02 دی 1398
الهام صالح
دی 1357 که فرا رسید مردم تقریباً مطمئن بودند که شاه رفتنی است. سخنرانیها و مصاحبههای امام خمینی در این برهه، بیشتر و پرشورتر شد.
امام خمینی در اول دی 1357، در سخنرانی خود در نوفللوشاتو، دولت ایران را غیر رسمی نامیدند: «ما که اعلام کردیم که دولت ایران غیر رسمی است و مخالف با قوانین است، هم مخالف با قانون شرع است و هم مخالف با قانون اساسی است، بنابراین کلیه چیزهایی که مربوط به دولت و برای اعانت دولت است، باید مردم از آن اجتناب کنند. و ما به سربازها گفتیم که - دستور دادیم که - فرار کنند برای اینکه خدمت در این دستگاه خدمت به ظلم است، و آنها هم بسیاریشان فرار کردند؛ لکن بعض مشکلات پیدا شده است.»[1]
امام خمینی در این سخنرانی به مردم توصیه کردند که به سربازهای فراری و خانوادههای آنها کمک کنند: «اینها بسیاریشان فقیرند و مکان هم ندارند از باب اینکه اگر بخواهند در مکانهای خودشان بروند مورد تجاوز دولت واقع میشوند و آنها را میگیرند، از این جهت آنها نمیتوانند در منازل خودشان بروند؛ مردم در هر جا که هستند مکلفند به اینکه اینها را پناه بدهند؛ هم مخارجشان را بدهند و هم منزلی محقر برای اینها، به طوری که معلوم نشود که اینها کجا هستند، مردم مکلفند که این کار را بکنند. و ما هم بابت وجوه شرعیه قبول داریم چیزی که همراهی به اینها میشود. این یک مسئله است که مهم است و لازم است که مردم اقدام کنند. این بیچارهها از سربازخانهها بیرون رفتند و الان مکان ندارند، و باید این کار بشود.»[2]
امام خمینی بر لزوم حمایت مردم از اعتصاب کارکنان صنعت نفت تأکید کردند: «مطلبی دیگر راجع به کارمندهای شرکت نفت است. اینها هم از کار کنار رفتند، بسیاریشان هم استعفا کردهاند. و اینها محتاج به اعانت هستند؛ و مِنْ جمله مشکلشان قضیه خانه است که دولت - دولت غاصب - خانه را، خانههایی که اینها دارند، یا از آنها گرفته یا تهدیدشان کرده است به اینکه خانههایتان را از شما میگیریم، برای اینکه اینها نفت را بیرون نیاوردند که به اربابها بدهند.»[3]
ایشان در ادامه فرمودند: «بنابراین آنها، هم احتیاج به کمک مکانی دارند و هم برای اعاشهشان احتیاج دارند؛ این هم باز باید مردم و متمکنین، و مردم باید این کار را انجام بدهند. به آنها منزل بدهند و از آنها پذیرایی بکنند و مخارج آنها را هم بدهند. و ما باز بابت وجوه شرعیه قبول داریم و مجاز هستند که این کار را بکنند.»[4]
امام انجام کارهایی را که کمک به حکومت پهلوی است، جایز نشمردند: «کلیه کارهایی که برای دولتْ اعانتِ به دولت است، از باب اینکه این دولتْ دولتِ غاصب است و ظالم است، برای مردم جایز نیست که کمک کنند به این دولت. مالیاتها کمک است به دولت و جایز نیست که به اینها بدهند؛ حتیالامکان باید خودداری کنند از دادن مالیات. از اعانت کردن و هر چیزی که اعانت به این دولت است باید مردم از آن خودداری بکنند.»[5]
امام خمینی در رد تبلیغات سوء در مورد نحوه برخورد با اقلیتهای مذهبی در جمهوری اسلامی فرمودند: «تبلیغاتی هست مِنْ جمله راجع به اقلیتهای مذهبی که اینها تبلیغ کردهاند به اینکه اگر یک حکومت اسلامی پیدا بشود، یهودیها را چه خواهند کرد، نصارا را چه خواهند کرد، زرتشتیها را چه خواهند کرد، اینها را خواهند قتل عام کرد، چه! این حرف بسیار غلط است... ما اگر انشاءالله یک دولت عادلی تأسیس شد، آنها را دعوت میکنیم؛ یهودیهایی که مملکتشان ایران بوده است دعوت میکنیم که به وطن خودشان برگردند و با آنها کمال خوشرفتاری را دولت اسلامی میکند.»[6]
ایشان درباره مخالفت اسلام با نفوذ بیگانگان فرمودند: «اسلام میخواهد که هیچیک از افراد این مملکت اسلامی پیوسته به غیر نباشد، تحت نفوذ غیر نباشد. احادیث ما از علم آنقدر تعریف میکنند، از عالم آنقدر تعریف میکنند، آن وقت ما بگوییم که با علم مخالفند! خیر، با این نحو علمی که شما دارید ما مخالفیم؛ با این نحو تربیت و تعلیمی که شماها میخواهید ما را تربیت کنید، با این ما مخالفیم؛ با آن مظاهر تمدن که بچههای ما را فاسد میکند، بچههای ما را عقبمانده نگه میدارد، ما با آن مخالفیم؛ نه اینکه ما مخالفیم با اصل تمدن و میخواهیم مردم را برگردانیم به زمان کذا.»[7]
