات درمـانی، مزایـای مـسکن، مزایـای بازنشستگی و اجـرای طـرح بازنشـستگی شـدند. راننـدگان همچنـین درخواسـت کردنـد کـه دارندگان اتومبیل از به کار بردن وسیله نقلیه خود به عنوان تاکسی منع گردند. چیزی که در این شهر یک عمل رایج است.»[3]
سولیوان، سفیر وقت امریکا در ایران، در این سند ضمن اشاره به این موضوع که بر اساس گزارش «تهران ژورنال»، پلیس با شلیک تیر هوایی و گاز اشکآور رانندگان را متفرق کرده[4] در بخش دیگری از گزارش خود، به اعتصاب کارکنان سایر مراکز دولتی پرداخته است: «کارکنان وزارتخانههـای فرهنـگ و هنـر، دارایی، بازرگانی، دادگستری و کار و امور اجتماعی در صبح روز 7 اکتبر شـروع بـه اعتـصاب کرده و خواهان افزایش دستمزد و مزایای بیشتر شدهاند. کارمندان ایـن وزارتخانـههـا بـر سـر کارهایشان حاضر شدند لیکن از انجام کار تا زمان اجابت تقاضاهایشان امتناع کردند. شـایعات تایید نشدهای وجود دارد مبنی بر اینکه روند اعتصابها، وزارت امور خارجه را نیـز تحـت تـاثیر قرار داده است.»[5]
در این سند، بخشی به نام «نظریه» وجود دارد که سولیوان در این بخش، نظر خود را درباره اعتصابات در ایران گفته است: «در حالی که پوشش خبری اوضاع اعتصابها در چند هفته اخیر به نحو قابل توجهی بهبود یافته، اما معتقدیم که اعتصاب در سراسر ایران به مراتب گستردهتر از آن چیزی است که رسانهها گزارش میکنند. همچنان که در گزارش مرجع متذکر گردید نرمش دولت در برخـورد با کارکنان اعتصابی اثر بهمنخیزی داشته است. کارگران اکنون متقاعد هستند که وضعیت جاری بـرای پـیگیـری تقاضاهایـشان در مـورد دستمزد بیشتر و شرایط بهتر کاری مناسب است.»[6]
سولیوان همچنین گفته است: «دولت اخیرا در مواجهه با پیامدهای واکـنش تند خود نسبت به تظاهرات در اوایل سپتامبر که با انگیزه سیاسی توام بوده، به نظر میرسد بـه این نتیجه رسیده است که اقدام تند علیه کارگران اعتصابی که تقاضاهایشان کمتر سیاسی بـوده و حول و حوش مسایل اقتصادی «نان و آب» است، غیر سازنده خواهد بود.»[7]
در سند شماره 98 که 24 مهر 1357 (16 اکتبر 1978) از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه، آمریکا در واشنگتن دی. سی. ارسال شده، درباره اعلام روز عزای ملی در تاریخ 24 مهر (16 اکتبر) اینطور گزارش شده است: «مطبوعات و رادیو بیبیسی گزارش کردهاند که برای مراسم یادبود کسانی کـه در هـشتم سپتامبر (17 شهریور) در میدان ژاله کشته شدند آیتالله خمینی شانزدهم اکتبر را به عنوان روز عزای ملی اعلام داشته است. این درخواست از سنت قدیمی اسلامی عزاداری چهل روز بعد از مرگ منبعث میشود.»[8]
در این سند، همچنین به این موضوع اشاره شده که جبهه ملی اعتصاب عمـومی را بـرای 24 مهر (16 اکتبر) پیشنهاد کرده است.
