انقلاب اسلامی :: قتل عام‌ها نشانه وحشت‌زدگی است
‌پیام‌های انقلابی صحیفه امام خمینی(ره) در بهمن 1356

قتل عام‌ها نشانه وحشت‌زدگی است

01 بهمن 1398

الهام صالح

امام خمینی در بهمن 1356 بارها در سخنرانی‌ها و پیام‌های خود خطاب به مردم ایران، به آنها پیروزی در مقابل حکومت پهلوی را نوید دادند. یکی از این پیام‌ها در تاریخ 2 بهمن 1356 به مناسبت قیام 19 دی مردم قم صادر شد: «به ملت شریف ایران مژده می‌دهم که رژیم جائرانه شاه نفس‌های آخرش را می‌کشد، و این قتل عام‌های بی‌رحمانه نشانه وحشت‌زدگی و حرکات مذبوحانه است... ملتی که جوانان و دانشجویان داخل و خارج کشورش مجال تفکر را از شاه و اربابانش سلب کرده، پیروز است. ملتی که با همه تشبثات شاه و دارودسته‌اش در آمریکا با تظاهرات پرشور و رعدآسای جوانان رشیدش در مقابل کارتر و شاه، کاخ سفید را به لرزه درآورده و تنفر خود را نثار آنها کرده، پیروز است...»[1]

امام خمینی در این پیام، حکومت پهلوی را روسیاه نامید: «روسیاه باد رژیمی که علمای عظیم‌الشأن اسلام را با رژیم منحط خود و انقلاب خونین رسوای خود موافق معرفی می‌کند. رسوا باد رژیمی که از وحشت‌زدگی می‌خواهد با افترای به فقهای مذهب، ملت را اغفال کند. ملت ایران که پیشرو آن روحانیت است با انقلاب قلابی که به امر اجانب سودجو انجام گرفت سرسختانه مخالف است... باید این رژیم فاسد ارباب و نوکری بداند که وقت گذشته؛ و این تبلیغات تارعنکبوتی نمی‌تواند ملتی را که با کمال بیداری و هوشمندی به پا خاسته اغفال کند.»[2]

ایشان از مردم خواستند تا وحدت خود را حفظ کنند: «من با کمال تواضع دست خود را به سوی ملت نجیب ایران دراز می‌کنم؛ از روحانیون عظیم‌الشأن تا خطبای ارجمند، از جوانان محترم حوزه‌های علمیه تا دانشجویان دانشگاه‌ها، از بازاریان محترم تا کارگران و دهقانان و جناح‌ها و طبقات محترم داخل خارج کشور – ایدهم‌الله تعالی – و از همه صمیمانه و با عرض تشکر خواستارم که پیوستگی و وحدت کلمه خود را حفظ و از مناقشات تفرقه‌انداز احتراز نمایند، و با صدای واحد و ندای همگانی در راه استقلال کشور و قطع ایادی اجانب و عمال وابسته آنها کوشش کنند، و با اتکا به خدای متعال و احکام عدالت‌پرور اسلام همدست و همداستان شوند، و به آنها که از چارچوب قانون اساسی دم می‌زنند تذکر اکید دهند که با این کلمه صحه به رژیم سلطنتی فاسد موجود نگذارند که تا این دودمان فاسد بر مقدرات کشور حکومت می‌کنند، ملت ایران نه از اسلام بهره‌مند می‌شوند و نه از آزادی و استقلال کشور خبری است و نه مردم روی سعادت می‌بینند.»[3]