امام خمینی در تاریخ 2 دی 1357 در مصاحبه با «محمد حسنینْ هیکل»، نویسنده و روزنامهنگار مصری، راجع به استمرار حرکت اسلامی ایران به سایر کشورها گفتند: «استمرار این جنبش از ناحیه مسلمانان ایران - قطعاً - خواهد بود؛ اما ایران محتاج به کسانی است که از خارج کمک کنند؛ کمک تبلیغاتی کنند، نویسندگان بزرگ، ادای دِین کنند. در چنین مشکلاتی به واسطه قلمهای توانای خود، مسائل را مطرح، به مردم خود و به سایر مردم جهان برسانند، و این از موجبات تقویت روحی مردم ایران خواهد بود، تا آنها هم در استمرار خود ثابت قدم بشوند.»[8]
ایشان درباره چگونگی رخ دادن حرکت عظیم اسلامی در ایران چنین توضیح دادند: «جزیره ثبات و آرامش ایران همراه با اختناق بود. هر اختناقی انفجاری را به وجود میآورد. اختناق همگانی به دنبالش انفجار همگانی است. مردم از هر جهت در فشار بودند... چون رضاشاه رفت، همه خوشحال بودند؛ چرا که فشار و اختناق باعث یک رنج بزرگی شده بود که برای رهایی از آن رنج بزرگ رنجهای دیگر را تحمل میکردند. این حالت اختناق و رنج عمومی در زمان این شاه بیشتر شد. جهات متعددهای پیش آمد که مردم به شدت در رنج بودند.»[9]
امام توضیحاتشان را اینطور ادامه دادند: «سازمانیها [ساواکیها] و سایر مراکز و عمال دولتی، چنان با مردم رفتار کردند که برای همه یک عقده شد، و این عقده عمومی شد؛ به طوری که همه منتظر یک نیشتر بودند که این عقده بشکافد و همه بیرون بریزند. این عقده را روحانیت بیرون ریخت. من زبان مردم را میفهمم و نهادهای جامعه را میشناسم. با زبان مردم صحبت میکنم و از نهان آنها سخن میگویم. تمام نقاط ضعف پنجاه ساله را - که حاضر در قضایا بودهام - انگشت میگذارم؛ مطلع بودم، ناظر بودم. همه مردم در حال انفجار بودند، همه منتظر بودند. این حالت استبدادی، انفجار را به فعلیت رساند؛ قیام روحانیت باعث انفجار شد.»[10]
امام خمینی درباره احتمال دخالت نظامی در کنترل اوضاع ایران نیز فرمودند: «اینها از هجومهای سابقی که در ایران شده است تجربه آموختهاند؛ میدانند که با حمله نظامی ممکن است پیش ببرند، اما بقا و دوام ندارد. در مملکتی که تمامی ملت مخالفند، مهاجم ممکن است پیش ببرد، اما نمیتواند باقی بماند. تمامی ملت، آنها را از بین میبرند. آنها کارشناس دارند اوضاع را بررسی کرده و میکنند، و این قضایا را میدانند... این کار را نمیکنند؛ اگر بکنند کاملاً شکست خواهند خورد.»[11]
سخنان گزیده:
- کلیه کارهایی که برای دولتْ اعانتِ به دولت است، از باب اینکه این دولتْ دولتِ غاصب است و ظالم است، برای مردم جایز نیست که کمک کنند به این دولت.
- با این ما مخالفیم؛ با آن مظاهر تمدن که بچههای ما را فاسد میکند، بچههای ما را عقبمانده نگه میدارد، ما با آن مخالفیم.
- جزیره ثبات و آرامش ایران همراه با اختناق بود. هر اختناقی انفجاری را به وجود میآورد. اختناق همگانی به دنبالش انفجار همگانی است.
- سازمانیها [ساواکیها] و سایر مراکز و عمال دولتی، چنان با مردم رفتار کردند که برای همه یک عقده شد، و این عقده عمومی شد؛ به طوری که همه منتظر یک نیشتر بودند که این عقده بشکافد و همه بیرون بریزند.
- من زبان مردم را میفهمم و نهادهای جامعه را میشناسم. با زبان مردم صحبت میکنم و از نهان آنها سخن میگویم. تمام نقاط ضعف پنجاه ساله را - که حاضر در قضایا بودهام - انگشت میگذارم.
- در مملکتی که تمامی ملت مخالفند، مهاجم ممکن است پیش ببرد، اما نمیتواند باقی بماند.
پینوشتها:
[1] .خمینی، روحالله، صحیفه امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، چ سوم، ج 5، زمستان 1379، ص 259.
[2] .همان، ص 259 و 260.
[3] .همان، ص 260.
[4] .همانجا.
[5] .همانجا.
[6] .همان، ص 264.
[7] .همانجا.
[8] .همان، ص 266.
[9] .همانجا.
[10] .همانجا.
[11] .همان، ص 270.
تعداد بازدید: 919