02 بهمن 1398
الهام صالح
مسائل جاری انقلاب اسلامی، درخواست از عشایر بویراحمد برای حفظ نظم در منطقه، لزوم نظارت مردم بر امور جاری کشور و حفظ اتحاد و یکپارچگی، برخی از موضوعاتی بود که امام خمینی(ره) در هفته نخست بهمن 1357 به آنها پرداختند.
امام خمینی در اول بهمن 1357 در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج از کشور، درباره ستمهای شاه فرمودند: «نمیشود آقا که یک کسی بیاید و سی و چند سال به این مردم آن جور حکومت جائرانه بکند و مأمورینش در همه اطراف بلاد با زن و فرزند و جوان و پیر ما، عالِم و غیر عالِم ما آنطور رفتار بکنند و ما هم نتوانیم جبران بکنیم. اصلاً، اگر دست ما هم برسد نتوانیم جبران بکنیم. نمیشود که خدای تبارک و تعالی یک همچو کاری را اجازه بدهد که یک نفر آدم این کارها را بکند و بعد هم جزایش همین باشد که بکشند او را، جزایش همین باشد که مالش را بگیرند.»[1]
امام خمینی در ادامه جنایات شاه را جبرانناپذیر دانستند: «این دانشگاههای ما را به یک صورتی درآورد که نیروی انسانی ما را هدر داد. کاش هدر بود، نیروهای انسانی ما را منقلب کرد به یک نیروهای غیر انسانی. این سینماهایی که در زمان ایشان مشغول فعالیت بودند، آن مراکز فحشایی که اینها درست کردند، مراکز فحشایی که موجود کردند برای اینکه جوانهای ما را بکِشند به آن مراکز و غافل کنند از مسائل حیاتی خودشان. چطور ما میتوانیم جبران کنیم این جنایات را؟»[2]
امام خمینی درباره دستور شاه برای کودتا و کشتار فرمودند: «کودتایی که او میگوید دیگر اینطور این حرفها نیست: بکشید و بزنید! از او اطاعت نکردند. در همین چند روز هم میگویند در یکی از پادگانها - الان هم، امروز هم برای من باز این را نوشته بودند - دستور داده بودند به اینکه باید [در] شهر همدان کودتا کنید و بمباران کنید و بساط درست کنید. گوش ندادند و اعتصاب غذا کردند و گوش ندادند، و الان هم آن پادگان دربست مال ملت است.»[3]
امام، رمز موفقیت و پیروزی مردم را در اتفاق کلمه و پشتوانه خداوند دانستند و راجع به اصلاح خرابیها و ویرانیها گفتند: «اما حالا باز اول کار است. شما خیال نکنید ما رسیدیم به مطلب، و برویم بخوابیم سر جایمان. خیر قیامِ للّه، الان اول کار است. به حَسَب آن چیزی که اهل معرفت میگویند، منزل اول است یقظه؛ ما خیلی راه داریم الان. آقا ما وارث یک مملکت هستیم که همه چیزش را این مرد به باد فنا داد، همه چیزش را. شما روی هر مطلبی که دست بگذارید، روی هر مظهری از مظاهر تمدن که دست بگذارید، این به باد داده است. به باد داد و فریاد زد که من «تمدن بزرگ» آوردم!»[4]
ایشان حفظ وحدت کلمه را لازم دانستند: «این وحدت کلمه را حفظش کنید. این حزببازی را کنار بگذارید، این جبههبازی را کنار بگذارید، این آخوند و دانشگاهی را کنار بگذارید؛ خدا میداند ضرر به شما میزند، ضربه میزند به شماها هر کدام. در خارجْ آدم میآید میبیند که جبهههای مختلف است. آن به آن میگوید و به او میگوید، او چه میکند او چه میکند. کنار بگذارید آقا.»[5]
امام خمینی، 2 بهمن 1357 در پیام خود از طوایف و ایلات بویر احمد خواستند تا در حفظ نظم منطقه کوشا باشند: «اینجانب از طوایف بویراحمد و سایر طوایف شجاع ایران تقاضا دارد که در حفظ نظم و امنیت منطقه خودشان کمال مراقبت را بنمایند؛ و در این موقع حساس که به وطن ما میگذرد نگذارند اشخاص ماجراجو به بدخواهان دین و کشور بهانه دهند.»[6]
امام در تاریخ 3 بهمن 1357 به پرسشهای خبرنگاران روزنامههای اطلاعات و کیهان درباره مسائل مختلف و از جمله حقوق اقلیتهای مذهبی در جمهوری اسلامی پاسخ دادند: «اقلیتهای مذهبی در اسلام احترام دارند، و آنها هم مثل سایر اقشار ملت با رفاه در آنجا زندگی خواهند کرد و هیچ گرفتاری برای آنها نخواهد بود.»[7]
ایشان درباره آزادی بیان نیز گفتند: «اگر مضر به حال ملت نباشد، بیان همه چیز آزاد است. چیزهایی آزاد نیست که مضر به حال ملت ما باشد.»[8]