امام در 24 بهمن 1356 در پیامی خطاب به اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا از ضعف و سستی پایه‌های حکومت پهلوی پرده برداشتند: «نمونه‌های بارزی از ضعف و سستی پایه‌های لرزان حکومت طاغوتی به چشم می‌خورد، به‌هم‌پیوستگی قشرهای بیدار ملت و طبقات مختلف از روحانی تا دانشگاهی، از خطیب تا نویسنده، از بازاری تا کارگر و دهقان چنان لرزه بر اندام رژیم افکنده؛ و چنان بر اعصاب شاه خائن فشار آورده و ضربه زده که با حمله‌های سبُعانه به ملتی که سلاحش اسلام و پناهش قرآن مجید و شعارش کلمه توحید است، و به حوزه علمیه قم که دژ محکم وحی و عدالت و ملجأ مسلمین عدالتخواه است، و به مردم مسلم محترم قم که هماره سرباز فداکار اسلام و پشتیبان مکتب قرآن است، و بالاخره با حمله به فرهنگ نجات‌بخش شیعه، خواست به فشار و حمله عصبی تخفیف دهد.»[4]

ایشان در این پیام وظایفی برای جوانان روشنفکر برشمردند: «سرلوحه هدفتان اسلام و احکام عدالت‌پرور آن باشد؛ و ناچار بدون حکومت اسلامی عدالت‌خواه، رسیدن به این هدف محال است... باید قشرهای غیر اسلامی را که عقیده و عملشان بر خلاف اسلام است و دارای گرایش به مکتب‌های دیگرند، هر نوع از آن باشد، به مکتب مترقی عدالت‌پرور اسلام دعوت کنید... باید جوانان روحانی و دانشگاهی قسمتی از وقت را صرف کنند در شناخت اصول اساسی اسلام که در رأس آن توحید و عدل و شناخت انبیای بزرگ، پایه‌گذاران عدالت و آزادی است...»[5]

امام خمینی ضمن تأکید بر پرهیز از اختلافات، از طبقات روحانی و دانشگاهی خواستند تا با یکدیگر احترام متقابل داشته باشند و هر یک در محیط خود با کمال جدیت به تحصیل علم، ادامه دهند.

سرنگون کردن حکومت پهلوی و تذکر درباره اعمال ضد اسلامی و انسانی شاه، بخشی دیگر از وظایفی بود که امام از روشنفکران برای عمل به آنها دعوت به عمل آوردند: «باید برنامه و نشریات همه جناح‌ها بدون ابهام متکی به اسلام و حکومت اسلامی باشد و در مقدمه، سرنگون کردن طاغوت و شاخ‌ها و شاخه‌های آن، که در کشور ما رژیم دست‌نشانده پهلوی است، و جدا از خواست‌هایی که لازمه‌اش تأیید رژیم طاغوتی پهلوی است اجتناب کنید... باید در هر فرصت در نشریات حزبی و غیر حزبی و در خطابه‌ها و تظاهرات، اعمال ضد اسلامی و انسانی شاه تذکر داده شود...»[6]

امام از به‌هم‌پیوستگی همه دانشجویان مسلمان در نقاط مختلف ایران و جهان، تقدیر کردند و درباره انعکاس فعالیت‌های این گروه فرمودند: «لازم است فعالیت‌های اسلامی و نشریات شما در ایران خصوصاً حوزه علمیه زنده قم و دانشگاه‌های بیدار، نشر و منعکس گردد تا قشر داخل و خارج به پشتیبانی هم دلگرم و با هم، هم‌صدا شوند و به همکاری با هم برخیزند.»[7]

ایشان همچنین بر عدم دخالت آرای شخصی در تفسیر قرآن و مراقبت از ورود اشخاص مرموز و منحرف به انجمن‌های اسلامی دانشجویان تأکید کردند: «باید شما دانشجویان دانشگاه‌ها و سایر طبقات روحانی و غیره از دخالت دادن سلیقه و آرای شخصی خود در تفسیر آیات کریمه قرآن مجید و در تأویل احکام اسلام و مدارک آن جدا خودداری کنید، و ملتزم به احکام اسلام به همه ابعادش باشید... باید با کمال هوشیاری و مراقبت، سایر انجمن‌ها را به مراقبت از راه و روش اعضای انجمن‌ها و گروه‌ها [دعوت کنید] که اشخاص مرموز و منحرف، یا محتمل‌الانحراف در داخل انجمن‌ها و گروه‌ها راه نیابند و اگر راه یافتند، آنها را طرد کنند.»[8]

