14 آذر 1398
علی موسوی گرمارودی
ای شهید ظهر بیدار نماز
خونت از محراب حق، جوشید، باز
گشت ما را خون تو اندرزگو
خونت اقیانوس و جان ما سبو
چشمهی عشق تو، خورشید و بلور
آب این سرچشمه، توحید است و نور
***
ای بهار سرخ، برپا شو به باغ
از حباب خون، برافروزان چراغ
تا نیفتیم از تَف غم، در سراب؛
پیش پای چشم مشتاقان، بتاب!
دشت ما را از شهادت، باغ کن
وین کویر تفتهی جان، راغ کن
برفروز از خون پاک ای نیکنام
مشعلی از بام تاریخ قیام
چون فروپاشیدی از تن خون برون
آفتاب کوچه شد، آنروز خون
***
اینک ای فرزند خوب انقلاب
پرتوی از خون خود بر ما بتاب
بازگرد ای مرغ حق، زان آشیان
زیر بال ما بگیر و برکشان
آنچه کردی خویش با ما نیز کن
آتش شوق شهادت، تیز کن
هیزم جان را در آتش درفکن
اخگری نو، در دل تاریک، زن
ما پرستویان بستهبال را
ـ مانده از هر قافله، دنبال را ـ ؛
زیر پر گیر و سوی مقصود بر
تا برآریم از دل افلاک، سر
منبع: موسوی گرمارودی، علی. چمن لاله. تهران: زوّار. 1363. چاپ اول. صص 137 – 139.
تعداد بازدید: 996