28 آذر 1398
بهمن صالحی
باغ ما، به سر آورد، انتظار آزادی
مقدمت مبارک باد، ای بهار آزادی
عذر نالة دل را، دلبرا پذیرا شو
کاین پرنده، عمری بود سوگوار آزادی
ای گل، از چه پروائیست، سر ز خاک بیرون کن
بلبلا، صلایی ده، در دیار آزادی
روزگار هجران رفت، شام دردها طی شد
روز دیگری آمد، روزگار آزادی
عاشقان میهن را، گو دریچه بگشایند
کاین ستاره شد پیدا، بر مدار آزادی
در هوای صبحعشق، حالیا قراری یافت
آنکه بود بس شبها، بیقرار آزادی
گر طلب کنند از وی، جان فدا تواند کرد
شکر این چنین نعمت، خواستار آزادی
شرمساری تاریخ، زایل از دل و جان باد
حالیا، کز آن ماست، افتخار آزادی
خود اسیر حرمان شد، در بدر ز بستان شد
آنکه صد قفس میساخت در شکار آزادی
چشم زخم دشمن را دیگرم هراسی نیست
سنگری سخن دارد، در کنار آزادی
گرچه پای هر گلبن، خون دیده افشاندیم
شرمسار این باغیم، شرمسار آزادی
پاس انقلاب ما، عهدة تو خواهد بود
رهبرا، تو تنها باش، پاسدار آزادی
منبع: صدا، صدای خدا بود: مجموعه شعر، تهران: شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی. 1373. صص 30 و 31.
تعداد بازدید: 938