موضوع سند شماره 114 لانه جاسوسی که از آن با عنوان «خیلی محرمانه» یاد شده، ازسرگیری اعتصاب در صنعت نفت ایران است که سبب کاهش صادرات نفت شده: «اعتصاب حوزههای نفتی کـاهش بیـشتری را در امر صادرات و تولید موجب گشته اسـت... توسط نمایندگی کنسرسیوم محلی مطلع گشتیم که صادرات نفت خـام از خـارک تولیـد شـده توسط کنسرسیوم (OSCO) به 1/1 میلیون بشکه در روز کاهش یافته است، علاوه بر این، بنا بـه نظر نماینده محلی کنسرسیوم مدیر عامل کنسرسیوم به طور فزایندهای نسبت به توانایی خود در ثابت نگه داشتن حتی سطح خیلی پایین تولید جاری بدبین میباشد.»[9]
همچنین درباره زیانهای ناشی از اعتصاب در صنعت نفت ایران گفته شده: «تخمین میزنیم که تقاضای جاری صادرات نفت خام ایران در حدود 5/5 ـ 4/5 میلیـون بشکه در روز باشد، که به طور ضمنی استنباط میشود که اعتصاب کنونی برای ایران نزدیک به 00/4 میلیون بشکه در روز از صادرات نفت خام یا در حدود روزانه 50 میلیون دلار زیان دربرداشته باشد.»[10]
سولیوان در همین سند که از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه آمریکا در واشنگتن دی.سی. ارسال شده، به این موضوع اشاره کرده که شرکت ملی نفت ایران، همه تلاش خود را برای پر کردن محلهای حساس بلامتصدی به کار میبرد: «شرکت ملی نفت ایران تقریبا تمام تلاش خـود را جهـت پـر کـردن محلهـای حـساس بلامتصدی زیادی که به علت اعتصاب پدید آمده، مصرف گردانیده است (از آن جملـه انتقـال دیروز و امروز 20 مهندس، محقق و تکنسین از آزمایشگاه تحقیقاتی تهران به پالایشگاه آبادان) ولی پرسنل اضافی ذخیره یا نیست و یا تعداد کمی موجود میباشد.»[11]
سولیوان در گزارش خود، موقعیت را برای دولت ایران و شرکت ملی نفت ایران، بحرانی ارزیابی میکند: «موقعیت به طور آشـکاری برای دولت ایران و نیز شرکت ملی نفت ایران به نقطه بحرانی رسیده است، و دورنمـای پایـان بخشیدن موفقیتآمیز به مذاکرات مرسوم مدیریت کارگری با سران اعتصابی صـنعت نفـت بـه بهترین شکل خود بعید به نظر میرسد.»[12]
در آبان 1357 ادامه اعتصابها در وزارتخانههای دولتی و سازمانهای بخش عمومی، فعالیتهای این مکانها را با رکود مواجه ساخته بود، به طوری که در سند شماره 150 به این موضوع پرداخته شده است: «فعالیت وزارتخانههای زیر هنوز هم به دلیل توقف کارهـا به حالت رکود باقی مانده است: بهداشت و رفـاه اجتمـاعی، بازرگـانی، کـشاورزی، مـسکن و عمران روستایی، صنایع و معادن، کار، نیرو، راه و ترابری و اقتصاد و دارایی. کارمنـدان گمـرک نیز همچنان دست از کار کشیدهاند. علیرغم اعلام رسـانههـای گروهـی اعتـصاب در ایـرانایـر همچنان پابرجاست.»[13]
در این گزارش درباره فعالیت و عدم فعالیت بانکها گفته شده: «بانک مرکزی نسبتا فعال است در حالی که خـدمات اکثـر بانکهـای دیگـر تهران که هماکنون باز هستند... بـه حالـت عـادی بازنگشته است.»[14]
در ادامه این گزارش، به نکات دیگری نیز اشاره شده است: «وضع موجود در ساختمان مرکز ارتباطات راه دور را میتوان به یک سردرگمی کامل تشبیه نمود. کارمندان ایرانی نه تنها به اعتـصاب خـود ادامـه مـیدهنـد بلکـه محـل کـار همکاران آمریکایی شرکت بینالمللی بل را قفل کردهاند. خدمات تلگرافی و تلکسی به حالـت تعطیل درآمده است. توانیر که یک شرکت برق دولتی است در اعتصاب بهسر میبرد.»[15]
سولیوان اینطور نتیجهگیری کرده است که: «به روی کار آمدن یک دولت نظامی هنوز تاثیر برجستهای بر خاتمه دادن بـه مـشکلات کارگری در بخشهای دولتی و سازمانهای بخش عمـومی نگذاشـته اسـت و احتمالا در بخـش خصوصی نیز تا به امروز به همان میزان ناموفق بـوده اسـت.»[16]
پینوشتها:
[1]. اسناد لانه جاسوسی آمریکا، روزشمار انقلاب اسلامی، (19 دی 1356- 13 آبان 1358)، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ سوم: پاییز 1390، (بخش اول)، کتاب نهم، ص 190
[2]. همان، ص 190
[3]. همان
[4]. همان، ص 191
[5]. همان
[6]. همان
[7]. همان
[8]. همان، ص 203 و 204
[9]. همان، ص 231
[10]. همان
[11]. همان، ص 231 و 232
[12]. همان، ص 232
[13]. همان، ص 284
[14]. همان
[15]. همان
[16]. همان
تعداد بازدید: 1302