30 آذر 1398
الهام صالح
امام خمینی در اواخر دی 1356 در مسجد شیخ انصاری نجف به مناسبت فاجعه کشتار مردم قم در 19 دی برای روحانیون، طلاب، و جمعی از مردم سخنرانی کردند که موضوع آن جنایات رژیم پهلوی بود. امام خمینی در ابتدای این سخنان با اشاره به این موضوع که از ابتدای تمدن بشر، اسلحهها در دست افراد ناصالح بوده و همه مشکلات به همین دلیل است، درباره جنایات رضاخان فرمودند: «رضاخان را از اول انگلیسهای جنایتکار، انگلیسهای غیر صالح که اسلحه در دستشان بود، رضاخان را اسلحهدار کردند؛ و این آدم ناشایسته بیاصل را با اسلحه آوردند و مسلط کردند بر مردم و چه جنایاتی، چه جنایاتی در این مدتی که آن مرد سیاهرو روی کار بود [واقع شد که]، نمیشود تشریح کرد.»[1]
ایشان، جنایات رضاخان را برشمردند: «علما را وادار کردند با سرنیزه که زنهایشان در مجالس جشن، یک همچو جشنی که خون دل مردم با گریه تمام میشد، [شرکت کنند]. مردم دیگر هم به همین ترتیب. دسته دسته اینها را دعوت میکردند و الزام میکردند که با زنهایتان باید جشن بگیرید. «آزادی زن» این بود که الزام میکردند، اجبار میکردند. با سرنیزه و پلیس مردم محترم را، بازرگانهای محترم را، علما را، اصناف را، به اسم اینکه خودشان جشن گرفتند.» [2]
یکی دیگر از جنایاتی که امام به آن اشاره کردند، جلوگیری از مجالس روضهخوانی توسط رضاشاه بود: «یک رشته هم جلوگیری از منابر و جلوگیری از روضهخوانی و خطابه به هر عنوان... همه ایران را از این فیض و از اینکه حتی ذکر مصیبتی بشود، ذکر حدیثی بشود محروم کردند. این جز این [بود] که اسلحه در دست بیعقل بود؟ افاضل باید اسلحهدار باشند. اگر اسلحه در دست ناصالح باشد، آن وقت این مفاسد پیدا میشود.» [3]
امام خمینی در ادامه سخنانشان جنایات محمدرضا پهلوی را برشمردند: «در زمان شماها هم که مبتلای به این شاخدار بیعقل شدید، گمان نکنید که یک تفنگ [تیر] انداخته بشود در ایران طرف یک آدم بدون اذن شاه. هیچ همچو گمانی نکنید که رئیس نظمیه قم، رئیس سازمان قم (ساواک)، یک همچو جرأتی داشته باشد که تفنگ بزند و مردمکشی کند. هیچ، گمان این مطلب را هیچ عاقلی نباید ببرد. تمام اینها گزارش داده میشود که وضع اینطور است، و تصریحاً خود این خبیث باید دستور بدهد که بزنید...» [4]
امام خمینی درباره بهانهسازی توسط حکومت پهلوی برای کشتار مردم فرمودند: «بهانه درست کردند در قم؛ والا قم آنطوری که همه نقل میکنند، آنطوری که اشخاص نقل میکنند – غیر مطبوعات خودشان – آنهایی که بودند در آنجا، با آرامش مردم داشتهاند میآمدند و میخواستند عرض حالشان را به علما بکنند، یکی از بین آنها، از خودشان وادار میکردند آنها، یک سنگی زده یک جایی را شکسته؛ هجوم کردند و تیراندازی کردند. 15 خرداد هم همین بود. 15 خرداد هم غائله را... مردم البته خودشان برای – فرض کنید که – مصالحی قیام کرده بودند لکن شلوغکاری نبود در کار. اینها یک دستهای خودشان در تهران [درست] کردند، کتابخانهای را آتش زدند و جای را، دکانی را غارت کردند و بهانه درست کردند، با بهانه مردم را به مسلسل بستند. بهانه درست کردند. این جنایت اخیر هم که با بهانه واقع شد و الا مردم که نمیخواستند جنگ بکنند.» [5]