امام خمینی در 29 بهمن 1356 به مناسبت چهلم شهدای 19 دی قم در مسجد شیخ انصاری نجف برای روحانیون و اقشار مختلف مردم سخنرانی کردند و ضمن اشاره به تعطیلی شهرهای بزرگ ایران، از شکستن سد ترس مردم نسبت به حکومت پهلوی خبر دادند: «شهرهای بزرگ از قبیل تهران، تبریز، مشهد، قم، اینها تعطیلند. و بعضی‌ها سرتاسر تعطیلند؛ مثل قم و بعضی بازارها و بسیاری جاهای دیگرش تعطیل است؛ و تهران تعطیل بازارهاست الا چند نفری که شاید وابستگی داشته باشند. و آنطوری که به ما اطلاع رسیده است، این تعطیل اعتراض بر شخص شاه است. مردم پیدا کرده‌اند مجرم را. پیدا بود، جرأت نمی‌کردند که ذکر کنند. بحمدالله این سد خوف شکست و مردم نکته اصلی – مجرم – را به دست آورده‌اند و فهمیدند که بدبختی همه ملت، یعنی ملت ما از کیست.»[9]

امام از شجاعت مردم و قیام آنها علیه حکومت پهلوی سخن گفتند: «الان، امروز، چهل روز است که از مرگ جوان‌های ما، از مرگ طلاب علوم دینیه، علما، از مرگ جوان‌های متدین قم می‌گذرد. و مردم در این چهل روز به جوان‌های خود چقدر گریه کرده‌اند و چقدر سوگواری کرده‌اند. و با چه شجاعت این اهل قم و طلاب علومی دینی، با چه شجاعت – که شاید در تاریخ کم‌نظیر باشد – و دست خالی، با این دولت و با این عمال شاه مبارزه کردند و کشته دادند. و حتی در خیابان‌ها و در کوچه‌ها و پس‌کوچه‌ها از قراری که ذکر شده است مأمورین ریخته‌اند؛ و مردم هم بعد از کشتار و قبل از کشتار آنقدری که می‌شده است مقاومت کرده‌اند و زنده بودن خودشان را ثابت کرده‌اند که ما زنده هستیم، نه مرده.»[10]

ایشان حقوق بشر را وسیله‌ای برای فریب مردم جهان دانستند: «یکی از حقوق بشر آزادی است. همین آمریکایی که اعلامیه حقوق بشر را – به اصطلاح – امضا کرده است، شما ببینید چه جنایاتی بر این بشر کرده است... اینها می‌گویند آزادند بشر! برای تخدیر توده‌ها، که حالا دیگر نمی‌شود تخدیرش کرد. قضیه این چیزهایی که می‌گذرانند، یکی‌اش هم همین اعلامیه حقوق بشر است، این برای اغفال است نه اینکه یک واقعیتی دارد. یک چیز خیلی خوش‌نمای زرق و برقی را می‌نویسند، سی ماده می‌نویسند که همه‌اش موادی است که خوب به نفع بشر است، و یکی‌اش را عمل نمی‌کنند. در مقام عمل، یکی‌اش عمل نمی‌شود. این اغفال است؛ افیون است این برای توده‌ها، برای مردم.»[11]