همچنین درباره نقش زنان در حکومت اسلامی و شرکت آنها در اداره امور کشور فرمودند: «در مورد اینگونه مسائل، حکومت اسلامی تکالیف را معین میکند. و الان وقت اظهار نظر در این زمینهها نیست. زنان همچون مردان در ساختن جامعه اسلامی فردا شرکت دارند. آنان از حق رأی دادن و رأی گرفتن برخوردارند. در مبارزات اخیر ایران، زنان ایران نیز سهمی چون مردان دارند. ما همه گونه آزادی را به زن خواهیم داد. البته جلوی فساد را میگیریم و در این مورد دیگر بین زن و مرد فرقی نیست.»[9]
امام خمینی در تاریخ 4 بهمن 1357 در جمع کارکنان اقامتگاهشان، خودسری را ریشه مفاسد و بیقانونی دانستند: «همه مصیبتهایی که در این سالها واقع شده است برای این بوده است که دستگاهها سرِخود بودهاند. از آن دستگاه اول گرفته، آن شخصی که به اسم شاه در این مملکت حکومت کرده، سرِ خود حکومت کرده، مقید به قوانین نبوده. وقتی که این سرِ خود حرکت کرد، کسانی هم که دنبال او هستند از او یاد میگیرند، اینها هم سرِ خود میشوند. وقتی یک مجلسی را بهطور سرِخودی و بدون رعایت قوانین به وجود آوردند، نمایندگان این مجلس هم سرِخود خواهند شد، پایبندِ قوانین نخواهند شد. باید اینها خاتمه پیدا بکند.»[10]
امام خمینی گفتند که مردم باید بر دستگاهها نظارت داشته باشند: «باید دست خیانت را کوتاه کرد، دست جنایات را کوتاه کرد. همه جاهایی که یک عضوی از اعضای ادارات دولتی یا دولت، عضوی از اعضای دولت تکفل میکنند، مردم موظفند که نظارت کنند در آن... خودشان مکلفند، اگر بخواهند مملکت اصلاح بشود مکلفند که چیزهایی که گذشته است اگر خلاف بوده است، به جاهایی که برای این امر تأسیس میشود اطلاع بدهند تا تعقیب بشوند.»[11]
امام خمینی در روز 3 بهمن 1357 با خبرنگار تلویزیون فرانسه، مصاحبهای داشتند که در آن برای بازگشت ارتش به سوی مردم، ابراز امیدواری کردند: «ما امیدواریم که ارتش با تمام افسران آن برگردد. البته در حال حاضر قشرهایی در ارتش رو به ملت هستند ولی من صلاح ارتش میدانم که همه برگردنند به طرف مردم و با شاهی که کنار رفت و دیگر برگشتی ندارد، تماس نداشته باشند و توهم نکنند که باید تماس داشته باشند. ارتش باید ارتش ملت باشد. ما ارتش را از خودمان میدانیم. اگر چند نفری جنایتکارند، حسابشان جداست. و امیدواریم همه افراد ارتش به آغوش ملت بازگردند و از آنها پذیرایی خواهیم کرد.»[12]
ایشان در این مصاحبه تأکید کردند که با آثار تمدن و پیشرفت موافق هستند: «اینکه گفتهاند میخواهیم مملکت را به عقب برگردانیم، مطلبی است که شاه منتشر کرده، برای اینکه دست و پا بزند و خلاص شود از این گرفتاریهایی که دارد. ما با آثار تمدن موافقیم. مایلیم که مملکت ما مجهز شود به همه آثار تمدن، ولی نه آنطور که شاه عمل کرد. شاه تمام آثار تمدن را به صورت فاسدکننده درآورد. سینما به صورت ترویج فساد شد. اخلاق جوانها را فاسد کرد، مراکز فحشا را زیاد کرد، و وسایل اعتیاد جوانان را فراهم ساخت. جوانهای ما را به هروئین مبتلا کرد. ما با اینها مخالفیم. با آثار تمدن و پیشرفت مخالف نیستیم.»[13]
سخنان برگزیده:
- ارتش باید ارتش ملت باشد. ما ارتش را از خودمان میدانیم.
- باید دست خیانت را کوتاه کرد، دست جنایات را کوتاه کرد.
- این وحدت کلمه را حفظش کنید.
- زنان همچون مردان در ساختن جامعه اسلامی فردا شرکت دارند.
- ما با آثار تمدن موافقیم. مایلیم که مملکت ما مجهز شود به همه آثار تمدن.
پینوشتها:
[1]. خمینی، روحالله، صحیفه امام خمینی(س)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چ سوم، 1379، ج 5، ص 505.
[2]. همان، ص 506.
[3]. همان، ص 509.
[4]. همان، ص 512.
[5]. همان، ص 515.
[6]. همان، ص 518.
[7]. همان، ص 520.
[8]. همانجا.
[9]. همانجا.
[10]. همان، ص 526.
[11]. همانجا.
[12]. همان، ص 523.
[13]. همان، ص 524.
تعداد بازدید: 949