کشتار مردم قم در 19 دی به اعتقاد امام خمینی، ضرب شست شاه به مردم بود: «لکن ایشان باید بفهماند که من دیگر، آن آدمی که قبلاً بود، نرفته [و] و ملاقات نکرده بود، نیستم! من ملاقات کردم، من کارم را درست کردم، من تحکیم کردم نوکری را. دیگر شما حق ندارید که خیال کنید که من نخیر، دیگر وابسته نیستم، من وابستهام! من میکشم!... برای همین معناست که میخواهد به مردم ضرب شست نشان بدهد که مبادا یکوقتی یک چیزی، یک کسی، خیال بکند. لکن بد خوانده بود؛ نمیدانست که با این کشتار چه فضاحتی به سرش درمیآید.» [6]
امام خمینی در سخنرانی خود در مسجد شیخانصاری به این موضوع اشاره کردند که شاه در ایران بر خلاف ادعای خود، مخالفان بسیاری دارد: «آدمی که میگوید یک ملت همه با من موافقند، همه رأی دادند به اینکه مثلاً این انقلاب سفید خونین، همه رأی به من دادند، مردم سرتاسر ایران بر ضد ایشان قیام کردهاند؛ از قم شروع شد، تهران، و رفت تا خراسان و آذربایجان و از آن طرف تا کرمان و از آن طرف تا اهواز – و عرض کنم – آبادان؛ سرتاسر ایران قیام کردند بر ضد ایشان. این اشخاصی که ایشان ادعا میکرد که همه با من موافقند، ما همه هستیم، همه ما را میخواهند، ملت من را میخواهد، اگر یک روز این سرنیزه آمریکا از سر این برداشته بشود، در خودِ دربار پوستِ این آدم را میکنند، خود دربار.» [7]
امام از شاه به عنوان منشاء همه مفاسد ایران نام بردند که دستور کشتار مردم را صادر کرد: «یک آدم فاسد همه چیز را فاسد کرده... میگویند مأمورین، مأمورین! آقا مأمورین از کی امر دارند که بکشند مردم را؟ از کی امر دارند که بریزند توی مدرسه حجتیه و طلبهها را بکشند؟ از کی امر دارند که در چهارراهها مسلسل را بکشند و مردم را بکشند؟ مگر کسی میتواند امر بدهد الا خود آن مردک؟ از خود اوست همه این مفاسد. مگر مجلس حق دارد که یک کلمهای بگوید بدون اذن این مردک؟ مگر ارتش حق دارد یک کلمه بگوید بدون اذنِ این؟» [8]
ایشان با اشاره به این موضوع که مردم بیدار شدهاند و تعطیلی بازارها یکی از نشانههای این بیداری است، درباره لزوم اتحاد همه اقشار فرمودند: «ما امیدواریم که همه طبقات، چه طبقات علما و مجتهدین و چه طبقات محصلین علوم دینیه و چه بازاریها – بازرگانها و چه لشکریها و کشوریها، که خون دل میخورند از دست این خبیث، ما امیدواریم که تمام اینها دست اتحاد به هم بدهند، احزاب سیاسی ما مستقلا کار نکنند، همه با هم روابط داشته باشند. همانطوری که در این قصه – قضیه اخیر – همه اظهار تنفر کردند؛ و هم بعض احزاب سیاسی اظهار تنفر کردند، و هم علما و هم اهل بازار و هم دانشگاهیها و همه.» [9]
امام خمینی در پایان سخنرانیشان نیز قطع ریشه فساد را به مردم نوید دادند: «اگر ملت به همه ابعادش همدست بشود، این اسلحه از دست این ناصالحها خلع میشود و شاخ این گاو شکسته میشود. تشتت نکنند، اسباب تشتت فراهم نکنند. با بهانههای جزئی و بچهگانه با هم جنگ نکنند، با هم در نیفتند. این چیزها را آنها درست میکنند و بین مردم درست میکنند تا مردم را به هم مشغول کنند و استفاده کنند. بیدار بشوند مردم؛ شدهاند انشاءالله. و با هم بشوند، مجتمع باشند تمامشان. با هم دست به هم بدهند و انشاءالله به حول و قوه خدا با دست هم دادن شما به هم و تفاهم همه جبههها با هم، به زودی قطع میشود این ریشه؛ به زودی انشاءالله قطع میشود...» [10]
پینوشتها:
[1] صحیفه امام، ج سوم، ص 297 و 298.
[2] همان، ص 299 و 300.
[3] همان، ص 300.
[4] همان، ص 301.
[5] همان، ص 301 و 302.
[6] همان، ص 302.
[7] همانجا.
[8] همان، ص 308.
[9] همان، ص 309.
[10] همان، ص 310.
تعداد بازدید: 899