امام با اشاره به این‌که شاه مخالف اسلام است، از او به عنوان مجرم اصلی کشتار مردم نام بردند: «شما احتمال می‌دهید که رئیس شهربانی قم یک همچو کاری بکند؟ او نمی‌تواند یک همچو کاری بکند. هی نگویید که مأمورین این کار را کردند. آنی که این کارها را می‌کند شخص خود شاه است. یعنی شخص خود شاه امر می‌دهد. شخص خود شاه هم می‌گوید بکشید؛ تا نگوید نمی‌کشند. مگر یک امر ساده‌ای است که یک ملت را به تفنگ و مسلسل ببندند؛ یک حوزه علمیه را که مردم به آن علاقه دارند، مردم آن را بزرگ می‌شمرند، این را به مسلسل ببندند؟ مگر یک امر ساده‌ای است که شهربانی تهران و نخست‌وزیر چه، مگر اینها می‌توانند یک همچو کاری بکنند؟ همه‌اش شخص خود آقاست. مجرم اصلی خود این است.»[12]

امام خمینی همچنین در سخنرانی خود، شاه را دست‌نشانده متفقین دانستند: «این را کی نصب کرد؟ خود ایشان در کتابشان (مأموریت برای وطنم) نوشتند: متفقین وقتی که آمدند – بعدش محو کردند؛ بعد دیدند غلط کردند، محوش کردند – خود ایشان نوشتند که متفقین وقتی که آمدند در ایران صلاح دیدند که ما باشیم، امضا کردند حقوق بشر را و اعلامیه حقوق بشر را، اینها به جان ما یک همچو اشخاصی را گماشته‌اند و یک همچو اختناقی را.»[13]

بخشی از سخنرانی امام نیز درباره غارت اموال ایران توسط ابرقدرت‌ها و حکومت پهلوی بود: «این «مملکت مترقی» پول‌هایش کجا می‌رود؟ مملکت ما مملکت فقیر است؟ مملکت ما یک نفتی دارد، یک دارایی نفت دارد مملکت ما، مملکت ما آهن دارد، مملکت ما همه چیز دارد؛ جواهر دارد. مملکت ما یک مملکت غنی‌ای است اما این «بشردوست‌ها» یک مأمور گذاشته‌اند آنجا، بالای سر این مملکت، که نگذارند این منافع به این مردم فقیر برسد. همه‌اش باید برود توی جیب آنها و عیاشی‌های آنها. اگر یک مقدارش هم ماند، یک مقدار هم قسمت اینهاست. با اینکه قسمت اینها یک قسمت ناچیزی است، مع‌ذلک در همه جاهایی که تشریف می‌برند، ویلا دارند و عرض کنم قصر دارند و زمین دارند و در بانک‌هایش هم پول دارند؛ خیلی غنی.»[14]

امام خمینی در پایان سخنرانی‌شان با اشاره به این موضوع که مبارزه در منطق قرآن و سنت نبی(ص) است، مردم را به مخالفت با حکومت پهلوی فرا خواندند: «همه چیز توی قرآن است، و در سنت نبی – صلی‌الله علیه و آله و سلم – و اخبار ما مطالعه باید بکنیم ببینیم که – ما – تکلیفمان چیست، قرآن با ما چه گفته، باید چه بکنیم؟ هی ما قرآن را خوانده‌ایم که فرعون کذا و کذا، موسی کذا و کذا؛ تدبر نکردیم که خوب آن چیزی که گفته برای چه گفته. برای اینکه تو هم مثل موسی باش نسبت به فرعون مصرت، تو هم عصایت را بردار مخالفت کن با این مردک. لااقل تأیید نکنید از این دستگاه.»[15]

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1] خمینی، روح‌الله، صحیفه امام خمینی(س)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چ سوم، 1379، ج 3، ص 316.

[2] همان، ص 316 و 317.

[3] همان، ص 317.

[4] همان، ص 321.

[5] همان، ص 322.

[6] همان، ص 323 و 324.

[7] همان، ص 324.

[8] همان، ص 323 و 325.

[9] همان، ص 330.

[10] همانجا.

[11] همان، ص 332.

[12] همان، ص 337.

[13] همان، ص 337.

[14] همان، ص 345.

[15] همان، ص 349.



 
تعداد بازدید: 909


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: